English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
platen صفحه پهن فلز قالب ریزی و ریخته گری نورد ماشین تحریر و غیره
Other Matches
platen نگهدارنده کاغذ در چاپگر نورد ماشین تحریر
qwerty keyboard ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
keyboard terminal صفحه کلیدی شبیه به دستگاه ماشین تحریر که اجازه میدهد تا اطلاعات به درون یک سیستم کامپیوتری وارد شود
The letter is well typed . نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
type writer ماشین تحریر
typewriters ماشین تحریر
typewriter ماشین تحریر
types با ماشین تحریر نوشتن
teleprinters ماشین تحریر تلگرافی
teleprinter ماشین تحریر تلگرافی
types باسمه ماشین تحریر
typed با ماشین تحریر نوشتن
ribbon نوار ماشین تحریر
typed باسمه ماشین تحریر
type با ماشین تحریر نوشتن
type bar میله ماشین تحریر
type باسمه ماشین تحریر
electric typewriter ماشین تحریر برقی
type write با ماشین تحریر نوشتن
stroke ضربه [ماشین تحریر]
ribbons نوار ماشین تحریر
stationed میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
station میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
stations میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
teletypewriter ماشین تحریر راه دور
console type writer ماشین تحریر میز فرمان
tty ماشین تحریر راه دور
moulds قالب ریخته گری
mould قالب ریخته گری
molds قالب ریخته گری
pig قالب ریخته گری
pigs قالب ریخته گری
molded قالب ریخته گری
moulded قالب ریخته گری
mold قالب ریخته گری
teletypewriter دورنگاره ماشین تحریر راه دور
diecasting ریخته گری با قالب فلزی
Teletypes ماشین تحریر راه دور تله تایپ
Teletype ماشین تحریر راه دور تله تایپ
tvt Writer Type Television ماشین تحریر تلویزیونی
shell molding type foundry ریخته گری نوع قالب گیری پوستهای
green sand molding قالب ریزی تر
couriers نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است
Teletypes ماشین تحریر خود کار گیرنده پیام ازمسافات دور
courier نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است
Teletype ماشین تحریر خود کار گیرنده پیام ازمسافات دور
transfer molding قالب ریزی انتقالی
molded قالب ریزی کردن
mold قالب ریزی کردن
moulds قالب ریزی کردن
mould قالب ریزی کردن
swage قالب ریزی کردن
found قالب ریزی کردن
founds قالب ریزی کردن
moulded قالب ریزی کردن
molds قالب ریزی کردن
plate mill غستگاه نورد صفحه
plate roll غستگاه نورد صفحه
canned routine روال قالب ریزی شده
typeball یک عنصر ضربه زننده ماشین تحریر که شامل تمام کاراکترهای قابل استفاده میباشد
yoke پشت بند قالب در موقع بتن ریزی
at قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد
group teaming plate صفحه ریخته گری گروهی
malfunction [ اندام یا ماشین و غیره ] درست کار نکردن
brick moulding ماشین قالب زنی
typograph ماشین حروف ریزی وحروف چینی
bottom pouring plate صفحه سری ریزی
page frame قالب صفحه
cursor نمایشگری که موقعیت آن در صفحه قابل برنامه ریزی است
cursors نمایشگری که موقعیت آن در صفحه قابل برنامه ریزی است
pilot model مدل یا قالب نمونه اولیه وسایل و ماشین الات یاقطعات
potter wheel صفحه افقی گردنده که کوزه گر گل بران قالب میکند
planer machine ماشین صفحه تراش
Babbage nelrhC Babbage مخترع انگلیسی اولین ماشین حساب خودکار و قالب اصلی کامپیوترهای دیجیتالی امروز
format قالب فرم خالی یا صفحه مکرر ذخیره شده در یک ترمینال تا مکررا ارسال شود
formats قالب فرم خالی یا صفحه مکرر ذخیره شده در یک ترمینال تا مکررا ارسال شود
facsimile روش نمایش حروف روی صفحه کامپیوتر با کپی کردن تصاویر برنامه ریزی شده از حافظه
facsimiles روش نمایش حروف روی صفحه کامپیوتر با کپی کردن تصاویر برنامه ریزی شده از حافظه
saddled صفحه رنده بند ماشین تراش
saddles صفحه رنده بند ماشین تراش
saddle صفحه رنده بند ماشین تراش
Linotype ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
sidekicks برنامه مشهور که یک ماشین حساب کامپیوتری صفحه یادداشت
sidekick برنامه مشهور که یک ماشین حساب کامپیوتری صفحه یادداشت
Jacquard loom ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
planer دستگاه رنده نجاری میزی ماشین صفحه تراش دروازهای
key ماشین پانچ داده در کارت پانج به وسیله یک صفحه کلید
monotype ماشین حروف ریزی و حروف چینی
rehyphenation تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
key کلیدی که نشانه گر یا نوک چاپ را به ابتدای خط بعد روی صفحه یا ماشین تایپ یا چاپگر می برد
qwerty صفحه کلید زبان انگلیسی برای ماشین تایپ کامپیوتر که خط اول حروف شامل QWGRTY است
graphics شکل برنامه ریزی شده که روی صفحه غیرگرافیکی بجای حرف قابل نمایش است که در سیستمهای ویدیویی برای نمایش تصاویر ساده به کار می رود
liquid crystal display کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid crystal displays کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
linear programming برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
basic type single tier formwork قالب بندی نیمه لغزان با پایههای معادل ارتفاع قالب
plater صفحه فلزی ساز ماشین غلتک کاغذ سازی اسب مخصوص مسابقه اسب دوانی
upper case حروف بزرگ و نشانههای دیگرروی ماشین تایپ یا صفحه کلید که با انتخاب کلید shift دستیابی می شوند
import 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
importing 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
imported 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
plasticize قالب پذیر کردن از قالب در اوردن
mis run casting ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
flexowriter علامت تجارتی نوعی ماشین ابتدایی که برای تولید نوارکاغذی منگنه شده از داده هایی که از یک صفحه کلیدوارد شده اند استفاده می کرده است
rollover استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
key استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
blow up تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-up تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-ups تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
ladle crane جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
affranchisement تحریر
whiting گچ تحریر
tremulant تحریر
tremulously با تحریر
roulade تحریر
moulting پر ریزی موی ریزی
trill با تحریر خواندن
write تحریر کردن
trills با تحریر خواندن
trilled با تحریر خواندن
desk میز تحریر
desks میز تحریر
writing desk میز تحریر
writing desks میز تحریر
tremulous تحریر دار
writes تحریر کردن
secretaire میز تحریر
penning نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penned نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pens نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pen نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
typewrite باماشین تحریر نوشتن
tremolo لرزش صدا تحریر
self binder ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
planning factor معیارهای طرح ریزی عوامل طرح ریزی
planning comission هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
planning directive دستورالعمل طرح ریزی راهنمای طرح ریزی
universal نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
clatter تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatters تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
quavers لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
ingross تحریر کردن جمع اوری نیروها
rolltop desk میز تحریر دارای رویه کشودار
quavering لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quaver لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavered لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
simplex method روش سیمپلکس در برنامه ریزی خطی روش سیستماتیک و منظم برای حل مسائل برنامه ریزی خطی
machinists ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
paper white monitor صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
elite type یک اندازه تحریر که دوازده کاراکتر را در هر اینچ تحریرقرار میدهد
scanned درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
consol دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
plasma display صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
ksr ترمینالی که صفحه کلید و صفحه نمایش دارد و به CPU متصل است
raster گرافیکی که تصاویر آن روی خط وطی در صفحه نمایش یا صفحه ساخته می شوند
autos متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
con نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
multiviewports صفحه نمایشی که دو یاچندین صفحه قابل دید رانمایش میدهد
conned نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
tabling لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
portrait جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
tables لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
conning نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
lead in page صفحه ویدیویی که کاربر را به صفحه مورد نظر هدایت میکند
table لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
tabled لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
portraits جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
cons نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
auto متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
routing صفحه ویدیو متنی که مسیر سایر صفحه ها را شرح میدهد
raster یک حرکت افقی اشعه روی صفحه در مقابل صفحه CRT
flat صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
glare صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
data tablet یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی
flattest صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
glares صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glared صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
notebook computer که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
roll نورد
rolled copper strips مس نورد
beams نورد
rollers نورد
beam نورد
rolls نورد
roller نورد
carriage نورد
drum نورد
carriages نورد
drummed نورد
rolled نورد
inking roller نورد
backlight چراغ پشت صفحه کریستال مایع که شدت حروف صفحه را بهبود می بخشد وآنها را خوانا تر میکند
hyperlink کلمه یا تصویر یا دگمهای در صفحه وب یا عنوان چند رسانهای که در صورت انتخاب کاربر را به صفحه دیگری می برد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com