English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
main nozzle شیپوره یا نازل اصلی
Other Matches
blast nozzle شیپوره دم
blowing nozzle شیپوره دم
nozzles شیپوره
nozzle شیپوره
turbine nozzle شیپوره توربین
pouring nozzle شیپوره ریزش
sand blast nozzle شیپوره ماسه پاشی
burner nozzle شیپوره یاافشانک سوخت پاش
nozzles نازل
nozzle نازل
exhaust nozzle نازل خروجی
reduced price بهای نازل
secondary nozzle نازل ثانویه
at a low price بقیمت نازل
nozzle diaphragm دیافراگم نازل
nozzle efficiency کارایی نازل
nozzle efficiency راندمان نازل
de leval nozzle نازل همگرا
nozzle throat گلوگاه نازل
supersonic nozzle نازل مافوق صوت
injector nozzle نازل سوخت پاش
nozzle contraction نسبت همگرایی نازل
burner nozzle نازل سوخت پاش
nozzle tester دستگاه ازمایش نازل
nozzle expasion ratio نسبت واگرایی نازل
VL bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
plummets نازل شدن سرنگون وارافتادن
plummeting نازل شدن سرنگون وارافتادن
plummet نازل شدن سرنگون وارافتادن
con di nozzle نازل موتورجت با مقطع همگرا
plummeted نازل شدن سرنگون وارافتادن
jetevator فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
omni axial nozzle نازل موتور راکت که میتوانددر دامنه تعیین شده درراستاهای مختلف تنظیم شود
master سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
mastered سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
initial reserves ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
staple جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
main guard نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
first generation computer کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
generations کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypal وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generation کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypic وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
stapling جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapled جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
mainstay مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
master file فایل اصلی پرونده اصلی
fundamental unit یکای اصلی واحد اصلی
base unit یکای اصلی واحد اصلی
base camp پایگاه اصلی کمپ اصلی
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matters بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
externals که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
bodies 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
body 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
source 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standbys سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
master compass قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
masters اصلی
majoring اصلی
quintessential اصلی
radicals اصلی
main lines خط اصلی
majored اصلی
seminal اصلی
main stem خط اصلی
major اصلی
texts اصلی
radical اصلی
text اصلی
main line خط اصلی
inherent اصلی
isogeny هم اصلی
line link خط اصلی
main attack تک اصلی
principle اصلی
primary اصلی
ingrown اصلی
immanent اصلی
initialling اصلی
head اصلی
elementarily اصلی
arches اصلی
arch- اصلی
arch اصلی
firsthand اصلی
organic اصلی
fundametal اصلی
main deck پل اصلی
parent اصلی
main door در اصلی
cardinal اصلی
mastered اصلی
normative اصلی
cardinals اصلی
germinal اصلی
aboriginals اصلی
aboriginal اصلی
primarily اصلی
master اصلی
genuine اصلی
primitive اصلی
basics اصلی
basic اصلی
rudimental اصلی
initialled اصلی
initialing اصلی
initialed اصلی
mainline خط اصلی
original اصلی
proto اصلی
originals اصلی
initials اصلی
mainline اصلی
mainlined خط اصلی
initial اصلی
principals اصلی
principal اصلی
essential <adj.> اصلی
major <adj.> اصلی
quintessential <adj.> اصلی
substantive [essential] <adj.> اصلی
vital <adj.> اصلی
mainlines خط اصلی
mainlines اصلی
mainlining خط اصلی
mainlining اصلی
trunks خط اصلی
trunk خط اصلی
essential اصلی
main <adj.> اصلی
prime اصلی
primed اصلی
primes اصلی
essentials اصلی
fundamental اصلی
primal اصلی
functional اصلی
intrinsic اصلی
elementary اصلی
main خط اصلی
first-hand اصلی
primordial اصلی
elemental اصلی
mainlined اصلی
native code کد اصلی
basic size اندازه اصلی
basic ration جیره اصلی
basic shaft محور اصلی
hardware دستگاههای اصلی
basic pay حقوق اصلی
prime movers محرک اصلی
base piece توپ اصلی
trunks سیم اصلی
main line نهر اصلی
main line کانال اصلی
base of origin مبداء اصلی
initial اصلی اغازی
trunk سیم اصلی
basic variable متغیر اصلی
prime mover محرک اصلی
principals شرکت اصلی
cardinal headings جهات اصلی
cardinal numbers عدد اصلی
cardinal number عدد اصلی
cardinal points جهات اصلی
collector drain زهکش اصلی
principal مجرم اصلی
master switch کلید اصلی
inessentials غیر اصلی
bottom hole سوراخ اصلی
essentials بسیارلازم اصلی
principals مجرم اصلی
inessential غیر اصلی
principal شرکت اصلی
master switches کلید اصلی
busbar شین اصلی
essential بسیارلازم اصلی
main road جاده اصلی
initials اصلی اغازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com