Dictiornary-Farsi | صاحب منصب | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 209 (10 milliseconds)

English	Persian
officer	صاحب منصب
officers	صاحب منصب
official	صاحب منصب
man of place	صاحب منصب
officiary	صاحب منصب


Search result with all words

placeman	صاحب منصب اداری
prosecuting attorney	صاحب منصب پارکه
office-holder	صاحب منصب دولت
office-holders	صاحب منصب دولت
Other Matches

jointer	صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
offices	منصب
positioned	منصب
position	منصب
office	منصب
appointment	منصب گماشت
investiture with an office	اعطای منصب
judgeship	منصب قضا
appointments	منصب گماشت
baronetage	مقام و منصب بارونی
abbotship	منصب رئیس دیر
men of place	صاحبان مقام یا منصب
to i. anyone with an office	به کسی منصب دادن
habiliments	جامهای که مخصوص منصب یاموقعی باشد
vicarages	محل اقامت خلیفه نوعی منصب مذهبی
vicarage	محل اقامت خلیفه نوعی منصب مذهبی
accolade	سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
accolades	سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
to take orders	منصب روحانیت را گرفتن بیکی از درجات روحانی گماشته شدن
master	صاحب
padrone	صاحب
owners	صاحب
owner	صاحب
mastered	صاحب
masters	صاحب
lords	صاحب
ownerless	بی صاحب
lord	صاحب
planter	صاحب مزرعه
waif	مال بی صاحب
signatory	صاحب امضا
signatories	صاحب امضا
feudatory	صاحب تیول
land lady	زن صاحب ملک
landholder	صاحب ملک
lessor	صاحب ملک
free ball	توپ بی صاحب
planters	صاحب مزرعه
in the saddle	صاحب اختیار
in power	صاحب مقام
concessionary	صاحب امتیاز
grantee	صاحب امتیاز
feudary	صاحب تیول
concessioner	صاحب امتیاز
concessionaire	صاحب امتیاز
building owner	صاحب کار
assayer	صاحب عیار
manufacturers	صاحب کارخانه
manufacturer	صاحب کارخانه
licence owner	صاحب امتیاز
liege	صاحب تیول
Distinguished . Titled.	صاحب عنوان
office-holders	صاحب مقام
office-holder	صاحب مقام
homeowners	صاحب خانه
homeowner	صاحب خانه
of consequence	صاحب شان
nursery man	صاحب قلمستان
notary public	صاحب محضر
no man's land	سرزمین بی صاحب
monopolist	صاحب انحصار
master of the time	صاحب الزمان
manufaturer	صاحب کارخانه
man of place	صاحب مقام
owner of a property	صاحب ملک
permit holder	صاحب جواز
unowned	بی صاحب بیمالک
titlist	صاحب سندمالکیت
stock holder	صاحب سهم
slaveholder	صاحب برده
shop keeper	صاحب دکان
sharecropper	صاحب نسق
seignior	صاحب تیول
restauranteur	صاحب رستوران
shipowner	صاحب کشتی
masters	ارباب صاحب
landowners	صاحب ملک
industrialists	صاحب صنعت
landowner	صاحب ملک
strays	جانور بی صاحب
straying	جانور بی صاحب
stray	جانور بی صاحب
inviolable	صاحب حرمت
landladies	زن صاحب ملک
landlady	زن صاحب ملک
licensees	صاحب جواز
licensee	صاحب جواز
mastered	ارباب صاحب
master	ارباب صاحب
resolute	صاحب عزم
beneficent	صاحب کرم
sovereigns	صاحب سیادت
industrialist	صاحب صنعت
titled	صاحب لقب
sovereign	صاحب سیادت
benefactors	صاحب خیر
restaurateur	صاحب رستوران
shareholder	صاحب سهم
shareholders	صاحب سهم
stockholder	صاحب سهم
stockholders	صاحب سهم
innkeeper	صاحب مسافرخانه
innkeepers	صاحب مسافرخانه
housemother	زن صاحب خانه
printer	صاحب چاپخانه
housemothers	زن صاحب خانه
printers	صاحب چاپخانه
clear-sighted	صاحب نظر
