English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
individual demand schedule صورت کالاهایی که یک فرد در یک مدت معین حاضر به خریدانها باشد
Other Matches
out of bond کالاهایی که پس از پرداخت حقوق گمرکی ازمحوطه گمرک خارج شده باشد
discretionary آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
docket صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docketing صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
dockets صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docketed صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
convertible پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
convertibles پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
improper fraction کسری که صورت ان بزرگتر از مخرج باشد
allotrope جسمی که مستعدتبدیل بچند صورت یا ماده باشد
normalize تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalizes تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalised تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalises تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalising تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
biconvex بالی که هر دو سطح فوقانی و تحتانی ان به صورت محدب باشد
prepare for action حاضر به عملیات شدن حاضر به تیر کردن
interface مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد
interfaces مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد
visualization تبدیل اعداد یا داده به صورت گرافیکی که راحت تر قابل فهم باشد
demand oxygen system سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
raw wool پشم خام [پشمی که هیچگونه عملیات سفیدگری یا شستشو روی آن صورت نگرفته باشد.]
put in more عمل یا بیع خیاری که در ان خیار فسخ در صورت تنزل ارزش پول پیش بینی شده باشد
defaulting مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
default مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulted مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaults مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
false attack حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
sudarium دستمال دور سر مسیح دستمالی که نقش صورت مسیح بران باشد
inventory از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
dual سیستم مرتب کردن قط عات RAM روی دو طرف کابلها به طوری که در صورت بروز خطا دو مسیر جداگانه بین سرور ها باشد
local دیسک درایویی که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است به جای اینکه منبع از طریق شبکه وصل باشد
locals دیسک درایویی که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است به جای اینکه منبع از طریق شبکه وصل باشد
DOR سیگنال ذخیره شده به صورت دودویی روی سوراخهای کوچک روی سطح دیسک فشرده یا نوری که توسط لیزر قابل خواندن باشد
bonded goods کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
common user items کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
job lots مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
common user supplies کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
products customarily found in a pharmacy کالاهایی که معمولا در داروخانه بفروش می روند
job lot مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
piece goods کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
proprietary goods کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
deliverable state کالاهایی که در وضعیت تحویل به مشتری میباشند
bonded goods کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
prototypes اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
five and ten کالاهایی که قیمت ان بین 5 تا01 سنت میباشد
prototype اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
open general license اجازه ورود کالاهایی که دارای محدودیتی نمیباشند
slow moving کالاهایی که فروختن انها مدت زیادی طول میکشد
flotsam کالاهایی که پس از غرق شدن کشتی برروی اب شناور است
flotsam and jetsam کالاهایی که توسط ناخدای کشتی به دریا ریخته شده
deletion روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
prima facie evidence مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
comparative cost اصل تخصص کشورها درتولید کالاهایی که ان را ازدیگر ممالک ارزانتر ومرغوبتر تهیه می کنند
clearance in ward گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
flip-flop قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flops قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopping قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
local چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printer وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
knocked down کالاهایی که بصورت باز به مشتری داده میشود و خود مشتری انرانصب مینماید مانند مبلمان
plastic bubble keyboard صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
packet روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
second best theory نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
time charter اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
numeric که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
open back [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
walras law براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
capital intensive goods کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
barrage jamming تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
futures goods کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
wellŠsuppose it is so خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
existing حاضر
on hand <idiom> حاضر
stocked :حاضر
presenting حاضر
presents حاضر
presented حاضر
present حاضر
in the saddle حاضر
ubiquitous حاضر
stock :حاضر
agreeable حاضر
Zel-i Sultan vase طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
roll call حاضر و غایب
operationally ready حاضر به عملیات
operationally ready حاضر به کار
ready wit حاضر جوابی
delicatessens اغذیه حاضر
make ready حاضر شدن
toss off <idiom> حاضر جواب
readiness to report حاضر جوابی
johnny on the sopt حاضر و اماده
operational حاضر به کار
action front حاضر به تیر
stand by حاضر بودن
get ready حاضر شدن
to e. an appearance حاضر شدن
For the time being. At peresent. presently. درحال حاضر
readied قبضه حاضر
omnipresent حاضر در همه جا
readying حاضر به کار
willing حاضر خواهان
readying قبضه حاضر
here بدینسو حاضر
omnipresent همه جا حاضر
ready قبضه حاضر
ready حاضر به کار
at the moment در حال حاضر
readied حاضر به کار
readies حاضر به کار
readies قبضه حاضر
at present در حال حاضر
attend حاضر بودن
current در حال حاضر
present [at] <adj.> باشنده [حاضر] [در]
active حاضر بخدمت
repartee حاضر جوابی
existing در حال حاضر
delicatessen اغذیه حاضر
at the present moment درحال حاضر
currents در حال حاضر
attends حاضر بودن
rig وضع حاضر
rigged وضع حاضر
attending حاضر بودن
rigs وضع حاضر
karachoph design لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
to conjure up با سحر حاضر کردن
inbearing فضولانه حاضر خدمت
inbearing ناخوانده حاضر خدمت
ready position حالت حاضر به تیر
operational route جاده حاضر به کار
show up سر موقع حاضر شدن
march order حاضر براه کردن
i agreed to go حاضر شدم بروم
he refused to go حاضر نشد برود
actions فرمان حاضر به تیر
roll-call حاضر و غایب کردن
call the roll حاضر و غایب کردن
Get ready for the journey(trip) برای مسافرت حاضر شو
presence of mind حاضر ذهنی هوشیاری
roll-calls حاضر و غایب کردن
unready غیراماده حاضر نشده
To keep an appointment . سر قرار حاضر شدن
obliging حاضر خدمات مهربان
To call the roll. Roll-call. حاضر غایب کردن
To prepare something. To get somethings ready. چیزی را حاضر کردن
fair game طعمهی حاضر و آماده
action فرمان حاضر به تیر
attender شخص حاضر در جایی
get ready حاضر کردن یا شدن
to be present باشنده [حاضر] بودن
take off (time) <idiom> سرکار حاضر نشدن
fitting out حاضر کردن ناو
improvisation بدیهه سازی حاضر جوابی
dates در حال حاضر یا اخیراگ امروزی
date در حال حاضر یا اخیراگ امروزی
improvisator بدیهه ساز حاضر جواب
readied حاضربه تیر حاضر باشید
all available کلیه توپخانه حاضر به تیر
get ready اماده شدن حاضر کردن
embattle حاضر شدن برای جنگ
offer to buy something حاضر به خرید چیزی شدن
embattle حاضر به جنگ کردن یا شدن
readies حاضربه تیر حاضر باشید
ready حاضربه تیر حاضر باشید
readying حاضربه تیر حاضر باشید
make ready اماده شدن حاضر کردن
When will they be ready? چه وقت آنها حاضر میشود؟
roll call حاضر و غایب کردن افراد
ubiquitous همه جا حاضر موجود درهمه جا
Are you prepared to accept my conditions? حاضر ید شرایط مرا بپذیرید؟
At the moment we are not able to ... در حال حاضر امکانش نیست که ما ...
never to be at a loss for an answer همیشه حاضر جواب بودن
I wI'll get (persuade)him to sign . اورا حاضر بامضاء می کنم
Those who attended the meeting. کسانیکه در جلسه حاضر بودند
I was an eye witness to what happened. من حاضر وناظر وقا یع بودم
set up حاضر به جنگ کردن توپ
senior officer afloat ارشدترین افسر حاضر در ناو
show up حاضر شدن حضور یافتن
rom دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com