Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
bill of costs
صورت هزینه دادرسی
Other Matches
costs of proceedings
هزینه دادرسی
costs
هزینه دادرسی
with costs
با هزینه دادرسی
taxation of costs
مالیات هزینه دادرسی
with costs
بعلاوه هزینه دادرسی
security for cost
تامین هزینه دادرسی
taxing master
مامور وصول مالیات هزینه دادرسی
certificate of expenditure
صورت هزینه
expense accounts
صورت هزینه حساب خرج
expense account
صورت هزینه حساب خرج
betterment
خرجی که به منظور افزایش بازده یا تقلیل هزینه عملیات صورت بگیرد
summing up
خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
summings up
خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
cost center
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
lighterage
هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
hearings
دادرسی
justicing
دادرسی
trials
دادرسی
litigation
دادرسی
justiceship
دادرسی
hearing
دادرسی
trial
دادرسی
legal procedure
دادرسی
local
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
costs
خسارت دادرسی
public trial
دادرسی علنی
hearing
استماع دادرسی
ex parte trial
دادرسی غیابی
venue
محل دادرسی
judgement
دادرسی فتوی
judgement
دادرسی داوری
judgements
دادرسی فتوی
judgements
دادرسی داوری
trial in presence of the parties
دادرسی حضوری
procedure
ایین دادرسی
speedy trial
دادرسی فوری
military justice
دادرسی نظامی
new trial
اعاده دادرسی
criminal proceedings
دادرسی جزائی
judgments
دادرسی داوری
judgment
داوری دادرسی
stay of proceedings
تعلیق دادرسی
stay of proceedings
توقیف دادرسی
judgments
دادرسی فتوی
venues
محل دادرسی
summery proceedings
دادرسی اختصاری
justiciable
قابل دادرسی
civil litigation
دادرسی مدنی
re trial
اعاده دادرسی
hearings
استماع دادرسی
prosecution team
تیم دادرسی
re hearing
اعاده دادرسی
law of criminal procedure
ائین دادرسی کیفری
principle of civil litigation
ایین دادرسی مدنی
to delay the proceedings
به تأخیر انداختن دادرسی
law of civil procedure
ائین دادرسی مدنی
hearing incamera
دادرسی غیر علنی
rehearing
جلسه دادرسی مجدد
in camera proceedings
دادرسی غیر علنی
law of procedure
قانون ائین دادرسی
code of procedure
قانون ایین دادرسی
oyer
تقاضای استماع یا دادرسی
civil procedure
ایین دادرسی مدنی
principle of criminal procedure
ایین دادرسی کیفری
plastic bubble keyboard
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
cost contract
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
economic of scale
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
packet
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
criminal proceedure code
قانون ایین دادرسی کیفری
mistrial
دادرسی پوچ وبی نتیجه
civil procedure code
قانون ایین دادرسی مدنی
inquisitorial procedure
دادرسی با شکنجه و سخت گیری
numeric
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
judges
فتوی یا حکم دادن دادرسی کردن
oyez
اعلام سکوت و شروع دادرسی در دادگاه
judge
فتوی یا حکم دادن دادرسی کردن
judged
فتوی یا حکم دادن دادرسی کردن
judging
فتوی یا حکم دادن دادرسی کردن
cost accounts
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
legal aid
معافیت ازهزینه دادرسی معادل assistance judicial
capacity cost
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
lyuch law
مجازاتی که مردم بدون دادرسی و پیش خود معین می کنند
barrage jamming
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
the inquisition
دادگاهی که کارش دادرسی مردمان از دین برگشته یارافضی و به کیفر رساندن
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
procedendo
حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
refresher
حق الوکاله اضافی که هنگام جریان دعوی زمانیکه مدت دادرسی از حد معمول تجاوزکند به وکیل داده میشود
rom
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
summing up evidence
نطق اختتامیه وکیل در انتهای دادرسی که ضمن ان ادله ومدافعات خود را برای هیات منصفه شرح میدهد
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
lord high stew of england
رئیس تشریفات تاجگذاری رئیس دادگاه دادرسی
to hear a case
دعوایی راگوش کردن درامری دادرسی کردن
wager of battle
نوعی از دادرسی که در زمان ویلیام فاتح در انگلستان مرسوم بود و در ان طرفین دعوی به نبرد می پرداختند وفاتح نبرد دادبرده محاکمه نیزمحسوب می شد
vouchers
هزینه
voucher
هزینه
outgoing
هزینه
battels
هزینه
benefit cost analysis
هزینه
at someone expense
به هزینه
at the expence of
به هزینه
light expense
هزینه کم
tab
هزینه
tabs
هزینه
cost expenditure
هزینه
cost benefit ratio
هزینه
tolling
هزینه
toll
هزینه
tolls
هزینه
charges
هزینه
charge
هزینه
total cost
هزینه کل
overhead expenses
به هزینه
overall cost
هزینه کل
goings-on
هزینه ها
outgo
هزینه
outlays
هزینه
mise
هزینه
cost
هزینه
expenditures
هزینه ها
outgoings
هزینه
out goings
هزینه
disbursement
هزینه
outlay
هزینه
expense
هزینه
expenditure
هزینه
eight bit system
کم هزینه
levying
هزینه
levy
هزینه
levies
هزینه
levied
هزینه
lynch law
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
basics
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
purgation
روش باستانی دادرسی در CL که به موجب ان متهم بایستی دوازده تن ازهمسایگان را به بیگناهی خود به شهادت می گرفت ویااز طریق رفتن در اب جوش یا اب یخ یا اتش بیگناهی خودرا ثابت می کرد
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
least cost
حداقل هزینه
freight
هزینه حمل
social cost
هزینه اجتماعی
per capita expenditure
هزینه سرانه
specific cost
هزینه مستقیم
overhead gharges
هزینه اداری
overcharged
هزینه اضافی
operating cost
هزینه عملیاتی
actual cost
هزینه واقعی
alternative cost
هزینه جایگزین
over head
هزینه سربار
outgo
هزینه عزیمت
opportunity cost
هزینه فرصت
out of pocket expenses
هزینه واقعی
social spending
هزینه هایسرویسهایرفاهاجتماعی
vouchers
سند هزینه
financing
پرداخت هزینه
recoupment
اقساط هزینه
finances
پرداخت هزینه
financed
پرداخت هزینه
joint costs
هزینه مشترک
public cost
هزینه عمومی
finance
پرداخت هزینه
prime cost
هزینه پایه
prime cost
هزینه متغیر
job costing
ارزیابی هزینه ها
private cost
هزینه خصوصی
replacement cost
هزینه جایگزینی
minimum charge
حداقل هزینه
replacement cost
هزینه تعویض
labor cost
هزینه کار
allowances
کمک هزینه
allowance
کمک هزینه
average cost
هزینه متوسط
average cost
میانگین هزینه
poundage
هزینه اضافی
research cost
هزینه تحقیق
average expense
هزینه متوسط
average total cost
هزینه متوسط کل
average variable cost
هزینه متوسط
production cost
هزینه تولید
living cost
هزینه زندگی
maintenance cost
هزینه نگهداری
telephone charge
هزینه تلفن
burdens
هزینه سربار
burdens
هزینه عمومی
burden
هزینه سربار
burden
هزینه عمومی
total cost curve
منحنی هزینه کل
cost
ارزیدن هزینه
total cost function
تابع هزینه کل
total fixed cost
کل هزینه ثابت
total variable cost
هزینه متغیر کل
travelling expense
هزینه سفر
manufacturing cost
هزینه ساخت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com