English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
proces verbal صورت جلسه نشست نامه
Other Matches
pourparler جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
minute صورت جلسه
minutes صورت جلسه
protocol صورت جلسه ازمایش
protocols صورت جلسه ازمایش
protocols صورت جلسه کنفرانس
protocol صورت جلسه کنفرانس
record صورت جلسه سابقه
the rules of protocol قوانین قرارداد [صورت جلسه کنفرانس]
minute خلاصه ساختن صورت جلسه نوشتن
wordprocessing استفاده از کامپیوتر برای تایپ , ویرایش و خروجی متن , صورت نامه , برچسب لیست , آدرس و...
sederunt جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
for two weeks جلسه دوهفته پس افتاد جلسه را به دوهفته بعدموکول کردند
meets نشست نشست گاه
meet نشست نشست گاه
inventory از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
post script مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
cryptoparts بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libelled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling هجو نامه یا توهین نامه افترا
credential گواهی نامه اعتبار نامه
affidavits شهادت نامه قسم نامه
certificates رضایت نامه شهادت نامه
written agreement موافقت نامه پیمان نامه
certificate رضایت نامه شهادت نامه
locals چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
plastic bubble keyboard صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packet روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
meets : جلسه
meet : جلسه
session جلسه
sessions جلسه
seance جلسه
meeting جلسه
sittings جلسه
meetings جلسه
sitting جلسه
siting نشست
session نشست
fouling ته نشست
trims نشست
trimmest نشست
settlement of the dam نشست سد
settletment نشست
deposition ته نشست
seepage نشست
sessions نشست
consolidation نشست
symposia هم نشست
symposium هم نشست
symposiums هم نشست
leakage نشست
sediments ته نشست
sittings نشست
sitting نشست
meeting نشست
depositions ته نشست
meetings نشست
sediment ته نشست
leakages نشست
settlements نشست
precipitation ته نشست
slumping نشست
slumped نشست
settlement نشست
slump نشست
slumps نشست
seance نشست
trim نشست
testacy دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
numeric که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
in the meeting of d may در جلسه سوم می
agendas دستور جلسه
meeting انجمن جلسه
chairman رئیس جلسه
special session جلسه مخصوص
meetings انجمن جلسه
public session جلسه علنی
reunion تجدید جلسه
reunions تجدید جلسه
nonresident غیرحاضر در جلسه
chairmen رئیس جلسه
court session جلسه دادگاه
order of the day دستور جلسه
chairperson رئیس جلسه
agenda دستور جلسه
chairpersons رئیس جلسه
general meeting جلسه عمومی
special session نشست ویژه
extraordinary meeting نشست ویژه
subsiding نشست کردن
soft spot ناحیه نشست
precipitated rocks سنگهای ته نشست
subside نشست کردن
subsides نشست کردن
sinking استهلاک نشست
rate of deposition سرعت ته نشست
subsided نشست کردن
settles نشست کردن
settlement of the foundation نشست پی گاه
settlement ratio نسبت نشست
seep in نشست کردن
sinkable نشست کردنی
oil residue ته نشست روغن
settle نشست کردن
assembly مجمع نشست
annual accumulation of sediment ته نشست سالانه
closed meeting نشست مسدود
shore formation ته نشست دریاچهای
lacustrine sediment ته نشست دریاچهای
to cave in نشست کردن
boring stay محل نشست
subsidence نشست فرونشینی
subsidence نشست خاک
extravasate نشست کردن
trim aft نشست پاشنه
trim forward نشست سینه
true slump نشست واقعی
leaky نشست کننده
air landed هوا نشست
deposit ته نشست ته نشین
sink نشست کردن
sinks نشست کردن
lime deposite ته نشست اهکی
she sat behind me او پشت من نشست
exudation برون نشست
electrolytic deposition ته نشست الکترولیتی
deposits ته نشست ته نشین
calcareous deposit ته نشست اهکی
closed conference نشست مسدود
to hold a meeting جلسه منعقد کردن
seance جلسه احضار روح
cabinet council جلسه هیات وزیران
convening تشکیل جلسه دادن
convenes تشکیل جلسه دادن
convened تشکیل جلسه دادن
convene تشکیل جلسه دادن
The meeting was postponed. جلسه را عقب انداختند
seance جلسه احضارارواح وغیره
marathon جلسه گروهی طولانی
marathons جلسه گروهی طولانی
bull session جلسه محاوره ومرور
convocations جلسه عمومی دانشجویان
convocation جلسه عمومی دانشجویان
private session جلسه غیر علنی
stags جلسه یا مهمانی مردانه
stag جلسه یا مهمانی مردانه
rehearing جلسه دادرسی مجدد
walkouts اعتصاب ,ترک جلسه
walkout اعتصاب ,ترک جلسه
to hold a session جلسه منعقد کردن
special session جلسه فوق العاده
spectators مستمعین جلسه دادگاه
sitting in camera جلسه خصوصی دادگاه
work out برنامه یک جلسه تمرین
the house went into secret session مجلس جلسه سری
sitting in camera جلسه غیر علنی
settlement forecast پیش بینی نشست
landing zone منطقه نشست هوایی
settlement of abutments نشست تکیه گاه
powwow نشست وگفتگو کردن
special session نشست فوق العاده
She sat beside ( next to ) her mother . کنار مادرش نشست
The plan landed . هواپیما بزمین نشست
He was favorably impressed by what I told him . حرفم دردلش نشست
She went to the bad. بروز سیاه نشست
seat of settlement محل نشست ساختمان
The dust was laid ( settled ) . گرد وخاک نشست
annual accumulation of sediment سال اورد ته نشست
extraordinary meeting نشست فوق العاده
critic report گزارش نتیجه جلسه انتقاد
presiding ریاست جلسه را بعهده داشتن
critiques جلسه انتقاد بعد ازعملیات
adjournments احاله رسیدگی به جلسه بعد
adjournment احاله رسیدگی به جلسه بعد
open the meeting رسمیت جلسه را اعلام کردن
to sit درباره موضوعی جلسه کردن
Those who attended the meeting. کسانیکه در جلسه حاضر بودند
critique جلسه انتقاد بعد ازعملیات
presides ریاست جلسه را بعهده داشتن
presided ریاست جلسه را بعهده داشتن
preside ریاست جلسه را بعهده داشتن
the bird took its perch مرغ روی چوب نشست
exudate ترشح التهابی برون نشست
conventional take off and landing هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
barrage jamming تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
committee هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
call a metting تعیین وقت و دعوت برای جلسه
seminar جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com