Dictiornary-Farsi | طبقه پایین | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 214 (12 milliseconds)

English	Persian
downstairs	طبقه پایین
lower class	طبقه پایین
lower classes	طبقه پایین


Search result with all words

middle class	طبقه ما بین اشراف وطبقه پایین
middle classes	طبقه ما بین اشراف وطبقه پایین
downgrade	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
lowerclassman	شخصی که از طبقه پایین است
vulgus	مردم طبقه پایین
lower class	طبقه پایین جامعه
subclass	طبقه پایین جامعه
underclass	طبقه پایین جامعه
Other Matches

entresol	طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
lower classes	طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
intermediate	آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
lower class	طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
downhaul	پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depresses	پایین دادن لوله پایین اوردن
depress	پایین دادن لوله پایین اوردن
defense classification	طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
down	سوی پایین بطرف پایین
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor.	ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
vertically	از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
security classification	طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification	از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation	علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
stratify	طبقه طبقه کردن
army class manager activity	سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classifications	طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification	طبقه بندی کردن طبقه بندی
black concept	علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
lain	طبقه
story=storey	طبقه
grade	طبقه
storey=story	طبقه
grades	طبقه
stage	طبقه
ranked	طبقه
rank	طبقه
folium	طبقه
first class	طبقه یک
ranks	طبقه
stories	طبقه
two storeyed	دو طبقه
straticulate	طبقه طبقه
stepless	بی طبقه
single stage	یک طبقه
coursed	طبقه
courses	طبقه
bed	طبقه ته
bed	طبقه
beds	طبقه ته
beds	طبقه
ranges	طبقه
ranged	طبقه
course	طبقه
of all sorts	از هر طبقه
caste	طبقه
castes	طبقه
genre	طبقه
general	طبقه
generals	طبقه
story	طبقه
pigeonhole	طبقه
genres	طبقه
range	طبقه
layers	طبقه
classes	طبقه
classing	طبقه
floored	طبقه
class	طبقه
floors	طبقه
classed	طبقه
stratum	طبقه
category	طبقه
phases	طبقه
phased	طبقه
phase	طبقه
storey	طبقه
storeys	طبقه
ilk	طبقه
strips	طبقه
stages	طبقه
layer	طبقه
laminate	طبقه طبقه
grain	طبقه
floor	طبقه
down stairs	پایین
lower	پایین تر
bal	از مچ پا به پایین
lowered	پایین تر
sub-	یا پایین تر
lower most	پایین تر
de-	پایین
lower	پایین
underneath	پایین
lowering	پایین تر
bottom	پایین
lowers	پایین تر
neath or neath	پایین تر
shitu	پایین
low	پایین
flat	پایین
flattest	پایین
below	پایین
tailwater	پایین اب
submiss	پایین
neath or neath	پایین
bottoms	پایین
subatmospheric	پایین تر از جو
subteen	پایین تر از سن 31
vide infara	پایین
lower limit	حد پایین
infara	پایین تر
infara	پایین
hypogenous	پایین رو
thereinafter [archaic or formal] <adv.>	در پایین
hereinafter [formal] <adv.>	در پایین
hereafter <adv.>	در پایین
below <adv.>	در پایین
shortest	پایین تر
shorter	پایین تر
short	پایین تر
further down	پایین تر
down	پایین
dowm	پایین
low level	پایین
beneath	پایین تر
beneath	پایین
feudal class	طبقه زمیندار
spectral class	طبقه بینابی
social class	طبقه اجتماعی
exploited class	طبقه بهره ده
leisure class	طبقه مرفه
semibasement	طبقه زیر
stratiform	طبقه وار
stratiform	طبقه مانند
stratification	طبقه بندی
peerage	طبقه لردها
feudal class	طبقه فئودال
peerages	طبقه لردها
basement storey	طبقه زیرزمین
feminity	طبقه زنان
upstrairs	طبقه بالائی
caste	طبقه منفصل
exploiting class	طبقه بهره کش
double church	کلیسا دو طبقه
second flour	طبقه دوم
e layer	طبقه هویساید
ruling class	طبقه حاکم
roturier	از طبقه عوام
workpeople	طبقه کارگر
division	طبقه بندی
divisions	طبقه بندی
aves	طبقه مرغان
power output stage	طبقه خروجی
castes	طبقه منفصل
enlisted personnel	طبقه افراد
low grade	کم طبقه بندی
every Tom, Dick and Harry <idiom>	طبقه متوسط
A classless society.	جامعه بی طبقه
heaviside layer	طبقه هویساید
sorting	طبقه بندی
abovestairs	طبقه بالا
the upper storey	طبقه فوقانی مخ
assortments	طبقه بندی
assortment	طبقه بندی
grading	طبقه بندی
layer of rock	طبقه سنگی
category	طبقه نگهداری
category	طبقه افراد
category	طبقه اجناس
superstratum	طبقه فوقانی
superordinate class	طبقه فراگیر
bourgeoisie	طبقه سوداگر
mezzanine	نیم طبقه
mezzanines	نیم طبقه
the second storey	طبقه دوم
ionosphere	طبقه یونسفر
intellectual class	طبقه روشنگر
input stage	طبقه اولیه
input stage	طبقه ورودی
initial stage	طبقه نخستین
kennelly heaviside layer	طبقه هویساید
laboring class	طبقه کارگر
substratum	پی طبقه زیر
toiling class	طبقه رنجبر
subordinate class	طبقه وابسته
subclass	زیر طبقه
turbine stage	طبقه توربین
twin deck	پل دو طبقه ناو
typification	طبقه بندی
basements	طبقه زیر
basement	طبقه زیر
taxonomy	طبقه بندی
taxonomies	طبقه بندی
substratum	طبقه زیر
lower floor	طبقه تحتانی
folium	طبقه نازک
subclass	طبقه فرعی
estate	دسته طبقه
plutocracy	طبقه ثروتمند
plutocracies	طبقه ثروتمند
upper classes	طبقه بالا
class interval	فاصله طبقه
class i property	کالای طبقه 1
bourgeois class	طبقه سوداگر
bourgeois class	طبقه بورژوا
non producing class	طبقه نامولد
subclass	طبقه محروم
plebeian	طبقه سوم
declass	جداکردن از طبقه