Dictiornary-Farsi | صندلی یانیمکت باغبانی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 179 (9 milliseconds)

English	Persian
garden seat	صندلی یانیمکت باغبانی


Other Matches

love seat	صندلی یانیمکت دسته دار دونفری
trowel	بیلچه باغبانی [ابزار] [باغبانی]
gardening trowel	بیلچه باغبانی [ابزار] [باغبانی]
garden trowel	بیلچه باغبانی [ابزار] [باغبانی]
rocking chairs	صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
rocking chair	صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
faldstool	صندلی تا شو بدون پشتی صندلی راحتی
camp chair	صندلی سفری صندلی صحرایی
my chair was next his	صندلی من پهلوی صندلی اوبود
gardening	باغبانی
horticulture	باغبانی
hush	باغبانی
hand light	مردنگی باغبانی
husbandry	فلاحت باغبانی
trowels	بیلچه باغبانی
trowel	بیلچه باغبانی
clipper	قیچی باغبانی
horticulture	باغبانی علمی
pruning shears	قیچی باغبانی
besom	جاروب باغبانی
secateur	قیچی باغبانی
scuffle hoe	بیلچه باغبانی
husband	باغبانی کردن شوهردادن
husbands	باغبانی کردن شوهردادن
horticulturist	متخصص عمل باغبانی
shears	قیچی پشم چینی یا باغبانی
horticultural	وابسته به باغبانی وگل کاری
gardens	درخت کاری کردن باغبانی کردن
gardened	درخت کاری کردن باغبانی کردن
garden	درخت کاری کردن باغبانی کردن
box seat	صندلی لژ
seats	صندلی
seated	صندلی
seat	صندلی
footstools	صندلی
footstool	صندلی
stalling	صندلی
santalaceous	صندلی
chaired	صندلی
chairing	صندلی
chairs	صندلی
place	صندلی
places	صندلی
placing	صندلی
jump seat	صندلی تا شو
chair	صندلی
stall	صندلی
he nestles in the chair	در صندلی غنوده
boatswain's chair	صندلی نقاله
deckchairs	صندلی تاشو
deckchair	صندلی تاشو
carrycots	صندلی کودک
carrycot	صندلی کودک
swivel chair	صندلی چرخان
armchairs	صندلی راحتی
armrest	دستهء صندلی
arm chair	صندلی راحتی
pushchair	صندلی چرخدار
camp chair	صندلی تاشونده
morris chair	صندلی راحتی
adjustable seat	صندلی متحرک
folding seat	صندلی تاشو
shooting stick	صندلی عصایی
shooting sticks	صندلی عصایی
drive's seat	صندلی راننده
armchair	صندلی راحتی
parliamentary seat	صندلی مجلسی
hot seat	صندلی برقی
rocking chair	صندلی گهوارهای
rocking chairs	صندلی گهوارهای
rocker	صندلی گهوارهای
rockers	صندلی گهوارهای
sittings	نشیمن صندلی
bucket seat	صندلی یکنفری
bucket seats	صندلی یکنفری
easy chair	صندلی راحت
easy chairs	صندلی راحت
sitting	نشیمن صندلی
arm	دسته صندلی
elbows	دسته صندلی
tier	ردیف صندلی
tiers	ردیف صندلی
elbow	دسته صندلی
elbowed	دسته صندلی
antimacassars	رویهء صندلی
antimacassar	رویهء صندلی
pushchairs	صندلی چرخدار
office chair	صندلی اداری
choir-stall	صندلی بلند
an odd chair	صندلی تکی
hot seat	صندلی الکتریکی
ejector seat	صندلی پران [هواپیمایی]
armchairs	صندلی دسته دار
baby carriage	صندلی چرخدار بچه
baby carriages	صندلی چرخدار بچه
ejection seat	صندلی پران [هواپیمایی]
cathedra	[صندلی اسقف در کلیسا]
shooting stick	صندلی جمعشو و متحرک
seat adjuster lever	سطح تنظیم صندلی
a seat by the window	یک صندلی کنار پنجره
reseats	صندلی جدید دادن
reseating	صندلی جدید دادن
reseated	صندلی جدید دادن
reseat	صندلی جدید دادن
office swivel chair	صندلی گردان اداری
shooting sticks	صندلی جمعشو و متحرک
woolsack	کرسی یا صندلی دادگاه
elbow chair	صندلی دسته دار
armchair	صندلی دسته دار
fishing chair	صندلی در قایق ماهیگیری
wheelchairs	صندلی چرخ دار
window seat	صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
