English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (17 milliseconds)
English Persian
disinfectant ضدعفونی کننده
sterilizer ضدعفونی کننده
Search result with all words
disinfector ماده ضدعفونی کننده
Other Matches
antiseptic گندزدا ضدعفونی
disinfecting ضدعفونی کردن
disinfects ضدعفونی کردن
disinfect ضدعفونی کردن
antiseptics گندزدا ضدعفونی
aseptic ضدعفونی شده
fumigate ضدعفونی کردن
fumigated ضدعفونی کردن
fumigates ضدعفونی کردن
fumigating ضدعفونی کردن
disinfector ماده ضدعفونی
disinfected ضدعفونی کردن
wallow course خندق ضدعفونی خودروها
cleaning station ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
mercurochrome داروی ضدعفونی قرمز رنگ
wallow course خندق مخصوص ضدعفونی خودروهایی که به مواد ش م ر الوده شده اند
fumigant ماده فراری که بعنوان ضدعفونی برای دفع افات بکارمیرود
supertropical bleach نوعی ماده ضدعفونی فوق العاده قوی مخصوص مناطق حاره
lotions محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
lotion محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
bidders کننده
deflective کج کننده
prattfall پچ پچ کننده
prater پچ پچ کننده
fillets پر کننده
catterer پچ پچ کننده
filleting پر کننده
filleted پر کننده
fillet پر کننده
solvent اب کننده
solvents اب کننده
noncommittal رد کننده
mauler له کننده
bandwidth یچ کننده
doer کننده
doers کننده
fizzy کف کننده
renunciant رد کننده
tracker پی کننده
whisperer پچ پچ کننده
abjurer or abjuror کننده
trackers پی کننده
attacking تک کننده
bender خم کننده
filler پر کننده
benders خم کننده
spurner رد کننده
mitigative کم کننده
renunciant کننده
mitigatory کم کننده
squasher له کننده
squelcher له کننده
fillers پر کننده
deletive حک کننده
mumbler من من کننده
swooner غش کننده
bidder کننده
surfy کف کننده
repudiationist رد کننده
puffer پف کننده
jaberer پچ پچ کننده
crepitant خش خش کننده
solver حل کننده
ear-splitting کر کننده
thinner کم کننده
sensor حس کننده
rebutter رد کننده
crusher له کننده
fluxing oil اب کننده
skittish رم کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
hoppers لی لی کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
percutient دق کننده
hopper لی لی کننده
refutative رد کننده
syncopator غش کننده
refuser رد کننده
commulator یک سو کننده
refutatory رد کننده
attenuant اب کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
estimator براورد کننده
dispatcher اعزام کننده
disconnector قطع کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com