Total search result: 96 (17 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
observed chart |
طرح تیر دیدبانی شده |
|
|
Search result with all words |
|
surveillance |
دیدبانی و مراقبت از منطقه |
scope |
وسیله دیدبانی یا بینایی |
optical |
مربوط به دیدبانی بصری |
observation |
دیدبانی |
observation |
دیدبانی کردن مشاهده کردن |
observation |
دیدبانی اتش |
observations |
دیدبانی |
observations |
دیدبانی کردن مشاهده کردن |
observations |
دیدبانی اتش |
spot |
پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن |
spots |
پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن |
neglect |
دیدبانی نکنید |
neglect |
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید |
neglected |
دیدبانی نکنید |
neglected |
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید |
neglecting |
دیدبانی نکنید |
neglecting |
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید |
neglects |
دیدبانی نکنید |
neglects |
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید |
report |
گزارش دیدبانی |
reported |
گزارش دیدبانی |
reports |
گزارش دیدبانی |
observe |
دیدبانی کردن |
observed |
دیدبانی کردن |
observes |
دیدبانی کردن |
observing |
دیدبانی کردن |
scan |
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم |
scanned |
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم |
scans |
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم |
loophole |
سوراخ دیدبانی |
loopholes |
سوراخ دیدبانی |
watchtower |
برج دیدبانی |
watchtowers |
برج دیدبانی |
beacon |
برج دیدبانی |
beacons |
برج دیدبانی |
spotting |
دیدبانی کردن دید زدن |
spotting |
تنظیم تیر و دیدبانی اتش درتوپخانه دریایی |
crested |
دیدبانی غیر ممکن غیر قابل دید به وسیله مانع |
screen |
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار |
screened |
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار |
screening, screenings |
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار |
screens |
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار |
aerial observation |
دیدبانی هوایی |
air observation |
دیدبانی هوایی |
air spot |
تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی |
air spot |
تنظیم تیربا دیدبانی هوایی |
apex angle |
زاویه راسی دیدبانی |
area search |
کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای |
army of observation |
عده دیدبانی |
astronomic observation |
دیدبانی نجومی |
astronomic station |
ایستگاه دیدبانی نجومی |
bilateral observation |
دیدبانی مضاعف |
bilateral observation |
دیدبانی دوجانبه |
bilateral spotting |
دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه |
direct observation |
دیدبانی مستقیم |
espial |
دیدبانی |
flank observation |
دیدبانی جناحی |
flank observation |
دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی |
folded optics |
وسیله عکاسی یا دیدبانی تاشونده |
ground observation |
دیدبانی زمینی |
ground observation |
دیدبانی ازروی زمین |
infrared viewer |
دوربین دیدبانی شبانه |
intermediate area |
منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر |
interocular distance |
فاصله بین عدسیهای یک وسیله دیدبانی یا بین دوچشم |
night vision |
دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه |
o o line |
خط تقسیم دیدبانی |
o o line |
خط دیدبانی سپاه |
observation post |
پست دیدبانی |
observation sector |
قطاع دیدبانی |
observed fire |
تیر دیدبانی شده |
observing sector |
قطاع دیدبانی |
observing sector |
منطقه دیدبانی |
pibal |
تعیین جهت وزش باد به طریقه بصری دیدبانی بصری |
pibal |
دیدبانی بصری بالن هواسنجی برای تعیین سمت باد |
pilothouse |
اطاق دیدبانی کشتی |
radar beacon |
برج دیدبانی رادار |
radar quardship |
دیدبانی بارادار |
rawin |
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو |
reduction coefficient |
ضریب کاهش استعداد ضریب دیدبانی |
seen fire |
اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود |
sniper scope |
دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب |
snooper |
هواپیمایی که در حال تعقیب یا دیدبانی است |
snooper scope |
دوربین تعقیب و دیدبانی |
spotting charge |
خرج مشقی برای تصحیحات دیدبانی خرج مخصوص تنظیم تیر |
spotting line |
خط دیدبانی توپخانه دریایی یازمینی خط تنظیم تیر ودیدبانی اتش |
terrain spotting |
دیدبانی کردن زمین |
tog method |
روش دیدبانی در خط توپ هدف |
tog method |
روش دیدبانی محوری |
visual observation |
دیدبانی با چشم |
visual observation |
دیدبانی بصری |
visibility range |
شعاع عمل دیدبانی یا دید |
visualreport |
گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز |
watch tower |
برج دیدبانی |
weather observation |
مشاهدات هواشناسی دیدبانی جوی |
loop-hole |
سوراخ دیدبانی |
Partial phrase not found. |