Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 302 (18 milliseconds)
English
Persian
classification
طبقه بندی رده بندی
classifications
طبقه بندی رده بندی
Search result with all words
class
طبقه بندی کردن رده
classed
طبقه بندی کردن رده
classes
طبقه بندی کردن رده
classing
طبقه بندی کردن رده
graduate
طبقه بندی کردن
graduates
طبقه بندی کردن
graduating
طبقه بندی کردن
layer
طبقه بندی کردن
layers
طبقه بندی کردن
concurrently
مراجعه کنید به چهار طبقه بندی پردازندههای MIMD , MISD , SIMD , SISD ,
index
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexed
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexes
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
groups
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups
طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
bracket
طبقه بندی
sort
دسته کردن طبقه بندی کردن
sorted
دسته کردن طبقه بندی کردن
sorts
دسته کردن طبقه بندی کردن
coinage
طبقه بندی بهای مسکوک
secret
طبقه بندی سری
secrets
طبقه بندی سری
denomination
طبقه بندی
denominations
طبقه بندی
label
برچسب زدن طبقه بندی کردن
labeling
برچسب زدن طبقه بندی کردن
labelled
برچسب زدن طبقه بندی کردن
labels
برچسب زدن طبقه بندی کردن
classification
طبقه بندی
classification
طبقه بندی پیام
classification
طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications
طبقه بندی
classifications
طبقه بندی پیام
classifications
طبقه بندی کردن طبقه بندی
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
type
ماشین کردن طبقه بندی کردن
typed
ماشین کردن طبقه بندی کردن
types
ماشین کردن طبقه بندی کردن
sorting
طبقه بندی
standardised
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardises
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardising
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardize
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizes
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizing
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
categorised
طبقه بندی کردن
categorises
طبقه بندی کردن
categorising
طبقه بندی کردن
categorize
طبقه بندی کردن
categorized
طبقه بندی کردن
categorizes
طبقه بندی کردن
categorizing
طبقه بندی کردن
classifies
طبقه بندی کردن
classify
طبقه بندی کردن
classifying
طبقه بندی کردن
resort
جدا کردن طبقه بندی کردن
resorted
جدا کردن طبقه بندی کردن
resorts
جدا کردن طبقه بندی کردن
grade
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
طبقه بندی کردن کلاسه کردن
grades
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
طبقه بندی کردن کلاسه کردن
taxonomies
طبقه بندی
taxonomy
طبقه بندی
nondescript
غیرقابل طبقه بندی
grading
طبقه بندی
assortment
طبقه بندی
assortments
طبقه بندی
unclassified
طبقه بندی نشده
unclassified
بدون طبقه بندی
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
staple
فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapled
فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapling
فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
fault
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faulted
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faults
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
restrict
بازداشت طبقه بندی مدارک
restricting
بازداشت طبقه بندی مدارک
restricts
بازداشت طبقه بندی مدارک
classified
طبقه بندی شده
division
طبقه بندی
divisions
طبقه بندی
abc analysis
طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
access to classified material
دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
accountable cryptomaterial
مدارک و وسایل طبقه بندی شده
accounting classification
طبقه بندی حساب
agct
ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
age grouping
طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
aggroup
طبقه بندی کردن
army class manager activity
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
army genetal classification test
ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
assort
طبقه بندی کردن مناسب بودن
black concept
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
Other Matches
defense classification
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
declassification
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
carpet classification
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
typification
طبقه بندی
systemization
طبقه بندی
stratification
طبقه بندی
low grade
کم طبقه بندی
industrial classifications
طبقه بندی صنعتی
vendor rating
طبقه بندی فروشندگان
pigeonhole
طبقه بندی کردن
rug classification
طبقه بندی فرش
speed rate increment
طبقه بندی سرعت
route classification
طبقه بندی جاده ها
soil class
طبقه بندی خاک
standardization
همگونی طبقه بندی
job classification
طبقه بندی شغل
map classification
طبقه بندی نقشه ها
taxonomist
متخصص طبقه بندی
market grades and grading
طبقه بندی بازار
suborder
طبقه بندی فرعی
systemize
طبقه بندی کردن
service rating
طبقه بندی پرسنلی
zootaxy
طبقه بندی جانوران
job classification
