Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
alcove	طاقچه بزرگ
Other Matches
croseette	طاقچه
shelf	طاقچه
wracks	طاقچه
wracked	طاقچه
racks	طاقچه
racked	طاقچه
rack	طاقچه
prayer-niche	طاقچه
bay	طاقچه
recesses	طاقچه
recess	طاقچه
niches	طاقچه
ledge	طاقچه
niche	طاقچه
ledges	طاقچه
wall bracket	طاقچه
end clamp	طاقچه
wracks	طاقچه مقر
racks	طاقچه مقر
ledgy	دارای طاقچه
windowsill	طاقچه پنجره
mantel board	طاقچه چوبی
wracked	طاقچه مقر
rack	طاقچه مقر
racked	طاقچه مقر
card rack	طاقچه کارت
bracket	طاقچه دیوارکوب
mantelpieces	طاقچه بالا بخاری
dragon-bracket	طاقچه دیوار کوب
mantlepieces	طاقچه بالا بخاری
gradine	طاقچه پشت محراب
gradin	طاقچه پشت محراب
mantel	طاقچه بالا بخاری
mantelpiece	طاقچه بالا بخاری
retable	طاقچه پشت محراب
bracket	طاقچه سگدست پرانتز
bracket	طاقچه دیوار کوب
recesses	طاقچه دار کردن
recess	طاقچه دار کردن
My grandparents are six feet under. <idiom>	پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania	مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
niches	طاقچه توی دیوار گذاشتن
niche	طاقچه توی دیوار گذاشتن
museum piece	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
fossil	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous	دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
big game	صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
recesses	موقتا تعطیل کردن طاقچه ساختن
recess	موقتا تعطیل کردن طاقچه ساختن
hungry	[تورفتگی طاقچه مانند در دیوار عمیق]
Gibbs surround	[معماری نواری اطراف چارچوب در، طاقچه و پنجره]
overmantel	ارایش طاقچه دار در روی نمای بخاری
cul-de-four	[نیمه گنبدی که بالای محراب یا طاقچه استفاده می شود.]
ampullae niche	[طاقچه ای در کلیسا برای نگه داشتن ظروف آب مقدس]
what not	قفسه گنجه طاقچه دار کتاب دان جا کتابی
altar of repose	[طاقچه یا گوشه محراب کلیسا که گنجه ای از نان مقدس در آن است.]
grandparents	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam	مادر بزرگ ننه بزرگ
so large	چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparent	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
dou	[در معماری چین و ژاپن بلوک چوبی شکاف دار که از طاقچه دیوارکوب محافظت می کند.]
cray	نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
predella	پله محراب طاقچه پشت محراب
biggest	بزرگ
smaller	بزرگ نه
macro	بزرگ
voluminous	بزرگ
macrocephalic	بزرگ سر
long ton	تن بزرگ
gates	در بزرگ
majuscular	بزرگ
smallest	بزرگ نه
gate	در بزرگ
megapod	بزرگ پا
extras	بزرگ
nonus	بزرگ
extra-	بزرگ
extra	بزرگ
magacephalic	بزرگ سر
bigger	بزرگ
bulkiest	بزرگ
bulky	بزرگ
dignified	بزرگ
adult	بزرگ
adults	بزرگ
bandog	سگ بزرگ
full bottomed	بزرگ
mightier	بزرگ
mightiest	بزرگ
mighty	بزرگ
egregious	بزرگ
decuman	بزرگ
canis major	سگ بزرگ
considerably large	بس بزرگ
bulkier	بزرگ
hugeous	بزرگ
big	بزرگ
massive	بزرگ
massively	بزرگ
great	بزرگ
headman	بزرگ
headmen	بزرگ
of a large size	بزرگ
large sized a	بزرگ
large sized	بزرگ
king size	بزرگ
great-	بزرگ
greatest	بزرگ
majestic	بزرگ
immane	بزرگ
canis majoris	سگ بزرگ
major	بزرگ
gravest	بزرگ
vasty	بزرگ
large	بزرگ
larger	بزرگ
largest	بزرگ
enormous	بزرگ
extensive	بزرگ
swingeing	بزرگ
spanking	بزرگ
graves	بزرگ
grave	بزرگ
majored	بزرگ
majoring	بزرگ
highs	بزرگ
highest	بزرگ
eminent	بزرگ
spankings	بزرگ
walloping	بزرگ
wallopings	بزرگ
high	بزرگ
doyenne	زن بزرگ
grossed	بزرگ
grosser	بزرگ
grosses	بزرگ
grossest	بزرگ
grossing	بزرگ
majuscule	بزرگ
vast	بزرگ
propylon	در بزرگ
small	بزرگ نه
paternal grandmother	نه نه بزرگ
doyennes	زن بزرگ
stour	بزرگ
jumbo	بزرگ
swith	بزرگ
gross	بزرگ
jumbos	بزرگ
distend	بزرگ کردن
aggrandize	بزرگ کردن
distending	بزرگ کردن
billowing	موج بزرگ اب
distends	بزرگ کردن
billow	موج بزرگ اب
billowed	موج بزرگ اب
aggrandise	بزرگ شدن
mausoleum	ارامگاه بزرگ
arch enemy	دشمن بزرگ
arch fiend	دیو بزرگ
archduchess	دوشس بزرگ
mausoleums	ارامگاه بزرگ
aggrandise	بزرگ کردن
archfiend	دیو بزرگ
archbshop	اسقف بزرگ
antrum	غار بزرگ
archduke	دوک بزرگ
maximized	بزرگ کردن
big league	لیگ بزرگ
bonefire	اتش بزرگ
maximize	بزرگ کردن
maximising	بزرگ کردن
bronchocele	بزرگ شدگی
caldron	کتری بزرگ
maximises	بزرگ کردن
maximised	بزرگ کردن
capital letter	حرف بزرگ
dilating	بزرگ کردن
maximizes	بزرگ کردن
maximizing	بزرگ کردن
archenemy	دشمن بزرگ
archpriest	کشیش بزرگ
argosy	کشتی بزرگ
swells	بزرگ شدن
avous	پدر بزرگ
grand father	پدر بزرگ
swell	بزرگ شدن
swelled	بزرگ شدن
bass drum	طبل بزرگ
bass fiddle	ویلن سل بزرگ
big bang	انفجار بزرگ
case knife	چاقوی بزرگ
magnum opus	کار بزرگ
emporia	بازار بزرگ
bonfires	اتش بزرگ
emporium	بازار بزرگ
bonfire	اتش بزرگ
grandest	بزرگ مهم
grander	بزرگ مهم
grand	بزرگ مهم

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com