Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
windage
طبله حرکت سمت
Other Matches
drum
طبله
bellies
طبله
drummed
طبله
scale
طبله
belly
طبله
magnetic drum
طبله مغناطیسی
separations
طبله جداشدگی
site scale
طبله تراز
deflection scale
طبله سمت
range scale
طبله مسافت
revolving drum
طبله چرخان
range drum
طبله مسافت
range indicator
طبله مسافت
micrometer scale
طبله میکرومتر
separation
طبله جداشدگی
drum printer
چاپگر طبله
drum plotter
کشنده طبله
print drum
طبله چاپ
drum plotter
رسام طبله
azimuth micrometer
طبله میکرومتر سمتی
range quadrant
طبله تراز تیر
sight scale
طبله نشانه روی
deflection scale
طبله مقیاس سمت
grand division
تقسیمات بزرگ طبله
log drum
طبله واقعه نگاره
range drum
طبله بستن مسافت به توپ
range quadrant
طبله مقیاس درجه توپ
micrometer scale
طبله اعدادجزیی مقیاس اعداد جزیی
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
speed ring
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
range scale
طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت
range disk
صفحه تصحیح برد طبله تصحیح مسافت
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
dispersion scale
طبله مخصوص تصحیح پراکندگی مقیاس پراکندگی میزان پراکندگی
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
travelling overwatch
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
bounding overwatch
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile
بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
moment of momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
angular momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
k day
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
power traverse
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
move on
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
demeanor
حرکت
behaviour
حرکت
travels
حرکت
haviour
حرکت
shift
حرکت
stirred
حرکت
stir
حرکت
locomotion
حرکت
shifts
حرکت
shifted
حرکت
animations
حرکت
animation
حرکت
stirrings
حرکت
traveled
حرکت
moved
حرکت
animals
حس و حرکت
stillest
بی حرکت
stiller
بی حرکت
maneuver
حرکت
still
بی حرکت
immobile
بی حرکت
animal
حس و حرکت
movement
حرکت
travel
حرکت
stationary
بی حرکت
gest
حرکت
geste
حرکت
stills
بی حرکت
moves
حرکت
move
حرکت
running
در حرکت
behavior
حرکت
behaviuor
حرکت
motioned
حرکت
frozen
بی حرکت
as you were
حرکت از نو
motion
حرکت
traversing
حرکت
traverses
حرکت
traversed
حرکت
traverse
حرکت
agoing
در حرکت
inert
بی حرکت
ambulation
حرکت
gesturing
حرکت
gestured
حرکت
gesture
حرکت
progressing
حرکت
progresses
حرکت
progressed
حرکت
stock-still
بی حرکت
moveless
بی حرکت
motionless
بی حرکت
afloat
در حرکت
stirs
حرکت
vapid
بی حرکت
motions
حرکت
progress
حرکت
departures
حرکت
motioning
حرکت
departure
حرکت
agog
در حرکت
circulation
حرکت
stock still
بی حرکت
oi
در حرکت
vowel point
حرکت
on the move
در حرکت
otiose
بی حرکت
square move
حرکت
hold still
<idiom>
بی حرکت
circulations
حرکت
stirabout
حرکت
statist
بی حرکت
patting
بی حرکت
pat
بی حرکت
sedentary
بی حرکت
scrolling
حرکت
demeanour
حرکت
patted
بی حرکت
pats
بی حرکت
switched
نافم حرکت
cross
حرکت سمتی
crosser
حرکت سمتی
crosses
حرکت سمتی
crossest
حرکت سمتی
pin down
<idiom>
از حرکت بازداشتن
run over
<idiom>
حرکت از بالای
switch
نافم حرکت
inch
حرکت کردن
timetable
برنامه حرکت
stir up
<idiom>
حرکت دادن
whirled
حرکت گردابی
whirling
حرکت گردابی
whirls
حرکت گردابی
switches
نافم حرکت
silencing
ایست بی حرکت
traversed
حرکت درسمت
whir
حرکت کردن
traverse
حرکت درسمت
rotation
حرکت وضعی
naturals
حرکت در عنوان
natural
حرکت در عنوان
sorties
شروع حرکت
whip stall
حرکت عمودی
traverses
حرکت درسمت
silences
ایست بی حرکت
wave motion
حرکت موجی
silenced
ایست بی حرکت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com