طبقه بندی شغلی
nosology
طبقه بندی بیماریها
computer classifications
طبقه بندی کامپیوتر
classificatory
مربوط به طبقه بندی
classification of soil
طبقه بندی خاک
to categorize
طبقه بندی کردن
classification of aggregate
طبقه بندی خاکدانه ها
harmonic proportion
طبقه بندی متناسب
harmonic division
طبقه بندی متناسب
budget classification
طبقه بندی بودجه
classification chart
نمودار طبقه بندی
classifiable
قابل طبقه بندی
classified material
مدارک طبقه بندی شده
classified advertisement
آگهی طبقه بندی شده
classified items
اماد طبقه بندی شده
classified items
اقلام طبقه بندی شده
glossography
طبقه بندی و شرح زبانها
topsecret
طبقه بندی به کلی سری
restricted data
اطلاعات طبقه بندی شده
brussels nomenclature
طبقه بندی تعرفه برکسل
integrade
[طبقه بندی داخلی کردن]
intergrade
طبقه بندی داخلی کردن
systematist
متخصص فائده سازی و طبقه بندی
taxon
واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
classification yard line
سایدینگ راه اهن طبقه بندی خط
international classification of
طبقه بندی بین المللی بیماریها
grain size classification
طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
reserve on board
مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
marshalling yard
محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
unit citation
جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
unified soil classification system (uscs
نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
phytography
طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
word warp
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
telescopic
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
laggin
اب بندی کردن اب بندی ناوها
lineaments
طرح بندی صورت بندی
lineament
طرح بندی صورت بندی
wording
جمله بندی کلمه بندی
proficiency rating
طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
break down
تجزیه کردن طبقه بندی کردن
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
transparently
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grades
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
red concept
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
unitized load
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
phasing
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
to form into groups
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
phased attack
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
hermetic sealing
اب بندی
humidity insulation
اب بندی
humidity insulation
نم بندی
commisural
بندی
commissural
بندی
articular
بندی
laced
بندی
neuration
رگ بندی
mud sill
ته بندی
nailed up
سر هم بندی
snack
ته بندی
taping
ته بندی
striation
خط بندی
seal
اب بندی
funiculars
بندی
snacks
ته بندی
funicular
بندی
waterproofing
اب بندی
queuing
صف بندی
sealing off
اب بندی
trimerous
سه بندی
vanation
رگ بندی
lapping
اب بندی
seals
اب بندی
alignment
صف بندی
alignments
صف بندی
patching
سر هم بندی
queing
صف بندی
rationing
سهمیه بندی
scheduling
زمان بندی
wagering
شرط بندی
arrangement for payment by instalment
قسط بندی
juggling
چشم بندی
paging
صفحه بندی
juggles
چشم بندی
leverage
اهرم بندی
patching
سرهم بندی
juggle
چشم بندی
tabulates
جدول بندی
dividing
تقسیم بندی
tabulated
جدول بندی
tabulate
جدول بندی
juggled
چشم بندی
attack timing
زمان بندی تک
grades
درجه بندی
gambled
شرط بندی
bone setting
شکسته بندی
botchery
سرهم بندی
grade
درجه بندی
gambles
شرط بندی
gamble
شرط بندی
sealing joint
اتصال اب بندی
juntas
دسته بندی
bedding
لایه بندی
package
بسته بندی
sealing wax
موم اب بندی
rank
رتبه بندی
batten down
اب بندی کردن
formulation
صورت بندی
ranks
رتبه بندی
ranked
رتبه بندی
packages
بسته بندی
packages
عدل بندی
packaged
بسته بندی
packaged
عدل بندی
package
عدل بندی
rationing
جیره بندی
quota
سهمیه بندی
groupings
گروه بندی
netting
شبکه بندی
grouping
گروه بندی
categorization
رده بندی
quotas
سهمیه بندی
categorization
رسته بندی
assortments
دسته بندی
betting
شرط بندی
tabulating
جدول بندی
putty
بتونه اب بندی
linkages
اهرم بندی
linkage
اهرم بندی
piling
ستون بندی
justification
صفحه بندی
justifications
صفحه بندی
stockade
حصار بندی
stockades
حصار بندی
junta
دسته بندی
scaffolds
تخته بندی
scaffold
تخته بندی
assortment
دسته بندی
make-up
صفحه بندی
jerry built
سر هم بندی شده
faction
دسته بندی
grading
دسته بندی
jerry-built
سر هم بندی شده
grading
دانه بندی
colonnade
ستون بندی
colonnades
ستون بندی
grading
درجه بندی
clustering
دسته بندی
ranking
رتبه بندی
skeletons
استخوان بندی
pagination
صفحه بندی
graduation
درجه بندی
wrappings
کاغذبسته بندی
wrapping
کاغذبسته بندی
planking
تخته بندی
spacing
فاصله بندی
factions
دسته بندی
skeleton
استخوان بندی
carcass
استخوان بندی
verbiage
[American English]
جمله بندی
diction
جمله بندی
wording
جمله بندی
word choice
جمله بندی
choice of words
جمله بندی
choice of words
کلمه بندی
carcse
استخوان بندی
berm
تراس بندی
ascendant
دور بندی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com