English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
queue صف اتوبوس و غیره
queued صف اتوبوس و غیره
queueing صف اتوبوس و غیره
queues صف اتوبوس و غیره
Other Matches
busses اتوبوس
Bus line number 8. اتوبوس خط ۸.
omnibuses اتوبوس
omnibus اتوبوس
bussed اتوبوس
busing اتوبوس
bussing اتوبوس
a bus اتوبوس
bus اتوبوس
buses اتوبوس
bused اتوبوس
bus driver راننده اتوبوس
carfare کرایه اتوبوس
bus terminal ایستگاه اتوبوس
trolley car اتوبوس برقی
bus stop ایستگاه اتوبوس
bus bay ایستگاه اتوبوس
bus stops ایستگاه اتوبوس
to go by bus با اتوبوس رفتن
I went by bus. من با اتوبوس رفتم.
bodies اطاق اتوبوس
trolley bus اتوبوس برقی
trolley buses اتوبوس برقی
I drove the bus. من اتوبوس را راندم.
minibuses اتوبوس کوچک
to ride on the bus با اتوبوس رفتن
space time اتوبوس فضایی
Airbus اتوبوس هوایی
Airbuses اتوبوس هوایی
trolleybus اتوبوس برقی
body اطاق اتوبوس
You can take the bus. شا میتوانید با اتوبوس بروید.
Where is the bus stop? ایستگاه اتوبوس کجاست؟
to stop the bus جلوی اتوبوس را گرفتن
station ایستگاه اتوبوس وغیره
communication cord کلید اضطراریقطار یا اتوبوس
stationed ایستگاه اتوبوس وغیره
stations ایستگاه اتوبوس وغیره
How far is the bus stop ? تا ایستگاه اتوبوس چقدرراه است ؟
The bus to ... stops here. اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
double decker اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
to run for the bus برای گرفتن اتوبوس دویدن
When does the train [bus] to ... depart? قطار [اتوبوس] به ... کی حرکت می کند؟
double-decker bus [DDB] اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
To pick up a passenger. مسافر سوار کردن ( تاکسی ؟ اتوبوس )
We got into the wrong bus . سوار اتوبوس غلطی ( اشتباهی ) شدیم
Is there a bus into town? آیا اتوبوس برای شهر هست؟
Is there a bus to the airport? آیا برای فرودگاه اتوبوس هست؟
Do I have to change busses? آیا باید اتوبوس عوض کنم؟
Which bus goes to the town centre? کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
When is the bus to Pimlico? چه وقت اتوبوس به شهر پیملیکو میرود؟
The bus stopped for fuel [ to get gas] . اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
Do not lean out! به پنجره تکیه ندهید! [در اتوبوس یا مترو]
The driver coaxed his bus through the snow. راننده با دقت اتوبوس را از توی برف راند .
The bus stop is no distance at all . ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
I missed the connection. من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم.
to ride on the bus سوار اتوبوس شدن [برای رفتن به جایی]
whatnot غیره
exoskeleton مو و غیره
grainer و غیره
etcetera و غیره
Which bus do I take for the opera? برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
To alight from a bus(tarin,car). پایین آمدن (پیاده شدن از اتوبوس .قطار و اتو مبیل )
Take this luggage to the bus, please. لطفا این اسباب و اثاثیه را تا اتوبوس / تاکسی حمل کنید.
etc مخفف و غیره
collective goods پارک و غیره
fallow غیره مزروع
track and field دیسک و غیره
transportation in kind وسیله حمل و نقل دولتی یامجانی اعم از هواپیما یاکشتی یا اتوبوس
Which bus do I take to Victoria Station? کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
kymograph انقباض عضلات و غیره
infrastucture راه اهن و غیره
smudgier پوشیده از کثافت یا گل و غیره
pitter-patter چک چک باران و غیره ضربان
odometer کیلومتر شماراتومبیل و غیره
smudgiest پوشیده از کثافت یا گل و غیره
smudgy پوشیده از کثافت یا گل و غیره
to draw up نوشتن [چک یا نسخه و غیره]
to make out نوشتن [چک یا نسخه و غیره]
niece دختربرادر یا خواهر و غیره
webby پر ازتار عنکبوت و غیره
nieces دختربرادر یا خواهر و غیره
unexpected غیره مترقبه غیرمنتظره
pitter patter چک چک باران و غیره ضربان
upholsterer خیاط رومبلی و پرده و غیره
wheal ورم جای شلاق و غیره
whippletree تیر مال بنددرشکه و غیره
Do not admit any outsiders. افراد غیره را راه ندهید
take-home pay مزد پس از کسر مالیات و غیره
bake پختن [نان و کیک غیره]
clogging گرفتگی [سوراخ یا لوله و غیره ]
eviscerate روده یا چشم و غیره رادراوردن
ushering راهنمایا کنترل سینماو غیره
exofficio از لحاظ تصدی مقام و غیره
needles سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
dial گرفتن تلفن یارادیو و غیره
needle سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
debacle سقوط ناگهانی حکومت و غیره
needled سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
ushers راهنمایا کنترل سینماو غیره
usher راهنمایا کنترل سینماو غیره
ushered راهنمایا کنترل سینماو غیره
keratosis شاخی شدن پوست و غیره
needling سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
inner tube لاستیک تویی اتومبیل و غیره
venom زهر مار و عقرب و غیره
inner tubes لاستیک تویی اتومبیل و غیره
debacles سقوط ناگهانی حکومت و غیره
dialled گرفتن تلفن یارادیو و غیره
silo مخزن زیرزمینی غلات و غیره
dials گرفتن تلفن یارادیو و غیره
dialed گرفتن تلفن یارادیو و غیره
dTbGcles سقوط ناگهانی حکومت و غیره
canvasser پروپاکاندچی انتخابات و غیره رای جمع کن
