Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
bells and whistles
صدا ودستگاههای جانبی بیشتراست نواوری
Other Matches
oa
دفتر وادارهای با ماشینها ودستگاههای خودکار
wet year
سالی که میزان بارندگی از حد معمول سالیانه بیشتراست
vortex filament
خطی که شدت یا تمرکزجریانهای حلقوی دران بیشتراست
hematology
شاخهای از زیست شناسی که درباره خون ودستگاههای خونساز بحث میکند
turbulent flow
جریانی است که دران عدد رینولدز از0032 بیشتراست
innovations
نواوری
innovation
نواوری
innovation theory
نظریه نواوری
expansion interface
حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
sidelap
بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم
bells and whistles
خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی
peripheral
مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی
channeled
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
communication
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
channelled
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
side effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
wait condition
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait state
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
power down
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
adverse reaction
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
by-effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
byeffect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
fall-out
[side effect]
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
secondary effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
spillover effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
side spray
بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
flank observation
دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
lateral
جانبی
bilateral
دو جانبی
laterad
جانبی
secondary effect
اثر جانبی
accessory
جانبی
spillover effect
اثر جانبی
fall-out
[side effect]
اثر جانبی
byeffect
اثر جانبی
contour line
خط جانبی
by-effect
اثر جانبی
sidelong
جانبی
adverse reaction
اثر جانبی
marginal bund
خاکریز جانبی
lateral yield
له شدگی جانبی
lateral surface
سطح جانبی
lateral shifts
حرکت جانبی
lateral shifts
تغییرات جانبی
side chain
زنجیر جانبی
ancillary equipment
تجهیزات جانبی
ancillary equipment
وسیله جانبی
oblique fire
اتش جانبی
lateral load
بار جانبی
peripherals
دستگاههای جانبی
devices
وسیله جانبی
side-effects
نتیجه جانبی
accessory
وسیله جانبی
lateral pressure
فشار جانبی
side-effects
اثر جانبی
input/output
وسیله جانبی
i/o
وسیله جانبی
side effect
اثر جانبی
flank speed
سرعت جانبی
end gable
نمای جانبی
device
وسیله جانبی
dorsolateral
پشتی و جانبی
cross wind
باد جانبی
auxiliary equipment
تجهیزات جانبی
lateral buckling
کمانکش جانبی
side effect
نتیجه جانبی
lateral inversion
معکوس جانبی
lateral fissure
شیار جانبی
laterality
برتری جانبی
lateral dominance
برتری جانبی
lateral dispersion
پراکندگی جانبی
aisle
جانبی صحن
aisles
جانبی صحن
lateral control
کنترل جانبی
side-effect
اثر جانبی
side-effect
نتیجه جانبی
ventrolateral
بطنی و جانبی
secondary effect
نتیجه جانبی
spillover effect
نتیجه جانبی
spillover effects
آثار جانبی
sideband
باندهای جانبی
fall-out
[side effect]
نتیجه جانبی
side view
نمای جانبی
by-effect
نتیجه جانبی
adverse reaction
نتیجه جانبی
sideways sum
مجموع جانبی
byeffect
نتیجه جانبی
wing wall
دیواره جانبی
trilaterality
حالت سه جانبی
byeffect
عوارض جانبی
sidelooking airborne radar
رادار جانبی
adverse reactions
اثرهای جانبی
by-effects
اثرهای جانبی
by-effects
آثار جانبی
adverse reactions
آثار جانبی
side group
گروه جانبی
spillover effects
اثرهای جانبی
secondary effects
آثار جانبی
side friction
اصطکاک جانبی
side effects
آثار جانبی
side effects
اثرهای جانبی
units
وسیله جانبی
peripheral
دستگاه جانبی
byeffects
اثرهای جانبی
byeffects
آثار جانبی
side reaction
واکنش جانبی
secondary effects
اثرهای جانبی
unit
وسیله جانبی
side circuit
مدار جانبی
angle of sideslip
زاویه انحراف جانبی
ventrolateral
درقسمت جانبی شکم
lateral-adjustment lever
سطح تنظیم جانبی
side-effect
اثرجانبی نتیجه جانبی
side effect
اثرجانبی نتیجه جانبی
crab
حرکت جانبی ناو
side-effects
اثرجانبی نتیجه جانبی
crabs
حرکت جانبی ناو
