Dictiornary-Farsi | صاحب چاپخانه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
printer	صاحب چاپخانه
printers	صاحب چاپخانه


Other Matches

jointer	صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
printing office	چاپخانه
printing house	چاپخانه
printery	چاپخانه
imposing stone	در چاپخانه رانگا
imposing table	در چاپخانه رانگا
typographer	مامور چاپخانه
the types are inked over	در چاپخانه حروف را مرکب می زنند
presswork	اداره مطبعه امور چاپخانه
readers	مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
reader	مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
ionic	وابسته به یون الکتریکی یکنوع حروف سیاه چاپخانه زبان قدیمی مردم ایونی یونان سرستون ساخته شده بسبک ایونی یونان
owner	صاحب
mastered	صاحب
ownerless	بی صاحب
padrone	صاحب
owners	صاحب
master	صاحب
lords	صاحب
lord	صاحب
masters	صاحب
innkeeper	صاحب مسافرخانه
officers	صاحب منصب
shop keeper	صاحب دکان
slaveholder	صاحب برده
signatories	صاحب امضا
stock holder	صاحب سهم
titlist	صاحب سندمالکیت
unowned	بی صاحب بیمالک
homeowner	صاحب خانه
shipowner	صاحب کشتی
sharecropper	صاحب نسق
innkeepers	صاحب مسافرخانه
housemother	زن صاحب خانه
housemothers	زن صاحب خانه
lairds	صاحب زمین
restauranteur	صاحب رستوران
seignior	صاحب تیول
laird	صاحب زمین
officer	صاحب منصب
nursery man	صاحب قلمستان
signatory	صاحب امضا
official	صاحب منصب
master of the time	صاحب الزمان
manufaturer	صاحب کارخانه
man of place	صاحب مقام
man of place	صاحب منصب
liege	صاحب تیول
feudary	صاحب تیول
feudatory	صاحب تیول
licence owner	صاحب امتیاز
free ball	توپ بی صاحب
lessor	صاحب ملک
grantee	صاحب امتیاز
landholder	صاحب ملک
land lady	زن صاحب ملک
in power	صاحب مقام
concessioner	صاحب امتیاز
concessionary	صاحب امتیاز
waif	مال بی صاحب
planter	صاحب مزرعه
planters	صاحب مزرعه
manufacturer	صاحب کارخانه
manufacturers	صاحب کارخانه
permit holder	صاحب جواز
assayer	صاحب عیار
owner of a property	صاحب ملک
officiary	صاحب منصب
of consequence	صاحب شان
notary public	صاحب محضر
building owner	صاحب کار
no man's land	سرزمین بی صاحب
monopolist	صاحب انحصار
concessionaire	صاحب امتیاز
in the saddle	صاحب اختیار
resolute	صاحب عزم
licensee	صاحب جواز
licensees	صاحب جواز
industrialist	صاحب صنعت
industrialists	صاحب صنعت
restaurateur	صاحب رستوران
restaurateurs	صاحب رستوران
shareholder	صاحب سهم
shareholders	صاحب سهم
stockholder	صاحب سهم
stockholders	صاحب سهم
sovereigns	صاحب سیادت
sovereign	صاحب سیادت
employer	صاحب کار
employers	صاحب کار
benefactor	صاحب خیر
benefactors	صاحب خیر
titled	صاحب لقب
stray	جانور بی صاحب
straying	جانور بی صاحب
strays	جانور بی صاحب
clear-sighted	صاحب نظر
masters	ارباب صاحب
landowners	صاحب ملک
landladies	زن صاحب ملک
beneficent	صاحب کرم
landlady	زن صاحب ملک
master	ارباب صاحب
Distinguished . Titled.	صاحب عنوان
mastered	ارباب صاحب
landowner	صاحب ملک
inviolable	صاحب حرمت
office-holders	صاحب مقام
homeowners	صاحب خانه
office-holder	صاحب مقام
wharfinger	صاحب لنگرگاه یابارانداز
office-holder	صاحب منصب دولت
title-holders	صاحب سند مالکیت
mansion house	خانه صاحب تیول
