Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (12 milliseconds)
English
Persian
clothes line
ضبه زدن و انداختن حریف
clothes lines
ضبه زدن و انداختن حریف
Search result with all words
strip
کشیدن یا انداختن توپ از دست حریف
tackle
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackled
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackles
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackling
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
bring down
به زمین انداختن حریف انداختن شکار
Other Matches
underhook
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
head and arm
هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
gain ground
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
loop
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
side sweep and over under
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
horrified
بهراس انداختن به بیم انداختن
jeopard
بخطر انداختن بمخاطره انداختن
horrify
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifies
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifying
بهراس انداختن به بیم انداختن
steer roping
کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
let down
پایین انداختن انداختن
challenger
حریف
opponents
حریف
opponent
حریف
d. cut d.
حریف
matches
حریف
challengers
حریف
foe
حریف
foes
حریف
adversarial
حریف
match
حریف
rivalled
حریف
adversary
حریف
competitor
حریف
rivaling
حریف
rivaled
حریف
rival
حریف
competitors
حریف
adversaries
حریف
rivalling
حریف
rivals
حریف
charges
حمله به حریف
charge
حمله به حریف
end
زمین حریف
victims
حریف ضعیف
away
زمین حریف
victim
حریف ضعیف
targetted
سینه حریف
dropped
جاگذاشتن حریف
targetting
سینه حریف
drop
جاگذاشتن حریف
adversaries
حریف کشتی
deliver a series of blows
بمباران حریف
sell a dummy
فریفتن حریف
dropping
جاگذاشتن حریف
downfield
زمین حریف
he was too much for me
من حریف او نبودم
ends
زمین حریف
jacks of all trades
همه فن حریف
jack of all trades
همه فن حریف
shadowing
چسبیدن به حریف
shadow
چسبیدن به حریف
shadowed
چسبیدن به حریف
ended
زمین حریف
shadows
چسبیدن به حریف
target
سینه حریف
playing the man
بازی با حریف
opponents
حریف طرف
swingman
همه فن حریف
opponent
حریف طرف
i cannot manage him
حریف او نمیشوم
drops
جاگذاشتن حریف
copings
حریف شدن
copes
حریف شدن
head butt
با سر به حریف زدن
adversary
حریف کشتی
cope
حریف شدن
targeting
سینه حریف
targeted
سینه حریف
razzle dazzle
فریفتن حریف
coped
حریف شدن
targets
سینه حریف
drop
پشت سر گذاشتن حریف دو
kukutsu dachi
ایستادن در مقابل حریف
dropped
پشت سر گذاشتن حریف دو
clinch
بغل کردن حریف
burns
امتیاز گرفتن از حریف
circle dodge
گریز از حریف در مسیرمنحنی
marks
نشانه کردن حریف
cut down
زمین زدن حریف
dropping
پشت سر گذاشتن حریف دو
dribbling
رد کردن توپ از حریف
dribbles
رد کردن توپ از حریف
dribbled
رد کردن توپ از حریف
dribble
رد کردن توپ از حریف
drops
پشت سر گذاشتن حریف دو
mark
نشانه کردن حریف
burn
امتیاز گرفتن از حریف
jink
فریب دادن حریف
to stand up to one's opponent
با حریف روبرو شدن
kin geri
لگد به بیضه حریف
go behind
به پشت حریف رفتن
deceive
فریب دادن حریف
put the ball on the floor
رد کردن توپ از حریف
utility
ذخیره همه فن حریف
personal foul
خطای بدنی به حریف
assault
حمله بدنی به حریف
assaulted
حمله بدنی به حریف
assaults
حمله بدنی به حریف
pattern offense
موضعگیری در برابر حریف
outclass
شکست فاحش حریف
outclassed
شکست فاحش حریف
outclasses
شکست فاحش حریف
outclassing
شکست فاحش حریف
they are well matched
حریف یکدیگر هستند
outroll
شکست دادن حریف
lapped
رسیدن به حریف جلویی
lap
رسیدن به حریف جلویی
hinders
مانع حریف شدن
deceived
فریب دادن حریف
deceives
فریب دادن حریف
hindering
مانع حریف شدن
deceiving
فریب دادن حریف
hindered
مانع حریف شدن
sparring partner
حریف مشت بازی
blocks
سدکردن غیرمجاز حریف
hinder
مانع حریف شدن
blocked
سدکردن غیرمجاز حریف
block
سدکردن غیرمجاز حریف
shut down
شکست دادن حریف
stomach throw
افکندن حریف از پشت
outplay
بازی بهتر از حریف
deciding
نزدیک به دروازه حریف
intercepting
قطع پاسکاری حریف
intercepts
قطع پاسکاری حریف
assorted
همه فن حریف همسر
scout
ارزیابی حریف اینده
scouted
ارزیابی حریف اینده
scouts
ارزیابی حریف اینده
action on the blade
تماس با شمشیر حریف
back sacrifice throw
افکندن حریف ازپشت
clinching
بغل کردن حریف
clinches
بغل کردن حریف
clinched
بغل کردن حریف
manage a person
حریف کسی شدن
intercepted
قطع پاسکاری حریف
unanswered
همردیف نبودن حریف
He is jack of all trades . he can cope with any thing .
همه فن حریف است
draw
رویارویی دو حریف در اغار
draws
رویارویی دو حریف در اغار
onside
پا به توپ در زمین حریف
bluff
حریف را از میدان درکردن
bluffed
حریف را از میدان درکردن
bluffing
حریف را از میدان درکردن
intercept
قطع پاسکاری حریف
bluffs
حریف را از میدان درکردن
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
shoulder block
سد کردن حریف با ضربه شانه
holding and hitting
گرفتن حریف و ضربه زدن
outside hook
فت پا و بهم زدن تعادل حریف
shut out
مانع پیروزی حریف شدن
simple leg ride
شگک خراب کردن حریف
squeezing
سد کردن مدافع حریف با دونفر
out of distance
دور بودن شمشیرباز از حریف
interference
سد کردن غیرمجاز راه حریف
squeeze
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezed
سد کردن مدافع حریف با دونفر
shut off
بهم زدن نقشه حریف
squeezes
سد کردن مدافع حریف با دونفر
hip rool
تاباندن حریف از روی باسن
hinders
جلوگیری از ضربه زدن حریف
handing
میلههای تسخیرشده حریف در پایان
bait the hole
گول زدن مدافع حریف
blank
ممانعت از امتیاز گیری حریف
blankest
ممانعت از امتیاز گیری حریف
box out
موضعگیری بین حریف و سبد
win by retirement
پیروزی با کنار رفتن حریف
unlap
یک دور به حریف نزدیکتر شدن
trompement
گریز شمشیرباز از ضربه حریف
dummies
گول زدن حریف در تجمع
hand
میلههای تسخیرشده حریف در پایان
bootleg
نوعی حمله با فریفتن حریف
dummy
گول زدن حریف در تجمع
hindering
جلوگیری از ضربه زدن حریف
hooking
سد کردن غیرمجاز حریف باچوب
hindered
جلوگیری از ضربه زدن حریف
hinder
جلوگیری از ضربه زدن حریف
slash
چرخاندن چوب به طرف حریف
slashed
چرخاندن چوب به طرف حریف
slashes
چرخاندن چوب به طرف حریف
underdogs
فرصت برد به حریف ندادن
underdog
فرصت برد به حریف ندادن
parried
دفع کردن حمله حریف
gang tackle
با چند بازیگر حریف را فروداوردن
slashing
چرخاندن چوب به طرف حریف
parry
دفع کردن حمله حریف
finger hold
خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
parries
دفع کردن حمله حریف
double touch
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com