Dictiornary-Farsi | صندوق | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 134 (2 milliseconds)

English	Persian
cash	صندوق
cashed	صندوق
cashes	صندوق
cashing	صندوق
case	صندوق
cases	صندوق
fund	صندوق
funded	صندوق
chest	صندوق
chests	صندوق
box	صندوق
boxes	صندوق
coffer	صندوق
coffers	صندوق
hutch	صندوق
hutches	صندوق
cash office	صندوق
chest set	صندوق
cash register	صندوق [محل پرداخت پول]
lacunar	صندوق


Other Matches

water jacket	صندوق اب
money box	صندوق اعانه
loan fund	صندوق وام
cash box	صندوق پول
kench	تغار صندوق
money box	صندوق دستگیری
caisson	صندوق مهمات
letter drop	صندوق پست
letter box	صندوق پست
cash deficit	کسر صندوق
cashier's allowance	کسر صندوق
cash office	دایره صندوق
risk money	کسر صندوق
trustee savings bank	صندوق پس انداز
pension fund	صندوق بازنشستگی
poor box	صندوق اعانه
postbox	صندوق پست
savings bank	صندوق پس انداز
provident bank	صندوق پس انداز
penny bank	صندوق پس انداز
altar-tomb	صندوق مزار
to coffer	در صندوق اندوختن
savings bank	صندوق پس انداز
strongbox	گاو صندوق
letterbox	صندوق پست
letterbox	صندوق مراسلات
letterboxes	صندوق پست
letterboxes	صندوق مراسلات
post-box	صندوق پست
post-boxes	صندوق پست
money-box	صندوق اعانه
closeting	صندوق خانه
ballot boxes	صندوق ارا
ballot box	صندوق ارا
trunks	بشکه صندوق
money-boxes	صندوق اعانه
case	پوشانیدن صندوق
mailbox	صندوق پست
closets	صندوق خانه
closeted	صندوق خانه
cases	صندوق جعبه
cases	پوشانیدن صندوق
closet	صندوق خانه
crate	صندوق مشبک
crates	صندوق مشبک
case	صندوق جعبه
mailboxes	صندوق پست
box type van body	بدنه صندوق
bank of deposit	صندوق پس انداز
box maker	صندوق ساز
aid fund	صندوق تعاون
box caisson	صندوق قالب پی
trunk	بشکه صندوق
bin	جازغالی صندوق
bins	جازغالی صندوق
repository	صندوق تابوت فرف
crate	صندوق بزرگ چوبی
crates	صندوق بزرگ چوبی
depositary for a fund	سپرده برای یک صندوق
repositories	صندوق تابوت فرف
posted	صندوق پست تعجیل
post-	صندوق پست تعجیل
post	صندوق پست تعجیل
gold pool	صندوق مشترک طلا
posts	صندوق پست تعجیل
trunk [American E]	صندوق چمدان [خودرو]
boot [British E]	صندوق چمدان [خودرو]
caisson	[محفظه یا صندوق زیرآبی]
safecracker	دزد صندوق باز کن
trunks	چمدان بزرگ صندوق
mess treasurer	متصدی صندوق باشگاه
boxy	بشکل صندوق مشت زن
incase	در صندوق قرار دادن
cash register	صندوق پول شمار
european monetary fund	صندوق پولی اروپا
exchanged stabilization fund	صندوق تثبیت ارز
trunk	چمدان بزرگ صندوق
social insurance fund	صندوق بیمههای اجتماعی
chested	صندوق یا سینه دار
cash registers	صندوق پول شمار
boxlike	بشکل صندوق یاجعبه
yegg	دزد صندوق شکن
orderly bin	صندوق زباله در خیابان
boot locke	قفل صندوق عقب
unemployment fund	صندوق تامین بیکاری
cash	دریافت کردن صندوق پول
cashed	دریافت کردن صندوق پول
cashing	دریافت کردن صندوق پول
international monetary fund	صندوق بین المللی پول
feretory	[صندوق آثار مقدس کلیسا]
pillar boxes	صندوق پستی ستونی شکل
IMF	مخفف صندوق بینالمللی پول
community chest	صندوق اعانه برای امورخیریه
savings and loan association	صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
casket	جعبه جواهر صندوق یاتابوت
caskets	جعبه جواهر صندوق یاتابوت
pillar box	صندوق پستی ستونی شکل
cashes	دریافت کردن صندوق پول
fund	تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
slop chest	صندوق ملبوس وملزومات کارکنان کشتی
yeggman	جانی ولگرد دزد صندوق شکن
raee show	نمایش چیزی که در صندوق یا جعبه باشد
sales register	صندوق پول یا ماشین دخل مغازه
funded	تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
safe deposit	صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
mailboxes	انباره پیغام های پستی صندوق پست
mailbox	انباره پیغام های پستی صندوق پست
humidor	صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
letter-box company	شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد
offshore company	شرکت صندوق پستی در خارج از کشور [ برای سود در مالیات]
rain box	صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
petty cash	صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
To cast ones vote.	رأی خودرا دادن (به صندوق رأی ریختن )
special drawing rights	این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است

cash