angle of sideslip
زاویه لغزش جانبی
diaschisis
کارکرد پریشی جانبی
girthed area
سطح جانبی
[ریاضی]
lateral and sway bracing
حرکات جانبی و نوسانی
sidelooking airborne radar
رادار با دید جانبی
peripheral equipment operator
متصدی تجهیزات جانبی
miniperipheral
دستگاه جانبی کوچک
lateral magnifying power
درشت نمایی جانبی
notch piers
پایههای جانبی سرریز
side chain substitution
استخلاف در زنجیر جانبی
peripheral controller
کنترل کننده جانبی
lateral support
تکیه گاه جانبی
sides way
تغییر مکان جانبی
processor
پردازنده جانبی مخصوص
side tone
صدای جانبی گوشی
sidelobe
بیم جانبی رادار
side overlap
پوشش جانبی عکس هوایی
transverse process
زائده جانبی ستون فقرات
lateral strain
تغییر شکل نسبی جانبی
profiles
برش عمودی تصویر جانبی
profiling
برش عمودی تصویر جانبی
asymmetrical sideband transmission
پخش باند جانبی مانده
profiled
برش عمودی تصویر جانبی
profile
برش عمودی تصویر جانبی
vestigial sideband transmission
پخش باند جانبی مانده
sidepiece
قطعه کناری بخش جانبی
sculpture in the round
پیکره سازی همه جانبی
short
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
interrupt
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
interrupting
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
interrupts
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
sbc
RA و رابط دستگاه جانبی RO ,Computer SmallBusiness
shortest
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
shorter
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
poll
بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
polled
بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
polls
بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
processor
پردازندهای که از حافظه جانبی استفاده میکند
B:
بیان کننده دیسک درایو جانبی
sub-
کد شناسایی وسیله جانبی برای دستیابی به آن
lateral deflection of beam
تغییر شکل فرعی یا جانبی تیر
lateral gain
پوشش جانبی زمین درعکاسی هوایی
failure
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
sidelobe
ستونهای جانبی انرژی انتن رادار
failures
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
computer interface unit
وسیله اتصال دستگاههای جانبی به کامپیوتر
peripheral
انتقال داده بین CPU و رسانه جانبی
controller
سخت افزار یا نرم افزاری که یک وسیله جانبی
vendors
کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
output
کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
port
یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
controllers
سخت افزار یا نرم افزاری که یک وسیله جانبی
stair towers turrets
برجهای پله دار جانبی هشتی ورودی
peripheral
فرفیت ذخیره سازی موجود در وسیله جانبی
forms
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
outputs
کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
auxiliary
پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
form
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
auxiliaries
پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
formed
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
vendor
کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
enhancement
امکان جانبی که خروجی یا کارایی یک وسیله را افزایش میدهد
peripheral
رسانه جانبی که با سرعت بالا با کامپیوتر کار میکند
loads
فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
input/output
کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
PCMCIA
حافظه یا وسیله جانبی که با استاندارد PCMCIA مط ابقت دارد
load
فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
devices
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
device
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
s 00 bus
یک وسیله استاندارد اتصال میان برخی ریزکامپیوترها وتجهیزات جانبی
processor
که طبق سرعت پردازنده و نه رسانه جانبی تنظیم شده است
adapter
کارت واسط جانبی که به وسایل ناهماهنگ امکان ارتباط میدهد
accessorize
اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
eia interface
یک رابط استاندارد میان دستگاههای جانبی وریزکامپیوترها و مدمها وترمینالها
external
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
shared
استفاده از کامپیوتر یا رسانههای جانبی توسط بیش از یک شخص یا سیستم
users
سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
share
برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com