Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
germanity
صفات ویژه المانی
Other Matches
germanism
اصطلاحات ویژه زبان المانی
idiosyncrasy
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
to watch for certain symptoms
توجه کردن به نشانه های ویژه
[علایم ویژه مرض ]
special interest groups
گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialty
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
jerry
المانی
Germanic
المانی
germain
) : المانی
German measles
سرخجه المانی
germanization
المانی شدن
high dutch
زبان المانی
germanize
المانی کردن
hans
المانی یاهلندی
makings
صفات یا
germanize
المانی ماب کردن
pfennig
مسکوک مسی المانی
fokker
یکجورهواپیمای جنگی المانی
junker
اصیل زاده المانی
schnauzer
سگ " تری یر "المانی نژاد
wagnerian
پیرو واگنرموسیقیدان المانی
wagnerite
پیرو واگنرموسیقیدان المانی
land grave
کنت قدیم المانی
hun
مخرب تمدن المانی
alemannic
لهجهء مخصوص المانی
teutonize
به المانی ترجمه کردن
panzer
لشگر زرهی المانی
gotha
یکجورهواپیمای بزرگ المانی
sportmanlike
صفات ورزشکارانه
secondary qualities
صفات ثانوی
paternity
صفات پدری
womanliness
صفات زنانه
doberman pinscher
سگ پاسبان المانی متوسط الجثه
germanist
دانشمند فرهنگ و زبان المانی
junker
جوان نجیب زاده المانی
Gothic
حروف سیاه قلم المانی
kummel
نوشابه المانی زیره دار
osculate
صفات مشترک داشتن
homozygote
واجد صفات پدرومادر
attributes of god
صفات یا اسامی خدا
osculation
تماس اشتراک صفات
pattern
الگو صفات فردی
patterns
الگو صفات فردی
animalization
واجد صفات حیوانی
epithetical
دارای صفات یا القال
ethos
صفات وشخصیت انسان
admirable qualitics
صفات پسندیده یاستوده
qualities inhering in a person
صفات جبلی شخص
interosculate
صفات مشترک داشتن
characterization
توصیف صفات اختصاصی
thaler
یکنوع سکه بزرگ نقره المانی
hegelianism
مکتب فلسفی هگل فیلسوف المانی
goth
یکی از اقوام المانی قدیم بربری
landgravine
لقب برخی از شاهزادگان المانی است
lansquenet
سربازپیاده مزدورو المانی در سده هفدهم
rhenish
شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
to p any one's good qualities
صفات نیک کسی راستودن
lineament
خطوط چهره صفات مشخصه
quantitative
بیان شده بر حسب صفات
whorish
دارای صفات هرزگی وفاحشه گی
racy
دارای صفات اصلی و نژادی
dehumanization
از دست دادن صفات انسانی
quantitatively
بیان شده بر حسب صفات
lineaments
خطوط چهره صفات مشخصه
praetorial
متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
pfenin
سکه مس المانی که ارزش ان برابراست با یک صدم ARK
groschen
سکه سیم المانی که پیشتر رواج داشت
jack johnson
د راصطلاح عامه سربازها نارنجک بزرگ المانی
Marxism
روش فکری کارل مارکس فیلسوف المانی
dysgenic
مضر برای صفات وخصوصیات ارثی
disfeature
صفات ممتازه چیزی را از بین بردن
well conditioned
نیکو خصال دارای صفات حسنه
minnesinger
شاعر غزل سرای المانی درسدههای 21تا 41میلادی
mauser
یکجور تفنگ که ماوزرنام المانی اختراع کرده است
echinoid
دارای صفات خوارپوست دریایی یاتوتیاء البحر
cacogenesis
فساد نژادی دراثر حفظ وابقاء صفات بد
character
صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی
characters
صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی
autosexing
دارای صفات جنسی مغایر بانوع خود
These qualities are esteemed by managers.
مدیران این
[نوع]
صفات را ارجمند می شمارند.
recapitulating
صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
recapitulates
صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
recapitulate
صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
recapitulated
صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
recombinant
موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
landgrave
لقب برخی از شاهزادگان المانی کنت زمین همان است
incross
اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان
genes
عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
gene
عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
lombards
گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
telegony
انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
squats
وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squatted
وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squatting
وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squat
وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
ashkenazim
عنوان یهودیان المانی که در مقابل سفارادی که به یهودیان اسپانیا وپرتقال اطلاق میشود
androgen
هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
teutonic
از نژاد قدیم المانی زبان قدیم توتنی
engels law
ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
humanize
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanises
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanised
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanizes
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
professionalism
صفات وعادات مخصوص اهل حرفه حرفه یی
humanising
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanizing
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanized
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
wagners law
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
quantize
با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
priviege
حق ویژه
peculiar
ویژه
experts
ویژه گر
paticular
ویژه
idiocrasy
ویژه
expert
ویژه گر
prerogative
حق ویژه
extra
<adj.>
ویژه
specially
ویژه
special character
ویژه
adhoc
ویژه
expresses
ویژه
particulars
ویژه
express
ویژه
expressed
ویژه
expressing
ویژه
prerogatives
حق ویژه
special
<adj.>
ویژه
specific humidity
نم ویژه
specifics
ویژه
nett
ویژه
net
ویژه
extra special
ویژه
nets
ویژه
privilege
حق ویژه
specialist
ویژه گر
specialists
ویژه گر
specific
ویژه
special
ویژه
particular
ویژه
revisionism
روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
acoustician
ویژه گر اواشنود
resistivity
مقاومت ویژه
habiliments
جامه ویژه
physiologist
ویژه گر فیزیولوژی
monkish
ویژه راهبان
life guard
هنگ ویژه
idioms
تعبیر ویژه
idioms
زبان ویژه
self weight
ویژه وزن
characteristics
نشان ویژه
rarely
بااستادی ویژه
penologist
ویژه گر کیفرشناسی
favourite or vor
ویژه مخصوص
specific gravities
گرانی ویژه
characteristic function
ویژه تابع
specific gravity
گرانی ویژه
idiom
زبان ویژه
idiom
تعبیر ویژه
monocular
ویژه یک چشم
indicium
نشانه ویژه
ecotype
بوم ویژه
cariologist
ویژه گر قلب
net profit
سود ویژه
gastronomist
ویژه گرخوراک
characteristic number
ویژه مقدار
characteristic root
ویژه مقدار
proper value
ویژه مقدار
proper volume
ویژه حجم
proper function
ویژه تابع
conizance
نشان ویژه
prerogatived
دارای حق ویژه
preceptorial
ویژه اموزگاری
praetorian guard
گارد ویژه
eigenfunction
ویژه تابع
quantum state
ویژه حالت
lacrimal
ویژه اشک
equity capital
ارزش ویژه
particular lien
حق حبس ویژه
endemical
ویژه یک قوم
relative density
گرانی ویژه
regiospecific
جهت ویژه
electrical resistivity
مقاومت ویژه
lachrymal
ویژه اشک
body guard
هنگ ویژه
eigenvalue
ویژه مقدار
byelaw
قانون ویژه
bylaw
قانون ویژه
labeled cargo
کالای ویژه
kink
ویژه گی فرریز
extra equipment
متعلقات ویژه
singular matrix
ماتریش ویژه
specific weight
وزن ویژه
specific yield
ابدهی ویژه
specializing
ویژه گری
speleologist
ویژه گر غارشناسی
specializes
ویژه گری
specialize
ویژه گری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com