Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (38 milliseconds)
English
Persian
keck
صدای قی کردن دراوردن
Search result with all words
plunk
صدای تند وخشن دراوردن قار قار کردن
Other Matches
creaks
صدای غوک دراوردن
cuckoos
صدای فاخته دراوردن
gongs
صدای زنگ دراوردن
gong
صدای زنگ دراوردن
squawks
صدای اردک دراوردن
squawked
صدای اردک دراوردن
squawk
صدای اردک دراوردن
cuckoo
صدای فاخته دراوردن
creaking
صدای غوک دراوردن
creaked
صدای غوک دراوردن
creak
صدای غوک دراوردن
slurps
صدای مکیدن دراوردن
slurping
صدای مکیدن دراوردن
slurped
صدای مکیدن دراوردن
slurp
صدای مکیدن دراوردن
grates
صدای خشن دراوردن بزور ست اندن
grate
صدای خشن دراوردن بزور ست اندن
rumbled
صدای ریز و سنگین دراوردن غریدن
rumbles
صدای ریز و سنگین دراوردن غریدن
rumble
صدای ریز و سنگین دراوردن غریدن
grated
صدای خشن دراوردن بزور ست اندن
chiming
صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
crack
را بصدا دراوردن تولید صدای ناگهانی وبلندکردن
cracks
را بصدا دراوردن تولید صدای ناگهانی وبلندکردن
chimes
صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
chime
صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
chimed
صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
panatrope
اسباب الکتریکی برای دراوردن صدای گرامافون از بلندگو
knell
ناقوس عزارا بصدا دراوردن صدای ضربه ناقوس
chortling
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortle
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortled
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortles
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
snip snap
صدای تیک تیک دراوردن صدای تیک تیک
twangs
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twang
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
tinkling
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkled
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkles
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkle
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
honk
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony
صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
schematize
بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
voice
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pings
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinging
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinged
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
ping
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesizer
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
curb
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbing
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbs
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
to veer and heul
پیوسته تغییرعقیده دادن شل کردن وسفت کردن دراوردن
contralto
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contraltos
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
shapes
قالب کردن طرح کردن به شکلی دراوردن
shape
قالب کردن طرح کردن به شکلی دراوردن
to put to proof
ازمایش کردن دراوردن
wear out
از پا دراوردن ومطیع کردن
phut
تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
monophthong
صدای ساده وتنها صدای بسیط
erupts
فوران کردن جوش دراوردن
to turn over
واژگون کردن کارکردن دراوردن
belied
دروغ دراوردن خیانت کردن
un arth
ا زخاک دراوردن افتابی کردن
belies
دروغ دراوردن خیانت کردن
belying
دروغ دراوردن خیانت کردن
belie
دروغ دراوردن خیانت کردن
to turn up
رد کردن از خاک دراوردن امدن
to pay out
تنبیه کردن تلافی دراوردن
hook
بشکل قلاب دراوردن کج کردن
erupting
فوران کردن جوش دراوردن
erupted
فوران کردن جوش دراوردن
erupt
فوران کردن جوش دراوردن
hooks
بشکل قلاب دراوردن کج کردن
thresh
از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshed
از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
unionize
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
to carry oneself
خودرا اداره کردن یابوضعی دراوردن
slot
شیار دراوردن رنده کردن چاک
unionizing
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionized
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionizes
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
threshes
از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
married under a contract unlimited perio
به حباله نکاح دراوردن عقد کردن
triangulate
سه گوش کردن بصورت مثلث دراوردن
threshing
از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
unionization
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
slots
شیار دراوردن رنده کردن چاک
sheave
دسته کردن بصورت بافه دراوردن
unionised
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionises
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionising
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
cake
قالب کردن بشکل کیک دراوردن
slotting
شیار دراوردن رنده کردن چاک
to blate
مع مع کردن
[صدای بز]
swoosh
صدای خش خش کردن
swish
صدای فش فش کردن
swished
صدای فش فش کردن
crepitate
صدای خش خش کردن
swishing
صدای فش فش کردن
plink
صدای دق دق کردن
swishes
صدای فش فش کردن
evisceration
عمل شکم پاره کردن یاروده دراوردن
skirl
صدای زیر صدای نی انبان
sizzle
صدای هیس کردن
bleat
صدای بزغاله کردن
pinged
صدای غژایجاد کردن
pinging
صدای غژایجاد کردن
pings
صدای غژایجاد کردن
bleated
صدای بزغاله کردن
bleating
صدای بزغاله کردن
bleats
صدای بزغاله کردن
bellowed
صدای غرش کردن
gee
صدای هی و هین کردن
bellowing
صدای غرش کردن
sizzles
صدای هیس کردن
sizzled
صدای هیس کردن
ping
صدای غژایجاد کردن
bellowed
صدای گاو کردن
whooshing
صدای صفیرایجاد کردن
whoosh
صدای صفیرایجاد کردن
bellowing
صدای گاو کردن
whooshes
صدای صفیرایجاد کردن
whooshed
صدای صفیرایجاد کردن
sizzling
صدای هیس کردن
bellow
صدای گاو کردن
turn down
<idiom>
کم کردن صدای بلند
bellow
صدای غرش کردن
chirr
صدای ملخ کردن
meters
اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
metre
اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
metres
اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
meter
اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
screeck
صدای گوشخراش ایجاد کردن
squeaks
با صدای جیغ صحبت کردن
zooms
با صدای وزوز حرکت کردن
bellowing
صدای شبیه نعره کردن
squeaking
با صدای جیغ صحبت کردن
squeak
با صدای جیغ صحبت کردن
squeaked
با صدای جیغ صحبت کردن
bellow
صدای شبیه نعره کردن
bellowed
صدای شبیه نعره کردن
vociferate
با صدای بلند ادا کردن
stridulate
تولید صدای گوشخراش کردن
zoomed
با صدای وزوز حرکت کردن
screak
صدای گوشخراش ایجاد کردن
zoom
با صدای وزوز حرکت کردن
literalize
بصورت تحت اللفظی دراوردن لفظ بلفظ معنی کردن
plash
صدای چلپ چلوپ ایجاد کردن
snuffled
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
squish
صدای شکستن یا پرتاب چیزی له کردن
snuffles
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
plod
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
snuffle
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
plodding
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
snuffling
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
plods
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plodded
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
distort
صدای نامفهوم از بی سیم بی قواره کردن
whish
: صدای حرف "سین " ایجاد کردن
diphthongize
تلفظ کردن دو صدای جداگانه در یک وهله
distorts
صدای نامفهوم از بی سیم بی قواره کردن
demobilize
ازحالت بسیج بیرون اوردن بحالت صلح دراوردن دموبیلیزه کردن
predigest
بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
snaps
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snapping
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
booed
صدای گاو یا جغد کردن افهار تنفر
boo
صدای گاو یا جغد کردن افهار تنفر
snapped
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snap
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
boh
صدای گاو یا جغد کردن افهار تنفر
To speak in a low voice.
آهسته صحبت کردن ( با صدای کوتاه ،یواش )
crackle
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
booing
صدای گاو یا جغد کردن افهار تنفر
crackles
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
quacks
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
crackled
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
quacking
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacked
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quack
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
boos
صدای گاو یا جغد کردن افهار تنفر
plegaphonia
گوش کردن صدای سینه هنگام دق خشکنای
to blast something
با صدای خیلی بلند بازی کردن
[آلت موسیقی]
microphonics
انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
creaked
غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
creaks
غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
creak
غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
creaking
غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
riprap
سنگچینی بی ترتیب صدای وزش باد تند سنگریزی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com