English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
English Persian
redesign طراحی مجدد کردن
Other Matches
beef up افزایش استحکام اجزاء ساختمانی با طراحی مجدد یااصلاح مواد انها
frostwork نقشی که به تقلید ان درست کنند طراحی شبیه شبنم یخ زده طراحی گردی
nubus NUbus به اداپتوری نیاز داردکه مخصوصا" برای گیرندههای 69 سوزنی طراحی ان طراحی شده گذر گسترشی سریع کامپیوترacintosh
cads طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
computer aided design طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
cad طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
reverse روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
charges ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charge ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
nsfnet یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
re endorsement پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
out lawry طراحی کردن بطور مختصر شرح دادن خلاصه کردن
designs طراحی کردن
design طراحی کردن
regenerating 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
hard که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hardest که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
harder که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
reloads پر کردن مجدد
reload پر کردن مجدد
reloading پر کردن مجدد
reloaded پر کردن مجدد
relayed عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
relays عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
relay عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
subdevice قسمت کردن مجدد
reconditioning شرطی کردن مجدد
remelt ذوب کردن مجدد
subdevice بخش کردن مجدد
reprecipitation رسوب کردن مجدد
reproduction تولید کردن مجدد
reproductions تولید کردن مجدد
contour نقاشی کردن طراحی کردن
refer مراجعه کردن بازدید مجدد
referred مراجعه کردن بازدید مجدد
reflow فروکش کردن جریان مجدد
recapitalize سرمایه گذاری مجدد کردن
refers مراجعه کردن بازدید مجدد
computer aided design and drafting طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
rework برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworking برای کاربرد مجدد آماده کردن
retrieved اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
reworks برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworked برای کاربرد مجدد آماده کردن
retrieves اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
retrieve اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
notron utilities مجموعهای از برنامههای کوچک که برای ساده کردن عملیات کامپیوتری طراحی گردیده است
setl زبان سطح بالا که برای اسان کردن برنامه نویسی الگوریتم طراحی شده است
desert [طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
reboot بار کردن مجدد سیستم عامل در حین محاسبه
storage رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
nonerasable storage رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
write permit ring چرخ نوار مغناطیسی که امکان نوشتن مجدد یا پاک کردن به نوارمیدهد
staging base پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
rearming تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
auto توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
autos توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
denationalization تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
garbage سازماندهی مجدد و حذف فایلهای داده و رکوردهای نالازم . پاک کردن بخشی از حافظه برنامه یا داده اش که استفاده نمیشود
elegant یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
ichnography طراحی
roughing طراحی
architectonics طراحی
IAB ل طراحی
designing طراحی
graphic fitting خط کش طراحی
designs طراحی
planning طراحی
draughtsmanship طراحی
design طراحی
Internet ل طراحی
drafting machine خط کش طراحی
sketch طراحی کلیات
design automation خودکاری در طراحی
sketches طراحی کلیات
design and construction طراحی و ساخت
design طراحی محصولات
design aids وسائل طراحی
environmental design طراحی محیطی
design cycle چرخه طراحی
design costs هزینههای طراحی
sketched طراحی کلیات
drawing office دفتر طراحی
design language زبان طراحی
logical design طراحی نطقی
computer design طراحی کامپیوتری
modular design طراحی پیمانهای
logical design طراحی منطقی
logic design طراحی منطقی
designing حیله گر طراحی
forms design طراحی فرم ها
system design طراحی سیستم
designs طراحی محصولات
design objective هدف طراحی
