English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Search result with all words
scylla صخرهای در ساحل ایتالیاروبروی گرداب معروف به "شاریبدیس " در سیسیل
Other Matches
beach marker علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
ship to shore حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
shore to shore movement عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
onshore روی ساحل متوجه بطرف ساحل
inshore بطرف ساحل جلو ساحل
whirls گرداب
rips گرداب
ripped گرداب
rip گرداب
gulfy پر گرداب
vortexes گرداب
vortex گرداب
whirled گرداب
vortices گرداب
eddied گرداب
whirlpool گرداب
whirlpools گرداب
gourd گرداب
gourds گرداب
gulfs گرداب
eddying گرداب
whirling گرداب
whirl گرداب
gulf گرداب
eddies گرداب
eddy گرداب
sea purse گرداب دریا
free vortex گرداب ازاد
waterspout ناودان گرداب
seapuss گرداب دریا
eddies گرداب کوچک
eddied گرداب کوچک
rip گرداب دریایی
ripped گرداب دریایی
rips گرداب دریایی
eddy گرداب کوچک
waterspouts ناودان گرداب
eddying گرداب کوچک
swirls گرداب متحرک
swirling گرداب متحرک
swirled گرداب متحرک
swirl گرداب متحرک
maelstrom طوفان یا گرداب شدید
approach lane مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
tourbillion گرداب اتش بازی گردبادی
tourbillon گرداب اتش بازی گردبادی
tide rips گرداب جذر و مدی دریا
well-known معروف
grander معروف
demotic معروف
known معروف
of renown معروف
tyupical معروف
grand معروف
well known معروف
reputable معروف
popular معروف
grandest معروف
wind spout لوله ابی که ازفرود امدن ... گرداب تشکیل میشود
famous معروف نامی
rents معروف نامور
renowned معروف نامور
renting معروف نامور
well known معروف مشهور
rented معروف نامور
alleged بقول معروف
allegedly بقول معروف
magnific معروف برجسته
as they say به قول معروف
known مشهور معروف
brand leader مارک معروف
starry درخشان معروف
delivery groups گروه معروف پیام
to create an image for oneself as somebody معروف و مشهور شدن
unheard غیر معروف غریب
come back <idiom> دوباره معروف شدن
cif فرمت میانی معروف
historic معروف مبنی بر تاریخ
duration curve معروف به منحنی دبی کلاسه
put on the map <idiom> باعث معروف شدن مکانی
songwriter کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
cp/m سیستم عامل معروف برای ریزکامپیوتر ها
buzzword کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
voodoo نوعی هواپیمای سوپرسونیک دو موتوره تاکتیکی معروف به اف 101
PPQN قالب زمانی معروف که در استاندارد MIDI استفاده میشود
vigilantes نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
b. horizon طبقه ب که به لایه تمرکزمواد در پروفیل خاک معروف است
vigilante نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
part قالب زمان معروف برای ترتیب استاندارد MIDI
RTFM خلاصه معروف درپیام به معنای " خواندن دستور کار"
lotuses شرکت نرم افزاری که بیشتر برای برنامههای صفحه گسترده اش معروف است
ega در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور صفحه نمایش رنگی با resolutin بالا
lotus شرکت نرم افزاری که بیشتر برای برنامههای صفحه گسترده اش معروف است
coasts ساحل
ashore به ساحل
beach ساحل
sea shore ساحل
coast ساحل
rivage ساحل
shore ساحل
shores ساحل
bank ساحل
brae ساحل
beached ساحل
banks ساحل
beaches ساحل
landside ساحل
littoral ساحل
causey ساحل
dbase نرم افزار پایگاه داده معروف که حاوی زبان برنامه نویس توکار است
backshore ساحل جزرو مد
back beach ساحل جزرو مد
coastwards درامتداد ساحل
attack group گروه تک به ساحل
backshore beach ساحل جزرو مد
bank protection ساحل داری
stethe ساحل رودخانه
shore duty خدمت ساحل
hard beach ساحل مستحکم
land combat نبرد در ساحل
low lander ساحل نشین
near shore نزدیک به ساحل
on shore روی ساحل
river line خط ساحل رودخانه
sea coast ساحل دریا
coral reef ساحل مرجانی
coastwise درطول ساحل
bank revetment پوشش ساحل
bankside شیب ساحل
basegram پیام از ساحل
beach party تیم ساحل
coast guardsman ساحل بان
coastward بطرف ساحل
riparian ساحل رودخانه زی
coastward درامتداد ساحل
coastwards بطرف ساحل
seacoast ساحل دریا
beaches ساحل شنی
shoreline خط ساحل یا خط ساحلی
in نزدیک ساحل
shores کرانه ساحل
shore کرانه ساحل
in- نزدیک ساحل
onshore واقع در ساحل
inshore به طرف ساحل
shores ساحل دریا
shore ساحل دریا
river bank ساحل رودخانه
shorelines خط ساحل یا خط ساحلی
sandbank ساحل شنی
beaches زدن به ساحل
beached ساحل شنی
offshore دور از ساحل
beached زدن به ساحل
beach ساحل شنی
seashore ساحل دریا
seashores ساحل دریا
offshore از جانب ساحل
beach زدن به ساحل
sandbanks ساحل شنی
river banks ساحل رودخانه
VT terminal emulation استاندارد معروف ترمینال که کدهای به کار رفته برای نمایش متن و گرافیک را بیان میکند
wordstar برنامه کاربردی کلمه پرداز معروف ساخت Micropro International برای کامپیوترهای CPLM و IBMPC
pitting corrosion سوراخهائی که در سطح بتن یا فلز در اثر خوردگی ایجاد میشود و به کرم خوراکی معروف است
ashore بکنار بطرف ساحل
seebreeze باد از دریا به ساحل
insides موج نزدیک ساحل
landing beach ساحل پیاده شدن
waterside متعلق به کناردریا ساحل
retract دور شدن از ساحل
lee shore ساحل در معرض باد
near bank ساحل نزدیک رودخانه
riverain ساکن ساحل رودخانه
roadstead لنگرگاه دور از ساحل
retracted دور شدن از ساحل
shelf سراشیب ساحل دریا
put out از ساحل عازم شدن
retracting دور شدن از ساحل
retracts دور شدن از ساحل
inside موج نزدیک ساحل
bank angle زاویه شیب ساحل
Ivory Coast کشور ساحل عاج
bar خور پیشرفتگی اب به ساحل
bars خور پیشرفتگی اب به ساحل
bank line نخ ماهیگیری وصل به ساحل
the waves beats or the shore امواج به ساحل می کوبد
the wares beat the shore خوردن امواج به ساحل
coast defence سازمان پدافنداز ساحل
coast in point نقطه ورود به ساحل
shoring پیاده شدن در ساحل
hinterland زمین پشت ساحل
hinterlands زمین پشت ساحل
ttl خانواده معروف دروازههای منط قی و طرح موارد ترانزیستوری سریع که ترانزیستور دو قط بی آن مستقیماگ وصل شده اند.
landing forces نیروها پیاده شونده به ساحل
to wash something ashore بکنار ساحل شستن چیزی
to wash something up بکنار ساحل شستن چیزی
shore break موجهاییکه نزدیک ساحل می شکنند
surf cast قلاب اندازی از ساحل در موج
skate boat قایق بسته به ساحل در اغازمسابقه
offshore winds بادخشکی بادهای دور از ساحل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com