Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
safe deposit
صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
Other Matches
micrometer caliper
پرگار مخصوص اندازه گیری اشیاء خیلی ریز
periscope
دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
periscopes
دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
flea markets
بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
flea market
بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
spasur
سیستم اکتشاف فضایی که مخصوص کشف اشیاء سرگردان در فضای جو زمین است
spectrozonal photography
عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص
invalued
گرانبها
precious
:گرانبها
inestimable
گرانبها
preciously
بطور گرانبها
valuable
گرانبها قیمتی
richer
گرانبها باشکوه
precious stones
سنگهای گرانبها
semi-precious
نیمه گرانبها
rich
گرانبها باشکوه
lief
گرانبها مطبوع
richest
گرانبها باشکوه
worthful
گرانبها قیمتی
invaluable
فوق العاده گرانبها
jewels
سنگ گرانبها زیور
jewel
سنگ گرانبها زیور
alloy
ترکیب فلز بافلز گرانبها
alloys
ترکیب فلز بافلز گرانبها
whited
ادم بد باطن و خوش فاهر چیز گرانبها
thing
اشیاء
valuable goods
اشیاء بهادار
prohibited goods
اشیاء ممنوع
consumer goods
اشیاء مصرفی
hidden objects
اشیاء پنهان
equipollent
اشیاء هم قوه
turnery
اشیاء تراشیدنی
odds and ends
<idiom>
اشیاء جوروباجور
still life
نقش اشیاء
means objects
اشیاء وسیله
valuable goods
اشیاء باارزش
lutes
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
harness
اشیاء تهیه کردن
gew gaw
اشیاء قشنگ بی مصرف
harnessed
اشیاء تهیه کردن
reliquaries
جعبه اشیاء متبرکه
harnessing
اشیاء تهیه کردن
sacrilege
سرقت اشیاء مقدسه
reliquary
جعبه اشیاء متبرکه
bric a brac
اشیاء کهنه وعتیقه
antique shop
فروشگاه اشیاء عتیقه
achate
اشیاء خریداری شده
typeface
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
microstructure
ساختمان میکروسکپی اشیاء یابافت ها
plinking
تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
abandonee
صاحب اشیاء ترک شده
catchall
فرف یامخزن اشیاء گوناگون
graphics
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
phantasmagoria
منافر متغیر اشیاء تخیلات پی در پی ومتغیر
phantasmagorias
منافر متغیر اشیاء تخیلات پی در پی ومتغیر
avoirdupois
اشیاء و اجناسی که با توزین فروخته میشوند
doppler radar
رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
comparator
دستگاه اندازه گیری وسنجش وقیاس اشیاء
scrimshaw
اشیاء منبت کاری یا حکاکی شده زینتی
anthropopathism
اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
false parallax
تغییر محل فاهری اشیاء به علت شکست نور
parcels
امانت
integrity
امانت
fideism
امانت
safekeeping
امانت
honesty
امانت
given in trust
به امانت
parcel
امانت
custody
امانت
deposits
امانت
trusteedhip
امانت
trusted
امانت
trusts
امانت
trust
امانت
trusteeship
امانت
agentship
امانت
trustworthiness
امانت
deposit
امانت
registering
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
shadow factor
ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
malversation
خیانت در امانت
bailor
امانت گذار
breach of trust
خیانت در امانت
bailer
امانت گذار
abuse of confidence
خیانت در امانت
parcels
امانت پستی
parcel
امانت پستی
bailment
امانت گیری
bailee
امانت گیر
depositing
به امانت گذاشتن
award
امانت گذاردن
awarded
امانت گذاردن
awarding
امانت گذاردن
awards
امانت گذاردن
bestow
امانت گذاردن
bestowed
امانت گذاردن
bestowing
امانت گذاردن
under trustee
تحت امانت
bestows
امانت گذاردن
bailee
امانت دار
consign
امانت گذاردن
trusteeship
امانت داری
dishonesty
عدم امانت
trusted
امانت ودیعه
trusted
امانت گذاشتن
trusts
امانت گذاشتن
depository
امانت دار
consignee
گیرنده امانت
receivership
امانت دادگاه
checkouts
به امانت گرفتن
receivership
مقام امانت
dishonest
فاقد امانت
trustee
امانت دار
depositor
امانت گذار
depositary
امانت دار
checkout
به امانت گرفتن
trustees
امانت دار
barratry
خیانت در امانت
consigned
امانت گذاردن
consigns
امانت گذاردن
trusteedhip
امانت داری
have custody of
امانت نگهداشتن
consignment
امانت فروش
consigning
امانت گذاردن
consignment
امانت فرستادن
consignments
امانت فروش
consignments
امانت فرستادن
to keep in d.
امانت گذاشتن
trust
امانت ودیعه
trusts
امانت ودیعه
trust
امانت گذاشتن
stroke writer
ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
fetish
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
fetishes
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
assembly line
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly lines
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
keep
حفافت امانت داری
deed of trust
سند تودیع امانت
bailment
امانت داری سمساری
consignments
کالای امانت فروش
consignment
کالای امانت فروش
parcels
بسته یا امانت پستی
parcel
بسته یا امانت پستی
keeps
حفافت امانت داری
deleting
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
commissions
حق العمل کاری امانت فروشی
to have custody of
نگهداری یا امانت داری کردن از
truster
باور کننده امانت گذار
commissioning
حق العمل کاری امانت فروشی
commission
حق العمل کاری امانت فروشی
deposit with someone
نزد کسی امانت گذاردن
Can you lend me ...
آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟
ossuary
محل امانت گذاری استخوان مرده
keep in trust
به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
coffers
صندوق
chest set
صندوق
cash office
صندوق
cases
صندوق
coffer
صندوق
hutch
صندوق
hutches
صندوق
funded
صندوق
chest
صندوق
chests
صندوق
box
صندوق
boxes
صندوق
fund
صندوق
water jacket
صندوق اب
cash
صندوق
cashed
صندوق
cashes
صندوق
cashing
صندوق
lacunar
صندوق
case
صندوق
z scale
نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود
sprites
اشیاء کوچک و با وضوح بالاکه روی مانیتور بطورمستقل از متن یا گرافیک دیگرمی توان حرکت داده شوند
embedded code
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
morgue
جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
morgues
جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
checkroom
اطاق امانت گذاری بار وچمدان وپالتو
cash deficit
کسر صندوق
caisson
صندوق مهمات
letterbox
صندوق مراسلات
trunk
بشکه صندوق
trunks
بشکه صندوق
cash box
صندوق پول
aid fund
صندوق تعاون
letterbox
صندوق پست
mailbox
صندوق پست
letter drop
صندوق پست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com