battering ram میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
battering rams میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
played نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
wreckage piece تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
racks روی چنگک گذاردن لباس و غیره
emergence امر فوق العاده و غیره منتظره
wracked روی چنگک گذاردن لباس و غیره
main motion [at a party conference etc.] دادخواست اصلی [در همایش حزبی و غیره]
emergencies امر فوق العاده و غیره منتظره
plating روکشی با سیم و زر و غیره ابکاری فلزی
emergency امر فوق العاده و غیره منتظره
malfunction [ اندام یا ماشین و غیره ] درست کار نکردن
nutshell پوست فندق و بادام و غیره مختصرا
cellulose الیاف سلولز [در پنبه کنف و غیره]
rack روی چنگک گذاردن لباس و غیره
ghosts چون روح بر خانه ها و غیره سرزدن
goody چیز خوردنی مغز گردو و غیره
goodies چیز خوردنی مغز گردو و غیره
blimey حرف ندا به نشان تعجب و غیره
ghost چون روح بر خانه ها و غیره سرزدن
playing نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
plays نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
veneer چوب مخصوص روکش مبل و غیره
subsidized accommodation منزل با کمک هزینه [کرایه و غیره]
reest دود زدن ماهی و غیره پوسیدن
racked روی چنگک گذاردن لباس و غیره
vol-au-vents نان پر شده از گوشت مرغ و غیره
deferred maintenance قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
depigmentation کاهش رنگ دانه درپوست و غیره
wracks روی چنگک گذاردن لباس و غیره
wheeler-dealers دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
wheeler-dealer دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
gigot ران گوسفند و غیره که پخته باشد
grillage زمینه و طرح مشبک توری و غیره
play نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
vol-au-vent نان پر شده از گوشت مرغ و غیره
gauge ضخامت ورق فلزی یاقطر سیم و غیره
reference کتاب مخصوص مراجعات علمی وادبی و غیره
references کتاب مخصوص مراجعات علمی وادبی و غیره
to go clubbing به باشگاه [های] شب رفتن [برای رقص و غیره]
precipitation نزولات اسمانی مانند برف تگرگ و غیره
wreck لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
to fall over [computer, programme, ...] [موقتا] کار نکردن [دستگاهی یا برنامه ای و غیره]
gollies حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
golly حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
masonary مصالح ساختمانی مانند اجر سیمان و غیره
pocket money . پول تو جیبی ( مقرری روزانه ؟ هفتگه یا غیره )
gangplank سکوب قابل حمل ونقل کشتی و غیره
breadstuff مواد نان مانند گندم و ارد و غیره
base complex مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره
gangplanks سکوب قابل حمل ونقل کشتی و غیره
wrecking لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
beat around the bush <idiom> غیره مستقیم وبا طفره صحبت کردن
acrasy بی اعتدالی در مصرف مشروبات الکلی و غیره شدت
gauges ضخامت ورق فلزی یاقطر سیم و غیره
gauged ضخامت ورق فلزی یاقطر سیم و غیره
wrecks لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
coupe کوپه یا اطاق داخل ترن ودلیجان و غیره
unlace بند کفش و غیره را باز کردن گشودن
panel truck یک نوع خودرو برای حمل بیسیم و غیره
glomerule خوشه متراکم ازمویرگهای کوچک و بافتهای حیوانی و غیره
snub جلوگیری از حرکت طناب باپیچاندن دور تیر و غیره
snubbing جلوگیری از حرکت طناب باپیچاندن دور تیر و غیره
snubs جلوگیری از حرکت طناب باپیچاندن دور تیر و غیره
reservation رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
snubbed جلوگیری از حرکت طناب باپیچاندن دور تیر و غیره
roadwork تمرین عملی برای مسابقات مشت زنی و غیره
dilly وسائط نقلیه مختلف از قبیل ارابه و کامیون و غیره
moustache رد نوشیدنی روی لب بالایی [مانند شیر یا آبجو و غیره]
yarn sorting دسته بندی نخ [بر اساس ظرافت، نمره نخ، جنس و غیره]
spike [in a curve/development etc.] پالس بسیار بلند و ناگهانی [در نمودار تکاملی و غیره]
reservations رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
bank holiday هر یک از تعطیلات رسمی که در آن مدارس و بانکها و غیره تعطیل هستند
Hungarian Activism [جنبشی مربوط به عقاید سازندگی گرایی، کوبیستم و غیره]
channelled هرگونه نقل وانتقال چیز یااندیشه ونظر و غیره
channeling هرگونه نقل وانتقال چیز یااندیشه ونظر و غیره
channeled هرگونه نقل وانتقال چیز یااندیشه ونظر و غیره
channel هرگونه نقل وانتقال چیز یااندیشه ونظر و غیره
relayed دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relay دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relays دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
to have a binge حسابی جشن گرفتن [با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
to have a spree حسابی جشن گرفتن [با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
channels هرگونه نقل وانتقال چیز یااندیشه ونظر و غیره
to be on the razzle حسابی جشن گرفتن [با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
blancmange دسر حاوی نشاسته و شیر و غیره که ژلاتین مانند است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com