Dictiornary-Farsi | صاحب دکان | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
shop keeper	صاحب دکان


Other Matches

jointer	صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
boutiques	دکان
boutique	دکان
shop	دکان
shopped	دکان
shop lifter	دکان بر
shops	دکان
shop boy	شاگرد دکان
trafficker	دکان دار
counter jumper	شاگرد دکان
counter jumper	فروشنده دکان
store	مغازه دکان
barbershop	دکان سلمانی
undecane	اون دکان
turnery	دکان خراطی
to keep shop	دکان داشتن
shop girl	شاگرد دکان
shop keeper	دکان دار
stithy	دکان اهنگری
storing	مغازه دکان
butchery	دکان قصابی
store	دکان ذخیره
backshop	پستوی دکان
bakeshop	دکان نانوایی
traffickers	دکان دار
storing	دکان ذخیره
tradesmen	دکان دار افزارمند
tradesman	دکان دار افزارمند
bookshops	دکان کتاب فروشی
till	دخل دکان قلک
tills	دخل دکان قلک
to keep shop	دکان داری کردن
at the but cher's	در دکان گوشت فروشی
tripe	دکان سیرابی بی ارزش
tommy shop	دکان خواربارفروشی یانانوایی
grogshop	دکان مشروب فروشی
bookshop	دکان کتاب فروشی
cookshop	دکان خوراک پزی مهمانخانه
bakeries	دکان نانوایی یا شیرینی پزی
bakery	دکان نانوایی یا شیرینی پزی
gunsmithery	دکان یاکارخانه تفنگ سازیgunman
stand	سه پایه دکه بساط دکان
window dressing	فن نمایش کالا در پشت پنجره دکان
window-dressing	فن نمایش کالا در پشت پنجره دکان
master	صاحب
mastered	صاحب
masters	صاحب
ownerless	بی صاحب
padrone	صاحب
lords	صاحب
owner	صاحب
owners	صاحب
lord	صاحب
concessioner	صاحب امتیاز
concessionary	صاحب امتیاز
concessionaire	صاحب امتیاز
building owner	صاحب کار
lessor	صاحب ملک
signatories	صاحب امضا
signatory	صاحب امضا
official	صاحب منصب
waif	مال بی صاحب
planter	صاحب مزرعه
planters	صاحب مزرعه
manufacturer	صاحب کارخانه
manufacturers	صاحب کارخانه
assayer	صاحب عیار
shareholder	صاحب سهم
man of place	صاحب مقام
manufaturer	صاحب کارخانه
titlist	صاحب سندمالکیت
stock holder	صاحب سهم
master of the time	صاحب الزمان
monopolist	صاحب انحصار
no man's land	سرزمین بی صاحب
notary public	صاحب محضر
slaveholder	صاحب برده
of consequence	صاحب شان
officiary	صاحب منصب
owner of a property	صاحب ملک
sharecropper	صاحب نسق
permit holder	صاحب جواز
shipowner	صاحب کشتی
restauranteur	صاحب رستوران
man of place	صاحب منصب
liege	صاحب تیول
licence owner	صاحب امتیاز
Distinguished . Titled.	صاحب عنوان
office-holders	صاحب مقام
feudary	صاحب تیول
feudatory	صاحب تیول
free ball	توپ بی صاحب
grantee	صاحب امتیاز
office-holder	صاحب مقام
homeowners	صاحب خانه
in power	صاحب مقام
in the saddle	صاحب اختیار
homeowner	صاحب خانه
land lady	زن صاحب ملک
unowned	بی صاحب بیمالک
nursery man	صاحب قلمستان
landholder	صاحب ملک
seignior	صاحب تیول
printers	صاحب چاپخانه
landowners	صاحب ملک
beneficent	صاحب کرم
licensee	صاحب جواز
shareholders	صاحب سهم
landladies	زن صاحب ملک
laird	صاحب زمین
sovereigns	صاحب سیادت
licensees	صاحب جواز
industrialist	صاحب صنعت
industrialists	صاحب صنعت
printer	صاحب چاپخانه
resolute	صاحب عزم
stockholders	صاحب سهم
stockholder	صاحب سهم
inviolable	صاحب حرمت
restaurateurs	صاحب رستوران
restaurateur	صاحب رستوران
landowner	صاحب ملک
master	ارباب صاحب
lairds	صاحب زمین
landlady	زن صاحب ملک
officers	صاحب منصب
mastered	ارباب صاحب
sovereign	صاحب سیادت
housemothers	زن صاحب خانه
titled	صاحب لقب
benefactors	صاحب خیر
benefactor	صاحب خیر
employers	صاحب کار
employer	صاحب کار
officer	صاحب منصب
housemother	زن صاحب خانه
innkeepers	صاحب مسافرخانه
strays	جانور بی صاحب
masters	ارباب صاحب
straying	جانور بی صاحب
stray	جانور بی صاحب
innkeeper	صاحب مسافرخانه
clear-sighted	صاحب نظر
croupier	کمک صاحب بانک
mansion house	خانه صاحب تیول
croupiers	کمک صاحب بانک
placeman	صاحب منصب اداری
res nullius	مال بلا صاحب
proprietor	صاحب حق طبق کتاب
proprietors	صاحب حق طبق کتاب
prosecuting attorney	صاحب منصب پارکه
owner's risk	ریسک صاحب کالا
owns	صاحب چیزی بودن
pooh bah	صاحب چندین مقام
to come into a property	مالی را صاحب شدن
licensee	صاحب جواز یا امتیاز
to have something	صاحب چیزی بودن
to have something at one's disposal	صاحب چیزی بودن
staffed	افسران صاحب منصبان
staffs	افسران صاحب منصبان
licensees	صاحب جواز یا امتیاز
polygraphs	صاحب تالیفات بسیار
wharfinger	صاحب لنگرگاه یابارانداز
polygraph	صاحب تالیفات بسیار
office-holder	صاحب منصب دولت
office-holders	صاحب منصب دولت
title-holder	صاحب سند مالکیت
title-holders	صاحب سند مالکیت
staff	افسران صاحب منصبان
holding company	شرکت صاحب سهم
boniface	صاحب مهمانخانه ورستوران
peered	صاحب لقب اشرافی
newspaperman	صاحب وگرداننده روزنامه
endowed	صاحب مال و مکنت
innholder	صاحب مهمانخانه یا مسافرخانه
newspapermen	صاحب وگرداننده روزنامه
infeoff	صاحب ملک کردن
peering	صاحب لقب اشرافی
in the saddle	یراق صاحب مقام
owning	صاحب چیزی بودن
estray	جانوراواره وبی صاحب
owned	صاحب چیزی بودن
i own that house	من صاحب ان خانه هستم
at owner's risks	به هزینه صاحب مال
own	صاحب چیزی بودن
peer	صاحب لقب اشرافی
housemother	زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
signatories	صاحب امضاء امضایی
martyologist	صاحب تذکره شهدا
cotton spinner	صاحب کارخانه نخ ریسی
yachtsman	صاحب کشتی تفریحی
yachtsmen	صاحب کشتی تفریحی
lord paramount	صاحب تیول عمده
chartered companies	شرکتهای صاحب الامتیاز
publicans	بیگانه صاحب میخانه
signatory	صاحب امضاء امضایی
publican	بیگانه صاحب میخانه
housemothers	زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
challenge round	مبارزه با صاحب عنوان
licensee	صاحب جواز دارنده پروانه

shop keeper

صاحب دکان