English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
piston stroke ضربه پیستون
Search result with all words
back stroke ضربه برگشت پیستون
piston travel طول ضربه ی پیستون
Other Matches
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
punted ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
piston cover کف پیستون
plungers پیستون
piston head کف پیستون
pistons پیستون
plunger پیستون
piston پیستون
impluse response پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
plungers پیستون غوطهای
plunger پیستون شناور
plunger پیستون غوطهای
pump piston پیستون پمپ
piston speed سرعت پیستون
piston cover پوشش پیستون
jackets بوش پیستون
plunger piston پیستون شناور
piston area سطح پیستون
piston clearnce فاصله پیستون
piston crown تاج پیستون
piston guide راهنمای پیستون
piston packing لائی پیستون
piston pressure فشار پیستون
piston ring رینگ پیستون
piston rod دسته پیستون
plungers پیستون شناور
jacket بوش پیستون
connecting rod دسته پیستون
piston pin اشپیل پایین پیستون
rotary piston compressor کمپرسور پیستون دار
rotary piston machanism مکانیزم پیستون دوار
piston displacement تغییر مکان پیستون
brake piston cup رینگ پیستون ترمز
double piston engine موتور پیستون مضاعف
forked connecting rod دو شاخ دسته پیستون
connecting rod bolt پیچ دسته پیستون
opposit stroke pistons پیستون مقابل گرد
throttling rod پیستون نافم روغن
rams دژکوب پیستون منگنه ابی
actuator سیلندر پیستون عمل کننده
balanced actuator سیلندر پیستون محرک هیدرولیکی
opposed piston engine موتور پیستون روبرو متقابل
rammed دژکوب پیستون منگنه ابی
ram دژکوب پیستون منگنه ابی
seizes گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد
seized گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد
seize گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد
oil scraper رینگی در پایین یا حاشیه پایینی پیستون
cross ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
clearance volume کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
wrist pin پینی که در موتور رادیال دسته پیستون را به شاتون اصلی متصل میکند
after top center تعداد درجات گردش میل لنگ بعد از گذشتن پیستون از نقطه مرگ بالا
after bottom center تعداد درجات گردش میل لنگ بعد از گذشتن پیستون از نقطه مرگ پایین
before top center تعداد درجات گردش میل لنگ قبل از رسیدن پیستون به نقطه مرگ بالا
before bottom center تعداد درجات گردش میل لنگ قبل از رسیدن پیستون به نقطه مرگ پایین
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
placekick ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
counter recoil cylinder استوانه هادی پیستون مواج استوانه عاید
actuating cylinder سیلندر پیستون عمل کننده سیلندر محرک
connecting rod bearing یاطاقان دسته پیستون یاطاقان شاطون
double kick دو ضربه پی در پی
impacts ضربه
impulses ضربه
butt joint ضربه
flaps ضربه
impulse ضربه
impact ضربه
antiknock ضد ضربه
surged ضربه
surges ضربه
hacks ضربه
hacked ضربه
kick ضربه با پا
hack ضربه
kick ضربه
kicked ضربه با پا
surge ضربه
butting ضربه با سر
shocks ضربه
shocked ضربه
shock ضربه
kicked ضربه
kicking ضربه با پا
pulse ضربه
thuds ضربه
thud ضربه
pushes ضربه
pushed ضربه
push ضربه
collision ضربه
collisions ضربه
flap ضربه
pulsed ضربه
kicking ضربه
kicks ضربه با پا
kicks ضربه
tit ضربه
head ضربه با سر
tits ضربه
brunt ضربه
thudded ضربه
thudding ضربه
flapped ضربه
shot ضربه
bonk ضربه بر سر
stroke ضربه
yee jupkki ضربه پا
bonked ضربه بر سر
bonking ضربه بر سر
bonks ضربه بر سر
interrupter ضربه گر
stroked ضربه
shockproof ضد ضربه
impluse ضربه
blows ضربه
shots ضربه
shock proof ضد ضربه
slugger ضربه زن
sole kick ضربه با کف پا
pops ضربه
popped ضربه
pop ضربه
mishit ضربه بد
sole of the foot kick ضربه با کف پا
sole trap ضربه با کف پا
strikeless بی ضربه
whang ضربه
blow ضربه
strokes ضربه
left ضربه چپ
stroking ضربه
tossed ضربه بلند
lollipop ضربه اسان
toss ضربه بلند
whop ضربه وزش
spot kick ضربه کاشته
ushiro geri ضربه پا به پشت
traumatism ضربه تصادم
tobi geri ضربه پا در پرش
thrums ضربه گیر
tee off ضربه محکم
single stroke bell زنگ تک ضربه
side foot ضربه با کنار پا
shotmaking ضربه به توپ
lash ضربه شلاق
lashed ضربه مژگان
sevice kick ضربه سرویس
lashed ضربه شلاق
lashes ضربه مژگان
lashes ضربه شلاق
shock wave موج ضربه
shock waves موج ضربه
blast ضربه انفجار
lash ضربه مژگان
shock inducer دستگاه ضربه زن
tosses ضربه بلند
tossing ضربه بلند
concussion ضربه مغزی
belt ضربه محکم
belted ضربه محکم
dub ضربه کم جان
shockless بدون ضربه
belts ضربه محکم
slash ضربه سریع
knocked ضربه زدن
To receive a blow. ضربه خوردن
knock ضربه زدن
whips ضربه زدن
hit lists فهرست ضربه
color shock ضربه رنگ
knocks ضربه زدن
slashed ضربه سریع
quashes با ضربه زدن
slashes ضربه سریع
pickier ضربه زننده
pickiest ضربه زننده
picky ضربه زننده
quashed با ضربه زدن
quash با ضربه زدن
blasts ضربه انفجار
whipped ضربه زدن
whip ضربه زدن
jolting تکان ضربه
yeop chagi ضربه با بغل پا
jolts تکان ضربه
dubbed ضربه کم جان
POW صدای ضربه
lollipops ضربه اسان
fall ضربه فنی
jolted تکان ضربه
jolt تکان ضربه
yohan nukite ضربه با انگشتان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com