to come into a property	مالی را صاحب شدن
office-holders	صاحب منصب دولت
title-holder	صاحب سند مالکیت
innholder	صاحب مهمانخانه یا مسافرخانه
lord paramount	صاحب تیول عمده
placeman	صاحب منصب اداری
to have something	صاحب چیزی بودن
pooh bah	صاحب چندین مقام
owner's risk	ریسک صاحب کالا
prosecuting attorney	صاحب منصب پارکه
martyologist	صاحب تذکره شهدا
res nullius	مال بلا صاحب
to have something at one's disposal	صاحب چیزی بودن
endowed	صاحب مال و مکنت
owned	صاحب چیزی بودن
own	صاحب چیزی بودن
peered	صاحب لقب اشرافی
peer	صاحب لقب اشرافی
polygraphs	صاحب تالیفات بسیار
croupiers	کمک صاحب بانک
at owner's risks	به هزینه صاحب مال
croupier	کمک صاحب بانک
proprietors	صاحب حق طبق کتاب
owning	صاحب چیزی بودن
signatory	صاحب امضاء امضایی
signatories	صاحب امضاء امضایی
yachtsmen	صاحب کشتی تفریحی
yachtsman	صاحب کشتی تفریحی
newspaperman	صاحب وگرداننده روزنامه
newspapermen	صاحب وگرداننده روزنامه
housemothers	زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
peering	صاحب لقب اشرافی
owns	صاحب چیزی بودن
publican	بیگانه صاحب میخانه
publicans	بیگانه صاحب میخانه
proprietor	صاحب حق طبق کتاب
infeoff	صاحب ملک کردن
licensees	صاحب جواز یا امتیاز
cotton spinner	صاحب کارخانه نخ ریسی
licensee	صاحب جواز یا امتیاز
staffs	افسران صاحب منصبان
estray	جانوراواره وبی صاحب
staffed	افسران صاحب منصبان
staff	افسران صاحب منصبان
holding company	شرکت صاحب سهم
i own that house	من صاحب ان خانه هستم
in the saddle	یراق صاحب مقام
housemother	زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
polygraph	صاحب تالیفات بسیار
boniface	صاحب مهمانخانه ورستوران
challenge round	مبارزه با صاحب عنوان
chartered companies	شرکتهای صاحب الامتیاز
manor house	خانه ارباب یا صاحب تیول
stockholder	صاحب موجودی ذخیره نگهدار
baton	عصا یا چوپ صاحب منصبان
evangelist	صاحب انجیل مژده رسان
proprietorship	صاحب ملک یامغازه بودن
evangelists	صاحب انجیل مژده رسان
batons	عصا یا چوپ صاحب منصبان
old guard	صنوف صاحب اعتبار قدیم
manor houses	خانه ارباب یا صاحب تیول
licensees	صاحب جواز دارنده پروانه
licensee	صاحب جواز دارنده پروانه
stockholders	صاحب موجودی ذخیره نگهدار
barton	حیاط رعیتی صاحب ملک
waif	بچه بی صاحب ادم دربدر
play the ball	با دریبل صاحب توپ شدن
patentee	صاحب اختراع ثبت شدن
portreeve	صاحب منصبی که پایین ترازشهرداراست
nursery man	درخت کار صاحب تلمبار
confidnetial relationship with client	حفظ اسرار صاحب کار
equites	سواره نظام صاحب امتیاز
barkeeper	باده فروش صاحب میکده
barkeep	باده فروش صاحب میکده
he is the owner of this house	او صاحب این خانه است
patentee	صاحب اختراع ثبت شده
gastrologist	صاحب سر رشته درپختن وخوردن
abandonee	صاحب اشیاء ترک شده
atentee	صاحب اختراع ثبت شده
occupancy	تملک اموال بلا صاحب متصرف
owner's risk	خطر یاخطرات به عهده صاحب کالا
power struggle	مبارزه برای صاحب مقام شدن
to have a title [ to be titled]	لقب دار [صاحب عنوان] بودن
He is an authority on medical science .	درعلم پزشکی صاحب نظر است
seigniorage	حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول
seignorage	حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول