Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (7 milliseconds)
English
Persian
fictitious thickness
ضخامت فرضی
fictitious thickness
ضخامت فرضی
Other Matches
assumed decimal point
ممیز فرضی نقطه اعشار فرضی
assumed grid
شبکه فرضی سیستم مختصات فرضی
false origin
مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
third dimension
ضخامت
diameters
ضخامت
diameter
ضخامت
strokes
1-ضخامت
stroking
1-ضخامت
thickness
ضخامت
stroke
1-ضخامت
stroked
1-ضخامت
aromor thickness
ضخامت زره
thickness of a wall
ضخامت دیوار
thickness gauge
ضخامت سنج
thickening
افزایش ضخامت
web thickness
ضخامت جان
carpet thinckness
کلفتی یا ضخامت فرش
effective thickness of a wall
ضخامت موثر دیوار
wire gauge
معیار ضخامت سیم
g
ضخامت قطر سوراخ
flat bow
کمانی که سرتاسر ان دارای یک ضخامت است
gauge
ضخامت ورق فلزی یاقطر سیم و غیره
gauges
ضخامت ورق فلزی یاقطر سیم و غیره
gauged
ضخامت ورق فلزی یاقطر سیم و غیره
line gauge
وسیله اندازه گیری کلفتی خط ضخامت سنجی خط
wire gauge
مقیاس اندازه گیری ضخامت سیم یا ورق فلز
half thickness
ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
caliper
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
calliper
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
wed thickness
حداقل ضخامت یا فاصله بین سطح خارجی و داخلی دانههای خرج
hypothetic
فرضی
presumptive title
حق فرضی
suppisitive
فرضی
hypothetial
فرضی
phantom line
خط فرضی
suppositional
فرضی
suppositive
فرضی
assumed
فرضی
theoretical
فرضی
imaginary
فرضی
obligatory
فرضی
presumptive
فرضی
hypothetical
فرضی
an imaginary line
خط فرضی
supposed
فرضی
agonic line
خط فرضی
assumptive
فرضی
strokes
یک قلم یا قلمو برای رسم روی صفحه .2-ضخامت حرف چاپ شده
stroke
یک قلم یا قلمو برای رسم روی صفحه .2-ضخامت حرف چاپ شده
stroked
یک قلم یا قلمو برای رسم روی صفحه .2-ضخامت حرف چاپ شده
stroking
یک قلم یا قلمو برای رسم روی صفحه .2-ضخامت حرف چاپ شده
line of scrimmage
خط فرضی تجمعی
supposed death
موت فرضی
notional income
درامد فرضی
persumptive death
موت فرضی
presumed death
موت فرضی
presumption of death
موت فرضی
presumptive title
سمت فرضی
assumed name
نام فرضی
suppositious
فرضی خیالی
theoretical competition
رقابت فرضی
john done
اسم فرضی
hypothetical construct
سازه فرضی
hypostatic
اصلی- فرضی
presumptive
فرضی احتمالی
dead reckoning
محل فرضی
supposedly
بطور فرضی
assumed orientation
توجیه فرضی
suppositions
فرضی انگاشتی
hypothetical case
دعوی فرضی
assumed position
موضع فرضی
dead reckoning
نقطه فرضی
assumed mean
میانگین فرضی
assumed azimuth
گرای فرضی
implied trust
مسئولیت فرضی
supposition
فرضی انگاشتی
arbitrary control
کنترل فرضی
assumed grid
شبکه بندی فرضی
ideal
نمونه کامل فرضی
fictitious force
نیروی فرضی
[فیزیک]
presumption of the death decree
حکم موت فرضی
cone of scape
مخروط فرضی در اگزوسفر
conceptual nervous system
دستگاه عصبی فرضی
ideals
نمونه کامل فرضی
agonic line
خط فرضی روی نقشه
warrant of presumed death
حکم موت فرضی
differential ballistic wind
باد بالیستیکی فرضی
intervening variable
متغیر فرضی رابط
hypothesis
قضیه فرضی نهشته
implied malice
سوء نیت فرضی
offside line
خط فرضی موازی با دروازه
hypothetico deductive method
روش فرضی- قیاسی
hypotheses
قضیه فرضی نهشته
presumption of death decree
حکم موت فرضی
home whistle
امتیاز واقعی یا فرضی
rule of thumb
حساب تخمینی و فرضی
anta
[پایه ستون مربعی یا مستطیلی که به وسیله ی افزایش ضخامت در انتهای دیوار شکل داده می شود.]
graviton
واحد بنیادی فرضی گرانش
lay line
خط فرضی مسیر قایق به مقصد
arbitrary control
کنترل با استفاده از گرایامختصات فرضی
head string
خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
hypostasis
موجود فرضی حالت تعلیق
grip length
طول قسمت رزوه نشده ساقه پیچ که معادل حداکثر ضخامت قطعات متصل شونده میباشد
tabula rasa
مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
It is quite a hypothetical case .
این یک قضیه کاملا" فرضی است
assumed orientation
توجیه فرضی وسایل نقشه برداری
four yard line
خط فرضی 4 متر به موازات دوازه واترپولو
long string
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
purpuric acid
اسید فرضی که نمک های آن ارغوانی رنگ هستند
Utopia
دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
Utopias
دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
data line
خط فرضی که نمایشگر حدفاصله بین دو روز عملیات میباشد
alto-rilievo
[ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
telegony
انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
bomb release line
خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
isallobar
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
yard line
خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
isallobaric
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
yard marker
خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
point of fall
نقطه فرود گلوله به زمین به طور فرضی که با دهانه لوله در یک افق قرار دارد
rhumb line
خط فرضی روی کره زمین که همه نصف النهارها را تحت زاویه یکسان قطع میکند
chapman region
منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
talweg
خط فرضی موجوددر رود یا نهر که اگر این رود یا نهر بین دو کشورمشترک باشد خط مذکور مرزان دو محسوب خواهد شد
implied trust
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com