English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
stroke ضربه باکنترل
stroked ضربه باکنترل
strokes ضربه باکنترل
stroking ضربه باکنترل
Other Matches
underway شروع حرکت قایق در اب باکنترل
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
punts ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
cross ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
placekick ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
shock proof ضد ضربه
butt joint ضربه
stroke ضربه
push ضربه
butting ضربه با سر
blows ضربه
blow ضربه
antiknock ضد ضربه
shot ضربه
shots ضربه
strikeless بی ضربه
surges ضربه
surged ضربه
surge ضربه
sole trap ضربه با کف پا
sole of the foot kick ضربه با کف پا
sole kick ضربه با کف پا
slugger ضربه زن
impacts ضربه
double kick دو ضربه پی در پی
impact ضربه
shocks ضربه
mishit ضربه بد
impulses ضربه
strokes ضربه
impulse ضربه
stroking ضربه
shock ضربه
shocked ضربه
kicking ضربه
thuds ضربه
impluse ضربه
kicks ضربه
thudding ضربه
thudded ضربه
hacked ضربه
pulsed ضربه
shockproof ضد ضربه
brunt ضربه
interrupter ضربه گر
bonks ضربه بر سر
pops ضربه
kicks ضربه با پا
kicked ضربه
pulse ضربه
kicked ضربه با پا
kick ضربه
hacks ضربه
kick ضربه با پا
pop ضربه
popped ضربه
hack ضربه
stroked ضربه
flapped ضربه
collision ضربه
whang ضربه
bonked ضربه بر سر
yee jupkki ضربه پا
pushed ضربه
tit ضربه
bonk ضربه بر سر
kicking ضربه با پا
collisions ضربه
tits ضربه
pushes ضربه
flap ضربه
bonking ضربه بر سر
left ضربه چپ
head ضربه با سر
thud ضربه
flaps ضربه
first strike اولین ضربه
flick kick ضربه با بیرون پا
drive ضربه از پایین
percussion ضربه زدن
flip shot ضربه با استفاده از مچ
shocks ضربه تکان
skulls ضربه به سر بازیگر
impluse regenerator بازیاب ضربه
impluse ضربه ولتاژ
skull ضربه به سر بازیگر
shocked ضربه تکان
drives ضربه درایو
drives ضربه از پایین
drive ضربه درایو
shock ضربه تکان
impluse ratio نسبت ضربه
flutter kick ضربه پا در کرال
shock absorber ضربه گیر
jars ضربه زدن
jarred ضربه زدن
jar ضربه زدن
horryo chagi ضربه کشش پا
ignition pulse ضربه احتراق
impact acceleration شتاب ضربه ای
impact chisel قلم ضربه ای
impact coefficient ضریب ضربه
shock absorbers ضربه گیر
coinage ضربه سکه
slat ضربه شدید
slats ضربه شدید
impluse ضربه جریان
foozle ضربه ناشیانه
foul blow ضربه خطا
foundamental blow ضربه کارساز
four quarter hold ضربه فنی
impact test ازمایش ضربه
free hit ضربه ازاد
impact factor ضریب ضربه
drumbeats ضربه طبل
impact effect اثر ضربه
drumbeat ضربه طبل
hammer blow ضربه قوچ
hammer drill سوراخ کن ضربه ای
shock absorber ضربه پذیر
shock absorbers ضربه پذیر
exhaust stroke ضربه خروجی
birth trauma ضربه تولد
fall ضربه فنی
lash ضربه شلاق
four ضربه 4 امتیازی
whiff ضربه ناموفق
cherry ضربه ناموفق
cherries ضربه ناموفق
clumped ضربه سنگین
slugging ضربه زنی
electric shocks ضربه برقی
jolt تکان ضربه
blasts ضربه انفجار
blast ضربه انفجار
bingle ضربه پایگاهی
beat of drum ضربه طبل
bar stop ضربه میله
pickier ضربه زننده
pickiest ضربه زننده
picky ضربه زننده
backheader ضربه با عقب سر
axial runout ضربه محوری
atonic interrupter ضربه گر سست
at one blow بیک ضربه
jolted تکان ضربه
jolting تکان ضربه
jolts تکان ضربه
shock waves موج ضربه
shock wave موج ضربه
concussion ضربه مغزی
lashes ضربه شلاق
lashes ضربه مژگان
lashed ضربه شلاق
lashed ضربه مژگان
belt ضربه محکم
belted ضربه محکم
belts ضربه محکم
tossing ضربه بلند
tosses ضربه بلند
electric shock ضربه برقی
sixes ضربه 6 امتیازی
six ضربه 6 امتیازی
clumps ضربه سنگین
POW صدای ضربه
POWs صدای ضربه
clumping ضربه سنگین
clump ضربه سنگین
toss ضربه بلند
tossed ضربه بلند
lash ضربه مژگان
electromagnetic vibration ضربه گر الکترومغناطیسی
dollyo chagi ضربه دورانی پا
dink ضربه اهسته
deliver ضربه زدن
delivers ضربه زدن
hammer ضربه زدن
hammered ضربه زدن
hammers ضربه زدن
dashpot ضربه گیر
dashpot میراکننده ضربه
dabber ضربه زدن
double hit دو ضربه غیرمجاز پی در پی
down stroke ضربه رو به پایین
electrolytic interrupter ضربه گر الکترولیتی
drop shot ضربه دراپ
lollipop ضربه اسان
lollipops ضربه اسان
dub ضربه کم جان
dubbed ضربه کم جان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com