ergonomics علم طراحی ماشین
landscape garden طراحی فضای سبز
structured design طراحی ساختار یافته
graphic arts هنر طراحی ودکوراسیون
foreground بخش نوشتاری یک طراحی
graphic arts هنر خط نویسی و طراحی
block design test ازمون طراحی با مکعبها
silk نخ ابریشم مخصوص طراحی
batiks طراحی روی پارچه
crack stopper خصوصیتی در طراحی یک ساختمان
centralized design طراحی تمرکز یافته
design automation طراحی به طور خودکار
planography نقشه نگاری طراحی
batik طراحی روی پارچه
topology طراحی ماشینهای شبکه
kohs'block design test ازمون طراحی با مکعبهای کوهس
designs مشخصاتی برای طراحی یک محصول
Brownian [طراحی مناظر به سبک برنز]
engineering drawing طراحی و نقشه کشی مهندسی
design مشخصاتی برای طراحی یک محصول
arras نقاشی طراحی قلاب دوزی
drawings هنر طراحی تابلو نقاشی
pattern laying مین گذاری طراحی شده
ich nographic وابسته به طراحی و زمینه سازی
drawing هنر طراحی تابلو نقاشی
carboard architecture [مدل طراحی با سطحی صاف]
prime خصوصیت یا طراحی بسیار مهم سیستم
primed خصوصیت یا طراحی بسیار مهم سیستم
haute couturer موسسه طراحی لباس ومد بانوان
ichnographic وابسته به طراحی یازمینه سازی طرحی
primes خصوصیت یا طراحی بسیار مهم سیستم
knowledge طراحی و نوشتن سیستمهای کامپیوتر خبره
bit parallel طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
damascene-work [طراحی حجاری شده بر روی فلز]
chip طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
cmos طراحی مدار پیچیده و روشهای ساخت
chips طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
Dingbat نشانه . تصویر و طراحی به جای حروف است
tusche جوهر چاپ مخصوص طراحی و گراور سازی
cim استفاده هماهنگ از کامپیوتر در هر مرحله از طراحی و ساخت
modularization برنامههای طراحی از مجموعه از بخشهای تابعی استاندارد
Community architecture [جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
home management software برنامههای طراحی شده جهت استفاده داخلی
c استفاده مشابه از کامپیوتر در هر جنبه طراحی و ساخت
BSI سازمانی که طراحی و کنترل استانداردهای انگلیس را برعهده دارد
generations مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
algorithmic language یک زبان که برای بیان الگوریتم ها طراحی شده است
Glasgow School [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
blueprints کپی از مجموعه اصلی خصوصیات یا طراحی ها به شکل گرافیکی
networking شرکت یا شخصی که در تنظیم و طراحی شبکه متخصص است
blueprint کپی از مجموعه اصلی خصوصیات یا طراحی ها به شکل گرافیکی
adhocism [طراحی کامل و جداگانه قسمت های مختلف یک ساختمان]
programmer شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
programmers شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
generation مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
DVD درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
furthering مجدد
furthermore مجدد
seconded مجدد
seconding مجدد
reflorescence مجدد
seconds مجدد
renewed مجدد
furthered مجدد
further مجدد
further on مجدد
second مجدد
furthers مجدد
jobs ترمینال کامپیوتری طراحی و استفاده شده برای کار خاص
drawing program نرم افزار طراحی و رسم روی صفحه توسط کاربر
scalar پردازنده طراحی شده برای پردازش سریع روی مقادیراسکالر
PowerBook گونه Laptop کامپیوتر Macintosh طراحی شده توسط Applecarp
logical خطا در طراحی برنامه که باعث جهش یا عملیات نادرست شود
architecture طراحی سیستم کامپیوتری در لایه هایی طبق کارایی و خصوصیاتشان
British Standards Institute سازمان انگلیسی که طراحی و امنیت استاندارهای انگلیس را بررسی میکند
job ترمینال کامپیوتری طراحی و استفاده شده برای کار خاص
onion skin architecture طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
cadd Drafting and AidedDesign Computer طراحی ونقشه کشی به کمک کامپیوتر
Industrial Park [طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
metal oxide semiconductor طراحی مدار مجتمع و روش ساخت با استفاده جفت تراتریستورهای p و n
femme-fleur [طرح دختر رویایی در طراحی های هنرهای جدید فرانسه]
design points ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
reformat فرمت مجدد
reshipment حمل مجدد
restatement بیان مجدد
restatements بیان مجدد
reproductions تولید مجدد
retransmission مخابره مجدد
resurvey بررسی مجدد
remarriages ازدواج مجدد
remarriage ازدواج مجدد
retransmission ارسال مجدد
rerun اجرای مجدد
retread process تعمیر مجدد
reinforcement وضع مجدد
resale حراج مجدد
resale فروس مجدد
reinsurance بیمه مجدد
reconditioning تعمیر مجدد
reporduce تولید مجدد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com