English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (11 milliseconds)
English Persian
film recorder ضباط فیلم
Other Matches
archivist ضباط
archivists ضباط
cassette کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
cassettes کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
frequency recorder ضباط فرکانس
data recorder ضباط داده ها
torsion recorder ضباط پیچش
pancromic فیلم چند رنگه فیلم چندحالته
reels قرقره فیلم حلقه فیلم
reeling قرقره فیلم حلقه فیلم
reeled قرقره فیلم حلقه فیلم
reel قرقره فیلم حلقه فیلم
filmstrip نوار فیلم اسلایدهای بشکل نوار فیلم
film leader فیلم
load فیلم
loads فیلم
film فیلم
filmed فیلم
film developer سازنده فیلم
talkies فیلم ناطق
filmstrip فیلم سینمایی
talkie فیلم ناطق
as good as a play <idiom> مثل فیلم
negative film فیلم منفی
filmed فیلم سینما
filmed فیلم عکاسی
phonofilm فیلم صدادار
phonofilm فیلم سخنگو
instruction film فیلم اموزشی
instruction film فیلم درسی
acetate film فیلم استاتی
advertising spot فیلم تبلیغاتی
film reader فیلم خوان
positive film فیلم مثبت
reversal film فیلم معکوس
picturize فیلم برداشتن از
telefilm فیلم تلویزیونی
film recorder فیلم نگار
x ray film فیلم رونتگن
cinematograph اپارات فیلم
peepshow فیلم شهوانی
peepshows فیلم شهوانی
moving picture فیلم سینما
film strip نوار فیلم
film-strip نوار فیلم
film-strips نوار فیلم
microfilm ریز فیلم
microfilm میکرو فیلم
microfilmed ریز فیلم
microfilmed میکرو فیلم
filmier فیلم مانند
filmiest فیلم مانند
filmy فیلم مانند
microfilming ریز فیلم
microfilming میکرو فیلم
film فیلم عکاسی
microfilms میکرو فیلم
microfilms ریز فیلم
film فیلم سینما
scenario متن فیلم سینمایی
metol دوای فهور فیلم
magnetic thin film فیلم نازک مغناطیسی
playoffs نشان دادن فیلم
playoff نشان دادن فیلم
film advance mode دکمه رد کردن فیلم
Color films(T. V). فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
technicolour روش فیلم رنگی
Make three copies of each film. از هر فیلم سه تا کپی بکنید.
rerun نمایش مجدد فیلم
fast-forward جلو زدن فیلم
magnetic film storage ذخیره فیلم مغناطیسی
magnetic film memory حافظه با فیلم مغناطیسی
magnetic film لایه فیلم مغناطیسی
filmstrip فیلم عکاسی 53 میلمتری
film badge برگ شناسایی فیلم
false colour فیلم رنگی مصنوعی
cinematograph دوبین فیلم برداری
talkie صنعت فیلم ناطق
talkies صنعت فیلم ناطق
image format اندازه فیلم عکاسی
camera magazine کاست فیلم دوربین
dubs فیلم را دوبله کردن
dubbed فیلم را دوبله کردن
geneva stop سیستم نگهدارنده فیلم
dub فیلم را دوبله کردن
exposure adjustment knob دکمه نمایش تعداد فیلم
newsreels فیلم اخبار جاری روز
It was a sI'lly boring film (movie). فیلم لوس وخنکی بود
scenario متن یانمایشنامه فیلم سینمایی
sneak previews نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
sneak preview نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
camera magazine جعبه محتوی فیلم عکاسی
film تاری چشم فیلم برداشتن از
scenarios متن یانمایشنامه فیلم سینمایی
filmed تاری چشم فیلم برداشتن از
newsreel فیلم اخبار جاری روز
spaghetti westerns فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
spaghetti western فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
semidocumentary فیلم سینمایی نیمه مستند
horse opera فیلم یا نمایش گاوچرانان امریکایی
magnetic thin film memory حافظه فیلم نازک مغناطیسی
She portrays a dancer in the film. او [زن] نقش یک رقاص [زن] را در فیلم بازی می کند.
scenario زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
scenarios زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
protection کپی اضافی از فیلم یا نوار اصلی
smash hit <idiom> نمایش ،بازی یا فیلم خیلی موفق
Black and white. سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
lithography کارگاه تهیه فیلم و زینک کتاب و مجله
rewinding برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
rewinds برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
documentarian کسیکه فیلم یا مطالب مستندی را تهیه میکند
reprographics ترسیم ها و فیلم ها و روشهای تولید انبوه مجدد
unwatchable [film, TV] <adj.> ارزش دیدن نداشته باشد [فیلم یا تلویزیون]
rewind برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
lenticulate ذرات ریز وعدسکهای کوچک در فیلم نمودارکردن
What films are they showing at this cinema ( theatra house ) ? این سینما چه فیلم هائی رانشان می دهد ؟
It was filmed on location. صحنه فیلم درمحل واقعی فیلمبرداری شده
rewound برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
prescore ضبط صدا یا موسیقی فیلم قبل از فیلمبرداری
camera-shy کسی که دوست ندارد از او عکس یا فیلم بگیرند
negatives گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
negative گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
footage طول چیزی برحسب فوت مقدار فیلم بفوت
as dull as a ditch-water مثل فیلم های تکراری [خسته کننده و ملال آور]
soft ware وسایل نرم ابزار دستگاههای کامپیوتر یا چاپ و فیلم برداری
sound frack محل مخصوص ضبط صوت برروی حاشیه فیلم ناطق
blips علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
blip علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
grey scale سایههای خاکستری برای اندازه گیری دقیق هنگالم فیلم برداری
geneva stop کلیدچرخ دندهای صلیبی شکل که در دستگاه فیلم برداری موجود میباشد
blue key نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
com فیلم تولید شده با سیگنالهای کامپیوتری ذخیره اطلاعات خروجی روی میکروفیلم icrofilm
computer output microfilm فیلم تولید شده با سیگنالهای کامپیوتری تکنولوژی ضبط خروجی کامپیوتر روی میکروفیلم
computer output microfilm recorder دستگاهی که خروجی کامپیوتررا روی فیلم حساس به نوربه شکل میکروسکوپی ضبط میکند
phototypesetter وسیلهای که میتواند متن با rendution بالا روی کاغذ یا فیلم حساس به نور ایجاد کند
cellulose acetate ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
The documentary tries to be truthful to the events. این فیلم مستند تلاش می کند صادقانه رویدادها را توصیف کند.
photo offset چاپ افستی که فیلم عکاسی رابرای چاپ بکار برد
microfilming فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
The message of the film is that ... پیام این فیلم این است که ...
ymck تعریف رنگ بر پایه چهار رنگ که در نرم افزار DTP هنگام ایجاد فیلم رنگی مختلف برای چاپ استفاده میشود
whodunnits فیلم پلیسی رمان پلیسی
whodunits فیلم پلیسی رمان پلیسی
whodunit فیلم پلیسی رمان پلیسی
projection print روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
photodigital memory سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com