Dictiornary-Farsi | صدای سیلی یا شلاق مزه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (11 milliseconds)

English	Persian
smack	صدای سیلی یا شلاق مزه
smacked	صدای سیلی یا شلاق مزه
smacks	صدای سیلی یا شلاق مزه


Other Matches

slap	صدای چلب چلوپ سیلی زدن
slapped	صدای چلب چلوپ سیلی زدن
slaps	صدای چلب چلوپ سیلی زدن
slapping	صدای چلب چلوپ سیلی زدن
knack	صدای شلاق استعداد
snapping	شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snapped	شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snap	شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snaps	شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
buffet	سیلی
buffeted	سیلی
slogs	سیلی
buffeting	سیلی
slogging	سیلی
slogged	سیلی
slog	سیلی
buffets	سیلی
box	توگوشی سیلی
spat	سیلی زدن
skelp	چابک سیلی
skelpit	چابک سیلی
slap	سیلی تودهنی
slapping	سیلی تودهنی
slaps	سیلی تودهنی
boxes	توگوشی سیلی
slapped	سیلی تودهنی
She slapped him.	خواباندتو گوشش ( سیلی زد )
spat	کشمکش کردن سیلی
smacking	سیلی زننده خوش طعم
smacker	سیلی زننده خوش طعم
A bird in the hand is worth two in the bush. <proverb>	سیلی نقد به از حلوای نسیه.
box	بوکس بازی کردن سیلی زدن
boxes	بوکس بازی کردن سیلی زدن
honk	صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked	صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks	صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking	صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony	صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
pinging	صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voices	وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers	وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers	وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice	وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer	وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pings	صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voicing	وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
ping	صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinged	صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
sclaff	سیلی نرم برزمین خوردن چوگان گلف
contraltos	زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contralto	زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
chortle	صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortles	صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortled	صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
phut	تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
monophthong	صدای ساده وتنها صدای بسیط
chortling	صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
skirl	صدای زیر صدای نی انبان
lashes	شلاق
gad	شلاق
lash	شلاق
lashed	شلاق
whiplash	شلاق
whips	شلاق
whipped	شلاق
whiplashes	شلاق
scourage	شلاق
knout	شلاق
whip	شلاق
flagellum	شلاق
scourge	شلاق
the lash	شلاق
horsewhips	شلاق
horsewhipping	شلاق
horsewhipped	شلاق
horsewhip	شلاق
whips	شلاق زدن
cats	شلاق زدن
whipped	شلاق زدن
lash	شلاق خوردن
welt	شلاق زدن
welts	شلاق زدن
whip	شلاق زدن
whiplash	شلاق زدن
flogging	شلاق زدن
horse	شلاق زدن
flagellates	شلاق زدن
flagellated	شلاق زدن
flagellate	شلاق زدن
flogs	شلاق زدن
flogged	شلاق زدن
flog	شلاق زدن
whiplashes	شلاق زدن
flagellating	شلاق زدن
leather	شلاق زدن
whipping	شلاق زدن
whipping	شلاق زنی
cat	شلاق زدن
lash	ضربه شلاق
basted	شلاق زدن
baste	شلاق زدن
belabor	شلاق زدن
belabour	شلاق زدن
bullwhip	شلاق چرمی
cartwhip	شلاق کاری
scourage	شلاق زدن
lasher n	سد شلاق زننده
cow hide	شلاق زدن
to touch up	شلاق زدن
flagellation	شلاق زنی
flogger	زننده شلاق
flagellator	شلاق زننده
flagellation	شلاق زدن
bastes	شلاق زدن
whipstock	دسته شلاق
lashed	شلاق خوردن
whippy	شبیه شلاق
lashed	ضربه شلاق
lashes	شلاق خوردن
lashes	ضربه شلاق
gad	شلاق سیخی
vapulation	شلاق زنی
lashing	شلاق زنی
taws	شلاق زدن
lash vt	شلاق زدن
keep up appearances	فاهر خود را حفظ کردن صورت خود را با سیلی سرخ نگه داشتن
yerk	شلاق زدن کوبیدن
cats	قی کردن شلاق لنگربرداشتن
cat	قی کردن شلاق لنگربرداشتن
hide	سخت شلاق زدن
sentenced to the lash	محکوم به خوردن شلاق
beat	شلاق زدن کوبیدن
beats	شلاق زدن کوبیدن
lambast	شلاق تازیانه زدن
lambaste	شلاق تازیانه زدن
eighty lashes	هشتاد ضربه شلاق
to whipped on	بضرب شلاق بردن
hides	سخت شلاق زدن
belt	بندچرمی شلاق زدن
belts	بندچرمی شلاق زدن
blackjack	چماق یا شلاق چرمی
belted	بندچرمی شلاق زدن
cartwhip	شلاق زدن تنبیه کردن
lick son	عیبی را با شلاق از کسی دورکردن
horsewhips	شلاق زدن تنبیه کردن
horsewhipping	شلاق زدن تنبیه کردن
thongs	شلاق زدن باتسمه بستن
thong	شلاق زدن باتسمه بستن
flailed	شلاق زدن خرمن کوب
lickings	شلاق زنی بشکل دراوری
flail	شلاق زدن خرمن کوب
whips	شلاق ماهیگیری باطعمه مصنوعی
flailing	شلاق زدن خرمن کوب
flails	شلاق زدن خرمن کوب
licking	شلاق زنی بشکل دراوری
whip	شلاق ماهیگیری باطعمه مصنوعی
wealŠwale	شلاق زدن متحری گذاشتن
wheal	ورم جای شلاق و غیره
horsewhipped	شلاق زدن تنبیه کردن
stick	تخته موج سواری شلاق
flick	ضربت اهسته و سبک با شلاق
whipped	شلاق ماهیگیری باطعمه مصنوعی
flicked	ضربت اهسته و سبک با شلاق
he was given 0 lashes	بیست ضربه شلاق خورد
horsewhip	شلاق زدن تنبیه کردن
flicking	ضربت اهسته و سبک با شلاق
flicks	ضربت اهسته و سبک با شلاق
twanged	صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
Susurrus	صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
twanging	صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twangs	صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twang	صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
Give him a taste of the whip .	بگذار مزه شلاق را یک کمی بچشد
whip in	با شلاق مانع شراکندگی تازیها شدن
whiplash	هرچیزی شبیه شلاق ضربه یا تکان شلاقی
whiplashes	هرچیزی شبیه شلاق ضربه یا تکان شلاقی
to pickle a person's back	پشت کسیراپس از شلاق زدن نمک و سرکه مالیدن
tu whit tu whoo	صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu-whit tu-whoo	صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
A reounding slap ; Juicy fruit.	سیلی آبدار :میوه آبدار
thump	صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumped	صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumping	صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumps	صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkled	صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkles	صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkle	صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkling	صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
flagellant	کسیکه برای بخشودگی ازگناهان بخود شلاق میزند موجود یا انگل تاژک دار
pizzle	الت نری گاو شلاق ساخته شده از ذکر گاو
whipped	شلاق زدن تازیانه زدن
walloped	شلاق زدن سخت زدن
whip	شلاق زدن تازیانه زدن
scutch	شلاق زدن کتک زدن
wallop	شلاق زدن سخت زدن
walloper	شلاق زدن سخت زدن
whips	شلاق زدن تازیانه زدن
wallops	شلاق زدن سخت زدن
fizzes	صدای فش فش
hissed	صدای خش خش