Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
gallery hit or stroke
ضربه یاضربت نمایان
Other Matches
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
sensible
نمایان
visible
نمایان
seeming
نمایان
ostensible
نمایان
salient
نمایان
punted
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
egregious
برجسته نمایان
feats
فتح نمایان
feat
فتح نمایان
dominant
نمایان عمده
detection
نمایان سازی
standaway
نمایان بر بدن
rousing
نمایان رایج
impluse response
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
gest
کار نمایان هم صحبت
peered
نمایان شدن بنظررسیدن
libration of the moon
جنبش نمایان ماه
sensibly
بطور نمایان یا محسوس
peer
نمایان شدن بنظررسیدن
he smells of oil
اثارمطالعه از او نمایان است
geste
کار نمایان هم صحبت
visible
نمایان قابل رویت
peering
نمایان شدن بنظررسیدن
detected
کشف کردن نمایان ساختن
detects
کشف کردن نمایان ساختن
detecting
کشف کردن نمایان ساختن
indicate
نمایان ساختن اشاره کردن بر
bubble horizon
افق نمایان از زیر ابر
indicated
نمایان ساختن اشاره کردن بر
detect
کشف کردن نمایان ساختن
indicates
نمایان ساختن اشاره کردن بر
actimeter
نمایان ساز
[جنبش بدن]
inartistically
بی انکه نشان هنراز ان نمایان باشد
NCR paper
نوشته هم روی کاغذ نمایان میشود
featuring
نمایان کردن بطوربرجسته نشان دادن
features
نمایان کردن بطوربرجسته نشان دادن
featured
نمایان کردن بطوربرجسته نشان دادن
feature
نمایان کردن بطوربرجسته نشان دادن
relictoin
پایین رفتن اب و نمایان شدن زیر اب
crosser
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest
ضربه هوک پس از ضربه حریف
parpen
سنگ تراشی مه از توی دیواری گذر کرده و ازدوسوی ان نمایان باشد
sclaff
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
libration
جنبش ترازویی و حرکت موازنهای جنبش نمایان ماه
placekick
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
molif
شکل نمایان شکل عمده
surge
ضربه
surged
ضربه
stroking
ضربه
surges
ضربه
stroked
ضربه
double kick
دو ضربه پی در پی
impact
ضربه
butting
ضربه با سر
sole trap
ضربه با کف پا
sole of the foot kick
ضربه با کف پا
sole kick
ضربه با کف پا
slugger
ضربه زن
shock proof
ضد ضربه
interrupter
ضربه گر
shocks
ضربه
head
ضربه با سر
brunt
ضربه
pulsed
ضربه
shocked
ضربه
hacks
ضربه
hacked
ضربه
hack
ضربه
impluse
ضربه
shock
ضربه
pulse
ضربه
impulse
ضربه
impulses
ضربه
pushes
ضربه
pushed
ضربه
push
ضربه
mishit
ضربه بد
impacts
ضربه
shots
ضربه
kick
ضربه
flaps
ضربه
kick
ضربه با پا
bonking
ضربه بر سر
thud
ضربه
bonks
ضربه بر سر
flapped
ضربه
flap
ضربه
collisions
ضربه
kicks
ضربه با پا
kicked
ضربه با پا
kicking
ضربه با پا
kicked
ضربه
thudded
ضربه
shot
ضربه
thudding
ضربه
kicking
ضربه
yee jupkki
ضربه پا
thuds
ضربه
bonk
ضربه بر سر
bonked
ضربه بر سر
whang
ضربه
collision
ضربه
strokes
ضربه
pop
ضربه
strikeless
بی ضربه
popped
ضربه
pops
ضربه
stroke
ضربه
tits
ضربه
tit
ضربه
left
ضربه چپ
antiknock
ضد ضربه
butt joint
ضربه
blow
ضربه
shockproof
ضد ضربه
blows
ضربه
kicks
ضربه
belts
ضربه محکم
dubbed
ضربه کم جان
shock waves
موج ضربه
four
ضربه 4 امتیازی
lashed
ضربه مژگان
belt
ضربه محکم
hammer blow
ضربه قوچ
dubs
ضربه کم جان
lashes
ضربه مژگان
lash
ضربه مژگان
lollipops
ضربه اسان
lash
ضربه شلاق
dub
ضربه کم جان
lashed
ضربه شلاق
shock wave
موج ضربه
hammer drill
سوراخ کن ضربه ای
lollipop
ضربه اسان
lashes
ضربه شلاق
clumped
ضربه سنگین
slats
ضربه شدید
electric shock
ضربه برقی
impluse regenerator
بازیاب ضربه
sixes
ضربه 6 امتیازی
impluse ratio
نسبت ضربه
drumbeat
ضربه طبل
six
ضربه 6 امتیازی
drumbeats
ضربه طبل
slat
ضربه شدید
coinage
ضربه سکه
ipon
ضربه فنی
slugging
ضربه زنی
inside kick
ضربه با روی پا
initial thrust
ضربه اصلی
electric shocks
ضربه برقی
jar
ضربه زدن
jarred
ضربه زدن
jars
ضربه زدن
impluse
ضربه ولتاژ
impluse
ضربه جریان
impact effect
اثر ضربه
cherry
ضربه ناموفق
impact coefficient
ضریب ضربه
whiff
ضربه ناموفق
impact chisel
قلم ضربه ای
impact acceleration
شتاب ضربه ای
ignition pulse
ضربه احتراق
horryo chagi
ضربه کشش پا
impact factor
ضریب ضربه
impact test
ازمایش ضربه
percussion
ضربه زدن
shock
ضربه تکان
shocked
ضربه تکان
clumps
ضربه سنگین
clumping
ضربه سنگین
shocks
ضربه تکان
clump
ضربه سنگین
cherries
ضربه ناموفق
change beat
تبادل ضربه
birth trauma
ضربه تولد
double hit
دو ضربه غیرمجاز پی در پی
jolts
تکان ضربه
jolting
تکان ضربه
dollyo chagi
ضربه دورانی پا
pickier
ضربه زننده
jolted
تکان ضربه
pickiest
ضربه زننده
POW
صدای ضربه
down stroke
ضربه رو به پایین
slashed
ضربه سریع
slashes
ضربه سریع
finishing blow
ضربه مرگ
drop shot
ضربه دراپ
POWs
صدای ضربه
downward travel
ضربه رو به پایین
downward travel
ضربه برگشت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com