lairds	صاحب زمین
employer	صاحب کار
laird	صاحب زمین
employers	صاحب کار
benefactor	صاحب خیر
restaurateurs	صاحب رستوران
lord paramount	صاحب تیول عمده
wharfinger	صاحب لنگرگاه یابارانداز
res nullius	مال بلا صاحب
polygraphs	صاحب تالیفات بسیار
licensees	صاحب جواز یا امتیاز
title-holder	صاحب سند مالکیت
title-holders	صاحب سند مالکیت
proprietor	صاحب حق طبق کتاب
croupiers	کمک صاحب بانک
to come into a property	مالی را صاحب شدن
polygraph	صاحب تالیفات بسیار
proprietors	صاحب حق طبق کتاب
owner's risk	ریسک صاحب کالا
pooh bah	صاحب چندین مقام
martyologist	صاحب تذکره شهدا
endowed	صاحب مال و مکنت
mansion house	خانه صاحب تیول
croupier	کمک صاحب بانک
innholder	صاحب مهمانخانه یا مسافرخانه
publican	بیگانه صاحب میخانه
staffed	افسران صاحب منصبان
staffs	افسران صاحب منصبان
boniface	صاحب مهمانخانه ورستوران
challenge round	مبارزه با صاحب عنوان
chartered companies	شرکتهای صاحب الامتیاز
to have something at one's disposal	صاحب چیزی بودن
at owner's risks	به هزینه صاحب مال
staff	افسران صاحب منصبان
yachtsman	صاحب کشتی تفریحی
housemothers	زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
housemother	زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
newspapermen	صاحب وگرداننده روزنامه
signatories	صاحب امضاء امضایی
newspaperman	صاحب وگرداننده روزنامه
signatory	صاحب امضاء امضایی
publicans	بیگانه صاحب میخانه
yachtsmen	صاحب کشتی تفریحی
owns	صاحب چیزی بودن
owning	صاحب چیزی بودن
owned	صاحب چیزی بودن
peering	صاحب لقب اشرافی
peered	صاحب لقب اشرافی
holding company	شرکت صاحب سهم
i own that house	من صاحب ان خانه هستم
peer	صاحب لقب اشرافی
in the saddle	یراق صاحب مقام
infeoff	صاحب ملک کردن
licensee	صاحب جواز یا امتیاز
to have something	صاحب چیزی بودن
own	صاحب چیزی بودن
estray	جانوراواره وبی صاحب
cotton spinner	صاحب کارخانه نخ ریسی
licensee	صاحب جواز دارنده پروانه
licensees	صاحب جواز دارنده پروانه
stockholders	صاحب موجودی ذخیره نگهدار
stockholder	صاحب موجودی ذخیره نگهدار
evangelists	صاحب انجیل مژده رسان
evangelist	صاحب انجیل مژده رسان
waif	بچه بی صاحب ادم دربدر
equites	سواره نظام صاحب امتیاز
nursery man	درخت کار صاحب تلمبار
manor house	خانه ارباب یا صاحب تیول
manor houses	خانه ارباب یا صاحب تیول
old guard	صنوف صاحب اعتبار قدیم
he is the owner of this house	او صاحب این خانه است
baton	عصا یا چوپ صاحب منصبان
gastrologist	صاحب سر رشته درپختن وخوردن
batons	عصا یا چوپ صاحب منصبان
confidnetial relationship with client	حفظ اسرار صاحب کار
barton	حیاط رعیتی صاحب ملک
barkeeper	باده فروش صاحب میکده
barkeep	باده فروش صاحب میکده
atentee	صاحب اختراع ثبت شده
patentee	صاحب اختراع ثبت شده
patentee	صاحب اختراع ثبت شدن
proprietorship	صاحب ملک یامغازه بودن
abandonee	صاحب اشیاء ترک شده
play the ball	با دریبل صاحب توپ شدن
portreeve	صاحب منصبی که پایین ترازشهرداراست
wonder worker	ادم خارق العاده و صاحب کرامت
occupancy	تملک اموال بلا صاحب متصرف
seignorage	حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول
gourmand	صاحب سر رشته در خوراک شکم پرست
turfman	صاحب اسب و علاقه مند به اسبدوانی
gourmands	صاحب سر رشته در خوراک شکم پرست
to have a title [ to be titled]	لقب دار [صاحب عنوان] بودن