English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
sight scale طبله نشانه روی
Other Matches
pointers نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointer نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
drummed طبله
scale طبله
drum طبله
belly طبله
bellies طبله
range drum طبله مسافت
range indicator طبله مسافت
range scale طبله مسافت
print drum طبله چاپ
magnetic drum طبله مغناطیسی
micrometer scale طبله میکرومتر
drum printer چاپگر طبله
revolving drum طبله چرخان
drum plotter کشنده طبله
drum plotter رسام طبله
separations طبله جداشدگی
separation طبله جداشدگی
site scale طبله تراز
deflection scale طبله سمت
azimuth micrometer طبله میکرومتر سمتی
windage طبله حرکت سمت
deflection scale طبله مقیاس سمت
log drum طبله واقعه نگاره
grand division تقسیمات بزرگ طبله
range quadrant طبله تراز تیر
ToolTips برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolically آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolic آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
range drum طبله بستن مسافت به توپ
range quadrant طبله مقیاس درجه توپ
micrometer scale طبله اعدادجزیی مقیاس اعداد جزیی
peach design نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
speed ring طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
range scale طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت
range disk صفحه تصحیح برد طبله تصحیح مسافت
electro optics وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
preset vector دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
dispersion scale طبله مخصوص تصحیح پراکندگی مقیاس پراکندگی میزان پراکندگی
signalled نشانه
symptom نشانه
cue نشانه
sacrament نشانه
sacraments نشانه
traces نشانه
traced نشانه
indicative نشانه
attribute نشانه
cues نشانه
portent نشانه
portents نشانه
emblematic نشانه
attributing نشانه
symbol نشانه
attributes نشانه
signaled نشانه
trace نشانه
presages نشانه
emblem نشانه
indications نشانه ها
presaged نشانه
icon نشانه
presage نشانه
ikons نشانه
emblems نشانه
mark نشانه
marks نشانه
omens نشانه
omen نشانه
cursor نشانه گر
presaging نشانه
cursors نشانه گر
icons نشانه
one address با یک نشانه
marker نشانه
markers نشانه
bench mark نشانه
symptomless بی نشانه
tokens نشانه
token نشانه
reminiscences نشانه
signal نشانه
symptoms نشانه
reminiscence نشانه
targeting تیر نشانه
allegory نشانه علامت
sem نشانه شناسی
proof of laziness نشانه تنبلی
targeted تیر نشانه
allegories نشانه علامت
indicator علامت خط نشانه
prodrome پیش نشانه
symptomatology نشانه شناسی
token passing گذراندن نشانه
target تیر نشانه
targets تیر نشانه
targetted تیر نشانه
targetting تیر نشانه
cairn سنگ نشانه
cairns سنگ نشانه
typology نشانه شناسی
traffic signal نشانه روشن
pivot point نقطه نشانه
sightings نشانه رفتن
level نشانه گرفتن
leveled نشانه گرفتن
levelled نشانه گرفتن
levels نشانه گرفتن
bench mark نشانه مبنا
badge reader نشانه خوان
asterisks 1-نشانه گرافیکی
asterisk 1-نشانه گرافیکی
proofs نشانه مدرک
proof نشانه مدرک
sighting نشانه رفتن
cockshot نشانه روی
cockshy نشانه روی
bode نشانه بودن
minimal cue نشانه کمینه
merit badge نشانه هنر
indicium نشانه ویژه
go ahead نشانه ترقی
frequency mark نشانه فرکانس
emblematical حاوی نشانه
discriminandum نشانه افتراق
direction peg میخ نشانه
dan buoy بویه نشانه
cue learning نشانه اموزی
symptomatic نشانه بیماری
line of sight خط نشانه روی
vetoes نشانه مخالفت
trains نشانه رفتن
marker علامت نشانه
markers علامت نشانه
trained نشانه رفتن
train نشانه رفتن
indication اشعار نشانه
marksmen نشانه گیر
aiming نشانه روی
vetoing نشانه مخالفت
vetoed نشانه مخالفت
veto نشانه مخالفت
marksman نشانه گیر
code نشانه قراردادی
signalled علامت نشانه
signaled علامت نشانه
signal علامت نشانه
aims نشانه گرفتن .
aimed نشانه گرفتن .
aim نشانه گرفتن .
hallmarks انگ نشانه عیار
crossbones نشانه مرگ وخطر
sight الت نشانه روی
sight دوربین نشانه روی
leading point نقطه نشانه روی
sights الت نشانه روی
pavement marking نشانه گذاری راه
it is indicative of bad luck نشانه بدبختی است
mark علامت نشانه هدف
peep sight دریچه نشانه روی
hallmark انگ نشانه عیار
marks نشانه کردن حریف
reciprocal laying نشانه روی متقابله
marks علامت نشانه هدف
mark نشانه کردن حریف
negative voice منع نشانه مخالفت
sights دوربین نشانه روی
kentish fire که نشانه نفاق ..باشد
k نشانه بیان یک هزار
extends گرافیک و نشانه ها است
caduceus نشانه علم پزشکی
aiming stake دستک نشانه روی
aiming post شاخصهای نشانه روی
aiming light چراغ نشانه روی
carried نشانه وقوع وام
carries نشانه وقوع وام
carry نشانه وقوع وام
extending گرافیک و نشانه ها است
directing point نقطه نشانه روی
sightings نشانه روی کردن
it is an indication of lazines نشانه تنبلی است
it bobes evil نشانه بدی است
impresa نشانه جمله شعاری
gun sight دستگاه نشانه روی
fine sight تنظیم خط نشانه دقیق
point نشانه روی کردن
extend گرافیک و نشانه ها است
sighting نشانه روی کردن
carrying نشانه وقوع وام
road marking نشانه گذاری راه
term symbol نشانه جمله طیفی
to present arms نشانه روی کردن
gunner نشانه رو توپ ساز
gunners نشانه رو توپ ساز
homage نشانه ی تکریم و وفاداری
token ring network شبکه نشانه حلقهای
toxic symptom نشانه زهراگینی یامسمومیت
traffic sign لوحه نشانه گذاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com