English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (34 milliseconds)
English Persian
smooth صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothed صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothest صاف کردن بدون اشکال بودن
smooths صاف کردن بدون اشکال بودن
Other Matches
wells بدون اشکال اوه
well بدون اشکال اوه
colder بدون آماده بودن
cold بدون آماده بودن
colds بدون آماده بودن
coldest بدون آماده بودن
cad پست و بدون مبادی اداب بودن
cads پست و بدون مبادی اداب بودن
shack up with <idiom> هم خانه با جنس مخالف بودن بدون ازدواج
listening silence به گوش بودن از نظر رادیویی بدون ارسال پیام
freedom آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
freedoms آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
debugged اشکال زدائی کردن
debugged اشکال زدایی کردن
discomfiting ایجاد اشکال کردن
debug اشکال زدائی کردن
debug اشکال زدایی کردن
debugs اشکال زدائی کردن
discomfited ایجاد اشکال کردن
discomfits ایجاد اشکال کردن
debugs اشکال زدایی کردن
discomfit ایجاد اشکال کردن
To raise difficulties . To creat obstacles. اشکال تراشی کردن
to be a fifth wheel [to be in the way] آدم اضافه [بدون همسر] بودن [در جشنی که همه زوج دارند]
paces شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
to be exposed to a constant stream of something در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
bug بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
bugging بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
bugs بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
graph اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
graphs اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
filling out [پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
utility برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
gadroon اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
peregrinate سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
contain در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to mind مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
monitored رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
run through <idiom> ازاول تا آخر بدون توقف کردن تمرین کردن
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
deice بدون یخ کردن
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
denitrify بدون نیترات کردن
degum بدون صمغ کردن
depolarize بدون قطب کردن
delouses بدون شپش کردن
delousing بدون شپش کردن
delouse بدون شپش کردن
deloused بدون شپش کردن
unseam بدون درز کردن
disequilibrate بدون تعادل کردن
traverse اشکال
bugging اشکال
bugs اشکال
disadvantages اشکال
traversed اشکال
traverses اشکال
bug اشکال
drawback اشکال
spinosity اشکال
nodus اشکال
traversing اشکال
barely با اشکال
snaggy پر اشکال
worriment اشکال
dead lock اشکال
node اشکال
nodes اشکال
disadvantage اشکال
drawbacks اشکال
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
prejudge بدون رسیدگی قضاوت کردن
prejudging بدون رسیدگی قضاوت کردن
ad-libbing بدون نوشته صحبت کردن
prejudged بدون رسیدگی قضاوت کردن
ad-libs بدون نوشته صحبت کردن
ad-lib بدون نوشته صحبت کردن
ad-libbed بدون نوشته صحبت کردن
prejudges بدون رسیدگی قضاوت کردن
unvoice بدون صدا ادا کردن
live in a small way بدون سر و صدا زندگی کردن
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
burbles اشکال بی نظمی
burbled اشکال بی نظمی
burble اشکال بی نظمی
difficulties اشکال زحمت
debugger اشکال زدائی
debugs اشکال زدایی
forms of currency اشکال پول
troubleshooting اشکال یابی
burbling اشکال بی نظمی
error description توضیح اشکال
i can add rapidly به اشکال ما افزود
smooth delivery تحویل بی اشکال
fault description توضیح اشکال
difficulty اشکال زحمت
description of error توضیح اشکال
defect description توضیح اشکال
impediments محظور اشکال
to tide over a difficulty اشکال را بر طرف
debugged اشکال زدایی
nuclide اشکال اتمی
baboon اشکال مضحک
impediment محظور اشکال
debug اشکال زدایی
debugger اشکال یابی
to make difficulties اشکال تراشیدن
geometrical figures اشکال هندسی
baboons اشکال مضحک
diversely به اشکال مختلف
demurrable اشکال کردنی
trouble shooting رفع اشکال
geometric shapes اشکال هندسی
debugging اشکال زدائی
hardness اشکال سفتی
debugging اشکال زدایی
lynches بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
knock about <idiom> بدون برنامه ریزی سفر کردن
to grope women عشقبازی کردن با زنها [بدون رضایت زن]
drip dry خشک کردن پارچه بدون چلاندن ان
to feel women up عشقبازی کردن با زنها [بدون رضایت زن]
lynched بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
drip-dry خشک کردن پارچه بدون چلاندن ان
cold turkey <idiom> ترک کردن اعتیاد بدون دارو
to make a grab at women عشقبازی کردن با زنها [بدون رضایت زن]
do without <idiom> بدون هیچ چیزی کار کردن
glide پرواز کردن بدون نیروی موتور
cohabited با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
obtruding بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
cohabiting با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
cohabits با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
glided پرواز کردن بدون نیروی موتور
obtrudes بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
lynch بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
cohabit با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
glides پرواز کردن بدون نیروی موتور
obtrude بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruded بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
no answer [n/a] [in forms] بدون پاسخ [در برگه برای پر کردن]
diversiform دارای اشکال مختلف
similar figures اشکال همانندیا متشابه
swarms چندین اشکال برنامه
bottle neck مانع اشکال کار
dysphonia اشکال در حرف زدن
to create a difficulty اشکال پیش اوردن
handicap امتیاز دادن اشکال
handicaps امتیاز دادن اشکال
debug aids ادوات اشکال زدایی
debugger برنامه اشکال زدایییثلاعللهگل
acataposis اشکال عمل بلع
kaleidoscope لوله اشکال نما
debugging aids ادوات اشکال زدایی
debugging aids وسائل اشکال زدایی
kaleidoscopes لوله اشکال نما
it is particularly difficult یک اشکال بخصوصی دارد
dysphagia اشکال دربلعیدن غذا
There is the rub. اشکال درهمین جااست
debugging a program اشکال زدایی یک برنامه
swarm چندین اشکال برنامه
swarmed چندین اشکال برنامه
To get into difficulties. دچار اشکال شدن
program debugging اشکال زدایی برنامه
free lance کار کردن بدون وابستگی بحزب یا جماعتی
Give the benefit of the doubt <idiom> [باور کردن اظهارات شخصی بدون مدرک]
multi tasking همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
adlib بدون مقدمه صحبت کردن بمیل خود
multitasking همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
roughdry بدون صافکاری و اتو کشی خشک کردن
adds قرار دادن اشکال کنار هم
adding قرار دادن اشکال کنار هم
add قرار دادن اشکال کنار هم
filet توری دارای اشکال مربع
pressed for time <idiom> با اشکال وبه سختی وقت
pirated بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
goose step رژه روی بابدن راست و بدون خم کردن زانو
pirate بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
to do without any thing ازچیزی صرف نظرکردن بدون چیزی گذران کردن
pirates بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
To play for love . عشقی بازی کردن ( بدون شرط بندی پولی )
pirating بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
live up to <idiom> طبق خواسته کسی عمل کردن ،موافق بودن با ،سازش کردن با
proteus خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
To put obstacles in the way. سنگ انداختن درکاری (اشکال تراشیدن )
galanty show نمایش اشکال بوسیله سایه انداختن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com