Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English
Persian
deflecting electrode
صفحه منحرف کننده
Other Matches
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
deflector
صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
diversionary
منحرف کننده
divertive
منحرف کننده
cons
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
con
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conned
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conning
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
deflector plates
صفحههای منحرف کننده
deflecting voltage
ولتاژ منحرف کننده
divertor switch
کلید منحرف کننده
deflecting electrode
الکترد منحرف کننده
baffle
منحرف کننده جریان سیال
perversive
گمراه کننده منحرف سازنده
diversionary attack
تک منحرف کننده توجه دشمن
baffled
منحرف کننده جریان سیال
magnetic deflection field
میدان منحرف کننده مغناطیسی
baffling
منحرف کننده جریان سیال
baffles
منحرف کننده جریان سیال
spoiler
تیم بدون شانس دستگاه منحرف کننده هوا در اتومبیل
columns
در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
column
در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
deviates
منحرف شدن منحرف ساختن انحراف
deviating
منحرف شدن منحرف ساختن انحراف
deviate
منحرف شدن منحرف ساختن انحراف
deviated
منحرف شدن منحرف ساختن انحراف
diversionary landing
فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
tilting screen
صفحه نوسان کننده
baffles
صفحه منعکس کننده
baffling
صفحه منعکس کننده
baffled
صفحه منعکس کننده
baffle
صفحه منعکس کننده
control wheel
صفحه تنظیم کننده
koalapad
صفحه دیجیتالی کننده ارزان برای ریزکامپیوترها
qwerty keyboard
ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
soft keys
کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
vertical
سیگنال بیان کننده انتهای آخرین شیاردر انتهای صفحه نمایش
pens
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penning
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pen
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penned
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
clatters
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
paper white monitor
صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
scan
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
plasma display
صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
ksr
ترمینالی که صفحه کلید و صفحه نمایش دارد و به CPU متصل است
consol
دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
raster
گرافیکی که تصاویر آن روی خط وطی در صفحه نمایش یا صفحه ساخته می شوند
routing
صفحه ویدیو متنی که مسیر سایر صفحه ها را شرح میدهد
auto
متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
raster
یک حرکت افقی اشعه روی صفحه در مقابل صفحه CRT
table
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
tabled
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
tables
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
tabling
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
portrait
جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
autos
متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
portraits
جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
multiviewports
صفحه نمایشی که دو یاچندین صفحه قابل دید رانمایش میدهد
lead in page
صفحه ویدیویی که کاربر را به صفحه مورد نظر هدایت میکند
flattest
صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
glared
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glare
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
data tablet
یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی
flat
صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
glares
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
notebook computer
که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
hyperlink
کلمه یا تصویر یا دگمهای در صفحه وب یا عنوان چند رسانهای که در صورت انتخاب کاربر را به صفحه دیگری می برد
station
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
stationed
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
stations
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
refresh buffer
یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
backlight
چراغ پشت صفحه کریستال مایع که شدت حروف صفحه را بهبود می بخشد وآنها را خوانا تر میکند
discs
صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره
devices
CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
disc
صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره
device
CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
buttoning
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
button
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
buttoned
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
cls
در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
implicit reference
مرجعی به شی که محل دقیق صفحه را نمیگوید ولی فرض میکند که شی روی صفحه جاری قرار دارد یا قابل دیدن است
page
عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
paged
عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
pages
عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
fielded
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fields
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
field
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
ansi
ترتیبی از حروف کنترلی صفحه نمایش ANSI که رنگها و خصوصیات متن را روی صفحه کنترل میکند این ترتیب با کلید ESC و شروع میشود
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
perverts
منحرف
deviants
منحرف
deviate
منحرف
perverse
منحرف
digressional
منحرف
astray
منحرف
aberrant
منحرف
amiss
منحرف
hell bent
منحرف
lost
منحرف
awry
منحرف
pervert
منحرف
deviated
منحرف
deviator
منحرف
deviant
منحرف
hell-bent
منحرف
perverting
منحرف
deviating
منحرف
perverted
منحرف
deviates
منحرف
pop up window
پنجرهای که در هر لحظه قابل نمایش روی صفحه است در بالای تمام چیزهایی که روی صفحه هستند
standards
تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standard
تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
zapping
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zaps
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zap
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zapped
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
vdt
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
VDU
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
VDUs
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
prints
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
pincushion distortion
خطای صفحه نمایش که باعث خرابی تصویر نمایش داده شده میشود چون لبه ها به مرکز صفحه خم می شوند
printed
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
print
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
LP
صفحه 33 دور صفحه دولانی
at
قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد
enhancing
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
membrane keyboard
صفحه کلیدی که از صفحه پلاستیکی نازک با کلیدهای روی آن تشکیل شده است . وقتی کاربر روی کلید پردازش میکند
enhanced
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhance
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhances
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
deviates
منحرف شدن
draw off
منحرف کردن
perverting
منحرف کردن
deviating
منحرف شدن
perversity
منحرف بودن
excurse
منحرف شدن
fall off
منحرف شدن
perverts
منحرف کردن
digressively
بطور منحرف
hell bent
منحرف شده
deviate
منحرف شدن
intervert
منحرف کردن
astray
منحرف بیراه
deviated
منحرف شدن
hell-bent
منحرف شده
bend
منحرف کردن
pervert
منحرف کردن
deviator
منحرف شونده
call off
منحرف کردن
swerves
منحرف کردن
swerving
منحرف شدن
avert
منحرف کردن
averting
منحرف کردن
averts
منحرف کردن
digress
منحرف شدن
digressed
منحرف شدن
digresses
منحرف شدن
digressing
منحرف شدن
to step aside
منحرف شدن
swerving
منحرف کردن
swerves
منحرف شدن
curve
کم کم منحرف شدن
curves
کم کم منحرف شدن
curving
کم کم منحرف شدن
step aside
منحرف شدن
errant
منحرف بدنام
wring
منحرف کردن
wringing
منحرف کردن
wrings
منحرف کردن
swerve
منحرف شدن
swerve
منحرف کردن
swerved
منحرف شدن
swerved
منحرف کردن
pay off
منحرف شدن
averted
منحرف کردن
diverts
منحرف شدن
divert
منحرف کردن
divert
منحرف شدن
deflect
منحرف شدن
deflects
منحرف شدن
deflecting
منحرف شدن
deflected
منحرف کردن
deflecting
منحرف کردن
deflected
منحرف شدن
diverted
منحرف شدن
deflect
منحرف کردن
deflects
منحرف کردن
diverts
منحرف کردن
diverted
منحرف کردن
arrow keys
مجموعهای از چهار کلید در صفحه کلید که نشانه گر را در صفحه به بالا و پایین و چپ و راست
block plot
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
least recently used algorithm
الگوریتمی که صفحه حافظه که پیش از همه دستیابی شده بود را پیدا میکند و پاک میکند تا فضا برای صفحه بعد ایجاد شود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com