Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
English
Persian
blast
ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
blasts
ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
Other Matches
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
lithotomy
برش مثانه برای خروج سنگ
gather shot
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
devices
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
deflation port
سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
putts
ضربه برای انداختن به سوراخ
putted
ضربه برای انداختن به سوراخ
putt
ضربه برای انداختن به سوراخ
kickable
اسان برای ضربه زدن با پا
rugby point
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
addresses
اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
address
آماده شدن برای ضربه یا هدفگیری
addressed
اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
approaches
ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
approached
ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
approach
ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
in distance
نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
break shot
نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
forcing
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
force
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
rugby point
3 امتیاز برای ضربه ازاد یاضربه پنالتی
back-up
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
back up
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
webbing
نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
drag bunt
ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
chop
ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
scalper
پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
chopped
ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
double
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled up
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
quick kick
کوشش در ضربه زدن با پا درضمن پاس برای کسب موقعیت بهتر
doubled
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
lay up
ضربه زدن به مسافت کوتاهتر از عادی برای اجتناب از افتادن ان در مانع
teeing
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tees
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tee
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
chop
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chopped
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
overstriking
توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
away
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
indian check
سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
punt
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
free drop
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
crosses
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
exit
خروج
egress
خروج
emission
خروج
propulsion
خروج
exodus
خروج
leakage or breakage
خروج
exhausts
خروج
exhaust
خروج
exits
خروج
emissions
خروج
prolapsus
خروج
egression
خروج
emersion
خروج
outgo
خروج
spurted
خروج ناگهانی
work function
انرژی خروج
spurting
خروج ناگهانی
spurts
خروج ناگهانی
ejaculated
خروج منی
light spill
خروج نور
eccentricities
خروج از مرکزیت
spurt
خروج ناگهانی
outlet
مجرای خروج
defecation
خروج مدفوع
debouchment
خروج ازتنگنا
debouch
راه خروج
exhaust valve
شیر خروج
spermatism
خروج منی
exhaust velosity
سرعت خروج
prolapse of the uterus
خروج سیبک
exit point
نقطه خروج
eccentricities
خروج از مرکز
order off the field
حکم خروج
order off
حکم خروج
out flow of capital
خروج سرمایه
log off
خروج از سیستم
log out
خروج از سیستم
logout
خروج از سیستم
transpiration
خروج نفوذ
capital outflow
خروج سرمایه
eccentricity
خروج از مرکز
angle of emergence
زاویه خروج
ejaculates
خروج منی
ejaculating
خروج منی
eccentricity
خروج از مرکزیت
ejaculate
خروج منی
dump valve
شیر خروج
blow out
خروج ناگهانی
outlets
مجرای خروج
emergency exit
در خروج اضطراری
ingress and egress
دخول و خروج
exeat
اجازهء خروج
outage
راه خروج
emergency exit
خروج اضطراری
electron affinity
انرژی خروج
emission
صدور خروج
emissions
صدور خروج
outages
راه خروج
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
clearing outwards
اعلامیه خروج کشتی
eccentricity of the load
خروج از مرکزیت بار
shells
برنامه خروج موقت
out flow of labor
خروج نیروی کار
exophthalmos
خروج تخم چشم
clearance outwards
مجوز خروج کشتی
infinite
حلقهای که خروج ندارد.
eccentricities
گریز یا خروج از مرکز
eccentricity
گریز یا خروج از مرکز
inner work function
انرژی خروج درونی
outer work function
انرژی خروج بیرونی
gas tight
مانع خروج گاز
Where is the emergency exit?
در خروج اضطراری کجاست؟
freedom of entry and exit
ازادی ورود و خروج
exhaust
تخلیه کردن خروج
exhausts
خروج گاز یابخار
primer leak
خروج گازاز ته چاشنی
exhausts
تخلیه کردن خروج
shell
برنامه خروج موقت
fifo
خروج به ترتیب ورود
exhaust
خروج گاز یابخار
shelling
برنامه خروج موقت
undoubling
خروج از دوبلگی شطرنج
steam tight
مانع خروج بخار
break cover
خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
exhaust pipe
لوله خروج بخار یا دود
obturator
الات مانع خروج گاز
Please show me the way out I'll show you !
لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
gangway
محل ورود و خروج از ناو
trap house
محل خروج هدفهای متحرک
gangways
محل ورود و خروج از ناو
choke ring
حلقه مانع خروج گاز
ne exeat regno
دستور عدم خروج از مملکت
clearance papers
اسناد خروج کشتی از بندر
clearance outwards
مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
to shut in
تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
blowing
خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
exit
خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
jets
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetted
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetting
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
exits
خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
exit road
راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود
jet
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
port of exit
مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
spermatorrhoea
خروج منی بدون اراده احتلام
muzzle energy
نیروی یک گلوله در موقع خروج از لوله
placekick
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
valve
دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
valves
دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
blowdown
خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز
to take off one
رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
photoemission
خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
jet propulsion
نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
extravasattion
خروج ازمجرای طبیعی ریزش خون وغیره درانساج بدن
i/o
دستور برنامه نویسی کامپیوتری که امکان ورود یا خروج داده از پردازنده را میدهد
turbostarter
استارتر موتوراصلی که توسط توربینی میچرخد که خودتوسط خروج گاز به حرکت درامده
marketing
بررسی روشهای پخش و توزیع کالااز لحظه خروج از کارخانه تا رسیدن به دست مشتری
jet propulsion
جهش و کشش جسمی بطرف جلو در اثر خروج مایع جهندهای در جهت عقب
deffered entry
ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
timeout
1-تابع خروج روی ترمینال -On line وقتی هیچ دادهای وارد نشود.2-مدت زمان یک عمل
clear air turbulence
اشفتگی در اسمان فاقد ابر که معمولا در ارتفاعات بالا وهمراه با تغییر سرعت درنزدیکی مسیر خروج گازهامیباشد
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
mediastinal emphsema
اسیب رسیدن به قلب و ریه درموقع خروج هوا از ریه
bifuel propulsion
سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
secession
تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
last in , first out
اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
muzzle energy
انرژی جنبشی پرتابه درلحظه خروج از دهانه که نسبت به دهانه اندازه گیری میشود
microsoft
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
overrun
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overruns
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrunning
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
cyclotron
دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
locked in
ناتوانی موج سوار در خروج از موج
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
period of concentration
در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com