English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 95 (6 milliseconds)
English Persian
attributes of god صفات یا اسامی خدا
Other Matches
descriptive name شرح اسامی
jim از اسامی اقایان
nominal list صورت اسامی
nomenelature صورت اسامی
beadroll فهرست اسامی تسبیح
mustered لیست اسامی فراخواندن
nomenclator فهرست لغات و اسامی
panels صورت اسامی اشخاص
panel صورت اسامی اشخاص
mustering لیست اسامی فراخواندن
musters لیست اسامی فراخواندن
muster لیست اسامی فراخواندن
sourcing of suppliers یافتن اسامی و مشخصات فروشندگان
the underwritten names اسامی ای که درزیرنوشته شده است
rotas فهرست اسامی شاگردان یاسربازان
rota فهرست اسامی شاگردان یاسربازان
makings صفات یا
toponymy ذکر اسامی نواحی مکان نامی
stop list اسامی شرکتهایی که خرید از انهامنع شده
Their names are as follows . اسامی آنها بقرار زیر است
ragman سنددارای اسامی و مهر وامضاهای زیاد
secondary qualities صفات ثانوی
womanliness صفات زنانه
sportmanlike صفات ورزشکارانه
paternity صفات پدری
plotter اسامی که مختصات داده شده را رسم میکند
plotters اسامی که مختصات داده شده را رسم میکند
characterization توصیف صفات اختصاصی
osculation تماس اشتراک صفات
ethos صفات وشخصیت انسان
epithetical دارای صفات یا القال
qualities inhering in a person صفات جبلی شخص
admirable qualitics صفات پسندیده یاستوده
germanity صفات ویژه المانی
animalization واجد صفات حیوانی
osculate صفات مشترک داشتن
homozygote واجد صفات پدرومادر
interosculate صفات مشترک داشتن
pattern الگو صفات فردی
patterns الگو صفات فردی
secret ballot ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها
muster roll دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
rolls of honour صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
roll of honour صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
to p any one's good qualities صفات نیک کسی راستودن
whorish دارای صفات هرزگی وفاحشه گی
racy دارای صفات اصلی و نژادی
lineament خطوط چهره صفات مشخصه
quantitatively بیان شده بر حسب صفات
dehumanization از دست دادن صفات انسانی
quantitative بیان شده بر حسب صفات
lineaments خطوط چهره صفات مشخصه
plotter اسامی که مختصات را دریافت میکند تا به صورت دیجیتالی رسم کند
plotters اسامی که مختصات را دریافت میکند تا به صورت دیجیتالی رسم کند
attestation clause عبارتی که در ذیل اسنادبلافاصله قبل از اسامی گواهی کنندگان امضا
dysgenic مضر برای صفات وخصوصیات ارثی
disfeature صفات ممتازه چیزی را از بین بردن
well conditioned نیکو خصال دارای صفات حسنه
characters صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی
These qualities are esteemed by managers. مدیران این [نوع] صفات را ارجمند می شمارند.
recombinant موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
recapitulate صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
recapitulated صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
recapitulates صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
recapitulating صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
autosexing دارای صفات جنسی مغایر بانوع خود
cacogenesis فساد نژادی دراثر حفظ وابقاء صفات بد
character صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی
echinoid دارای صفات خوارپوست دریایی یاتوتیاء البحر
sanitize حفظ کردن اسناد و مدارک بااهمیت با تغییر اسامی یامحلها یا علایم مشخصه ان
incross اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان
gene عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
genes عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
telegony انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
black list فهرست اسامی موسساتی که در پرداخت دیون خود تعلل ویا در اجرای کار خدعه کرده اند
blacklisting فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklists فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklist فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklisted فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
onomasticon فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
rotas صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
rota صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
onomastics علم اللغات علم اشتقاق اسامی
androgen هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
humanised انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanizing انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanized انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
professionalism صفات وعادات مخصوص اهل حرفه حرفه یی
humanizes انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanize انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanising انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanises انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
quantize با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
rug names اسامی فرش [بدلیل پراکندگی زیاد بافت ها و اختلاف سلیقه بافندگان، طراحان و کارشناسان یک سیستم نامگذاری تعریف شده برای فرش وجود ندارد.بدین جهت از مکان، قبیله، قوم، اندازه، طرح و انگیزه استفاده می شود.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com