window seats	صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
dossel	پشتی صندلی وغیره
dossal	پشتی صندلی وغیره
deck chair	صندلی حصیری تاشو
arm chair	صندلی دسته دار
back seat	صندلی عقب اتومبیل
caner	بافنده صندلی حصیری
curule chair	صندلی عاج نشان
cat nap	چرت روی صندلی
cat sleep	چرت روی صندلی
wheelchair	صندلی چرخ دار
seat belt	کمربند صندلی هواپیما
seat-belt	کمربند صندلی هواپیما
seat-belts	کمربند صندلی هواپیما
twisboat chair	قایق- صندلی تابدار
wheel chair	صندلی چرخ دار
electric chair	صندلی اعدام الکتریکی
tuffet	صندلی یانشیمن کوتاه
backless bench	نیمکت [صندلی] بدون پشتی
caster	چرخ زیر صندلی یامیز
arm	اسلحه دستهء صندلی یا مبل
casters	چرخ زیر صندلی یامیز
castor	چرخ زیر صندلی یامیز
castors	چرخ زیر صندلی یامیز
benchstool	نیمکت [صندلی] بدون پشتی
choir-stall	[صندلی های مبلی گروه کر]
club chair	صندلی دسته دار بزرگ
splat	میله تزئینی پشت صندلی
seat back adjustment knob	دکمه تنظیم پشتی صندلی
prince's feather	تزئین برجسته پشت صندلی
Keep a free(an empty)seat for me.	یک صندلی خالی برایم نگاهدار
They changed seats .	صندلی هایشان را با هم عوض کردند
Dust has accumulated [settled] on the chairs.	روی صندلی ها خاک نشسته
windsor chair	صندلی دارای پشتی منحنی
I think that's my seat.	فکر می کنم آن صندلی جای من است.
slats	چوب مداد میله پشت صندلی
slat	چوب مداد میله پشت صندلی
stool	کرسی صندلی مستراح فرنگی مدفوع
sedilia	یکی از سه صندلی محراب یاصدر کلیسا
Have a seat, please!	خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
night stool	صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
Is this seat taken?	آیا این صندلی گرفته شده است؟
high chairs	صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
night chair	صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
hammock chair	صندلی راحتی تاشوکه پشت ان پارچه ایست
high chair	صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
barrel chair	صندلی فنری که پشتش سفت ومقعر است
the hall seats one thousand	تالار هزار صندلی میخورد تالارهزارتن راجامیدهد
reservations	رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
The stage was bare but for [save for] a couple of chairs.	صحنه نمایش به استثنای چند تا صندلی لخت بود.
reservation	رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
moquette	پارچه مخمل نمای مخصوص فرش یا رویه صندلی
an odd chair	صندلی که پنج تای دیگر جور خود نداشته باشد
back-seat driver	مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
back-seat drivers	مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
ejection seat	صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
gradin	یک سری صندلی یا پلههای کوتاه که یکی بالای دیگری قرار دارد
ferris wheel	گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
gradine	یک سری صندلی یا پلههای کوتاه که یکی بالای دیگری قرار دارد
cartridge actuated device	وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
musical chairs	نوعی بازی که بازیکنان در حرکتاند و وقتی موسیقی متوقف شد مینشینند و هر کس بی صندلی باشد باخته است
bleacher	کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
lounge	اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounged	اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounges	اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounging	اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی