English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
astrology طالع بینی ستاره شناسی
Other Matches
astrologic وابسته به نجوم بینی یا طالع شناسی
fortune telling طالع بینی
astrology طالع بینی
astronomy طالع بینی
genethlilogy طالع بینی
hieromancy طالع بینی ازروی قربانی
astrologically از روی علم نجوم یا طالع بینی
astronomy علم نجوم ستاره شناسی
astrological منسوب به علم ستاره شناسی
pole position آغازگاه [ستاره شناسی] [ارتش]
solstitium [نقطه] انقلاب [ستاره شناسی]
Cup پیاله [صورت فلکی] [ستاره شناسی]
Crater پیاله [صورت فلکی] [ستاره شناسی]
uranology مبحث اجرام سماوی و سیارات ستاره شناسی
rhinology بینی شناسی
rhinolaryngology بینی و حنجره شناسی
genethliac طالع بین طالع شناس
double star ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
binary star ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
Lesghi star ستاره لسگی [این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
dog star ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
planets ستاره سیار ستاره بخت
planet ستاره سیار ستاره بخت
pug nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub-nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
concentrator وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
stelliform ستاره وار ستاره وش
horoscope طالع
rising طالع
horsecope طالع
fortune طالع
flukes طالع
fortunes طالع
evil starred بد طالع
horoscopes طالع
ill starred بد طالع
emergent طالع
fluke طالع
rise طالع شدن
to cast a horoscope طالع دیدن
rises طالع شدن
astrologers طالع بین
fortune teller طالع بین
fortune-teller طالع بین
horoscope طالع نما
horoscopes طالع نما
soothsaying طالع بین
chirography طالع بین
fortune-tellers طالع بین
astrologer طالع بین
soothsayer طالع بین
genethliac مربوط به طالع
ascendent طالع اوج
septum حفرههای بینی پره بینی
entomology حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
soothsay طالع دیدن پیشگویی کردن
psychbiology علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
philology زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
bacteriologic مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
lateral meniscus منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
immunogenetics رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
guided propagation تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
vomer استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
karyology هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
zoo ecology قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
neurologic وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
kinematics حرکت شناسی جنبش شناسی
typology گونه شناسی نوع شناسی
weather forecast پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecasts پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anticipated stock losses تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
anaglyph عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
ornithology پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
predicting interval فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
pathologically از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
laryngological وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
oenology می شناسی شراب شناسی
asterisks ستاره
stellar پر ستاره
asterisk ستاره
aster ستاره
stars ستاره
star ستاره
starless بی ستاره
starred ستاره
asterial ستاره شکل
astral شبیه ستاره
daystar ستاره بامداد
asteroidal مانند ستاره
proto star پیش ستاره
hesperus ستاره شام
georgium sidus ستاره جرج
hesper ستاره مغرب
pulsating star ستاره تپنده
sea nettle ستاره دریای
day star ستاره بامداد
Pole Star ستاره قطبی
mars ستاره مریخ
d. star ستاره جفتی
asterism نشان ستاره
Jove ستاره مشتری
sabaism ستاره پرستی
astrologers ستاره شناس
finger fish ستاره دریایی
moring star ستاره بامداد
morning star ستاره صبح
morning star ستاره بامدادی
multiple star ستاره چندگانه
evening star ستاره شامگاهی
cameleopardalis ستاره زرافه
sea pad ستاره دریایی
hexagram ستاره شش وجهی
astrologer ستاره شناس
stellar شبیه ستاره
stellar ستاره وار
asterisks نشان ستاره
loadstar ستاره راهنما
lodestar ستاره قطبی
lodestar ستاره راهنما
lodestaror load ستاره قطبی
lucifer ستاره بامدادی
fixed star ستاره ثابت
loadstar ستاره قطبی
asterisk نشان ستاره
medusa ستاره دریایی
goats ستاره جدی
goat ستاره جدی
gaint star ستاره غول
polaris ستاره قطبی
astronmer ستاره شناس
polaris ستاره جدی
astronavigation ستاره نوردی
polestar ستاره قطبی
pluto ستاره پلوتو
planetesimal کوچک ستاره
camelopard ستاره زرافه
dwarf star ستاره کوتوله
neptune ستاره نپتون
neutron star ستاره نوترونی
north star ستاره قطبی
north star ستاره شمالی
nova فانی ستاره
lunette ستاره صغیر
an infinitude of stars تعدادنامحدودی ستاره
starlike ستاره مانند
y network شبکه ستاره
star spangled ستاره نشان
star spangled مزین به ستاره
pipping ستاره سردوش
pipped ستاره سردوش
y connection اتصال ستاره
y winding اتصال ستاره
supergaint ستاره ابرغول
farsi be engilisi ارایشگاه ستاره
star voltage ولتاژ ستاره
pips ستاره سردوش
shooting star ستاره ثاقب
stellate ستاره مانند
starlet ستاره کوچک
stelliform بشکل ستاره
star bit بیت ستاره
rolling stone <idiom> ستاره سهیل
comets ستاره گیسودار
comet ستاره گیسودار
star washer واشر ستاره ای
y voltage ولتاژ ستاره
starlet ستاره کوره
uranus ستاره اورانوس
astronomers ستاره شناس
star finder ستاره یاب
pip ستاره سردوش
asteroid شبیه ستاره
shooting stars ستاره ثاقب
star connection اتصال ستاره
asteroids شبیه ستاره
vesper ستاره غروب
astronomer ستاره شناس
companion ستاره ندیم
starfish ستاره دریایی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
psychologically از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
lucky star <idiom> ستاره بخت واقبال
castors ستاره اول دو پیکر
all star تیم تمام ستاره
asteroids ستاره مانند ستارهای
asterisks با ستاره نشان کردن
stellify بشکل ستاره دراوردن
azimuth ازیموت ستاره السمت
stellular شبیه ستاره کوچک
stellify بشکل ستاره درامدن
venus زن زیبا ستاره زهره
asterism هر چیزی شبیه ستاره
casters ستاره اول دو پیکر
he can read the sky ستاره شناس است
all-star تیم تمام ستاره
twinkling چشمک زدن ستاره
giant star ستاره بزرگ و درخشان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com