English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
chitary jireugi ضربه مشت موازی یا افقی
Other Matches
lateral افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
y plates صفحات افقی موازی که اختلاف پتانسیل انها سبب انحراف قائم پرتو الکترونی در لوله اشعه کاتدی میگردد
pull shot ضربه با اوردن پای عقب جلومیله و حرکت افقی چوب کریکت
planed افقی سطح افق افقی کردن
level تراز سطح افقی افقی کردن
plane افقی سطح افق افقی کردن
levelled تراز سطح افقی افقی کردن
levels تراز سطح افقی افقی کردن
leveled تراز سطح افقی افقی کردن
planing افقی سطح افق افقی کردن
planes افقی سطح افق افقی کردن
parallelling چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleled چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelled چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallels چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallel چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleling چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
multiple معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
lpt در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند
MIMD معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد
sliding wedge گاوه افقی یاکولاس افقی
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
shunted موازی موازی فرعی
shunt موازی موازی فرعی
shunts موازی موازی فرعی
punts ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
crosser ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
placekick ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
horizontal افقی
laterad افقی
lateral افقی
horizontal integration ادغام افقی
horizontal integration تمرکز افقی
straightest افقی بطورسرراست
straighter افقی بطورسرراست
straight افقی بطورسرراست
horizontal integration انضمام افقی
horizontal hook قلاب افقی
horizontal growth رشد افقی
trunnion پاشنه افقی
crosscut saw اره افقی بر
trunnion مفصل افقی
cross level افقی کردن
cross hatch هاشور افقی
horizontal pump پمپ افقی
cross head تیر افقی
cross beam تیر افقی
transom وادار افقی
horizontal boring سوراخکاری افقی
horizontal candlepower شمع افقی
transom الت افقی
horizontal combination ترکیب افقی
horizontal crossbar میله افقی
horizontal disparity ناهمخوانی افقی
yardarm بازوی افقی
transverse plane صفحه افقی
horizontal wedge کولاس افقی
horizontal wedge گاوه افقی
brise-soleil پرده افقی
plain coordinates مختصات افقی
tier ردیف افقی
rhumb دایره افقی
abscissa محور افقی
tiers ردیف افقی
cross-beam تیر افقی
horizontal سطح افقی
horizontal cornice رخ بام افقی
jack arch طاق افقی
putlog or lock تیر افقی
horizontal taping مساحی افقی
landscape orientation تمایل افقی
horizontal loading کولاس افقی
horizontal mobility تحرک افقی
ordinate حور افقی
horizontal plane صفحه افقی
abscissa بعد افقی
brise-soleil کرکره افقی
horizontal polarization قطبش افقی
horizontally بطور افقی
horizontal scrolling حرکت افقی
horizontal section برش افقی
bar میله افقی در پرش
x axis بردار افقی گراف
laterad واقع درخط افقی
bars میله افقی در پرش
lateralrelationship نسبت در خط افقی از پهلو
elevator مکان افقی متحرک
elevators مکان افقی متحرک
mean horizontal candlepower شمع افقی متوسط
horizon system of coordinates دستگاه مختصات افقی
horizontal phase control تنظیم فاز افقی
transverse adduction نزدیک کردن افقی
horizontal shearing stress تنش برش افقی
horizontal social mobility تحرک افقی اجتماعی
horizontal stabilizer مکان افقی ثابت
horizontal synchronizing همزمان ساز افقی
roof tree کش دیرک افقی چادر
ridge pole کش دیرک افقی چادر
horizontal labor mobility تحرک افقی کارگر
transom الت افقی کمرکش
horizontal arch element حلقه افقی قوس
transverse abduction دور کردن افقی
horizontal loading بارگیری افقی کشتیها
breastsummer تیر افقی سردر
crossbar تیرک افقی دروازه
surges حرکات افقی اب دریا
cross level حباب تراز افقی
surged حرکات افقی اب دریا
cross grinder شاه تیر افقی
common roof تیرچه افقی خرپا
dragon-tie تیر افقی گوشه ها
spar ستون افقی [کشتی]
boom ستون افقی [کشتی]
crossbars تیرک افقی دروازه
surge حرکات افقی اب دریا
vertical loom دار افقی [قالی]
grand pianos پیانوی بزرگ و افقی
horizontal loom دار افقی [قالی]
lateral واقع درخط افقی
grand piano پیانوی بزرگ و افقی
x plates صفحات انحراف افقی
X coordinate مختصات بردار افقی
advection جابجایی افقی هوا
axis برای مختصات افقی در گراف
bar چوب افقی بالای مانع
yards بازوی افقی دکل ناو
ledgers تیر افقی جلو چوبست
ledger تیر افقی جلو چوبست
bars چوب افقی بالای مانع
boomed تیر افقی وصل به بادبان
horizontal loading پر کردن مهمات به طور افقی
boom تیر افقی وصل به بادبان
scans یکی ازخط وط افقی فسفری
booming تیر افقی وصل به بادبان
scanned یکی ازخط وط افقی فسفری
booms تیر افقی وصل به بادبان
scan یکی ازخط وط افقی فسفری
foward speed همنه سرعت در صفحه افقی
transit compass الت سنجش گوشههای افقی
x axis محور افقی مختصات یا محورطولها
crossbar چوب افقی بالای مانع
horizontal event numbering شماره گذاری افقی وقایع
crosspiece قسمت افقی وعرضی هر چیزی
crossbars چوب افقی بالای مانع
yard بازوی افقی دکل ناو
wale تیر افقی انتخاب کردن
western roll غلطیدن افقی از روی میله
windowsill قسمت افقی لبه پنجره
adjustment for horizontal-circle image تنظیم افقی مرکز تصویر
racing dive شیرجه افقی دراغاز مسابقه
shunts موازی
parallel موازی
parallels موازی
paralleled موازی
shunt موازی
shunted موازی
parallelling موازی
two parallel lines دو خط موازی
coaxial موازی
parallelled موازی
paralleling موازی
parallel ruler خط کش موازی
twisting دوران حول محور افقی پیچش
sliding wedge تیغه متحرک کولاس گاوهای افقی
trabeated ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
trabeation ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
x amplifier تقویت کننده با سیستم انحراف افقی
breast چوب افقی پایین دار [قالی]
x axis محور افقی روی یک صفحه مختصاتی
twists دوران حول محور افقی پیچش
validity بررسی و افقی بودن داده یا نتیجه
mid span مرکزفاصله افقی بین دو پایه متوالی پل
twist دوران حول محور افقی پیچش
warp beam چوب افقی بالای دار [قالی]
chimney-mantle [قسمت افقی پیش بخاری تزئینی]
rowed مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
row مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
rows مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
horizontal drilling and milling machine دستگاه مته کاری و فرزکاری افقی
bail چوب کوتاه افقی روی پایه
horizontal tab حرکت مکان نما به صورت افقی
parallel processor موازی پرداز
parallel connection اتصال موازی
parallel processor پردازنده موازی
parallel storage انباره موازی
parallel cells یاختههای موازی
parallel sheaf مروحه موازی
parallel interface رابط موازی
parallel feed خورد موازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com