English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 220 (3 milliseconds)
English Persian
intelligence collection طرح جمع اوری اطلاعات
Search result with all words
compilation جمع اوری اطلاعات به صورت نوشته
compilations جمع اوری اطلاعات به صورت نوشته
survey جمع اوری اطلاعات
surveyed جمع اوری اطلاعات
surveys جمع اوری اطلاعات
trapdoor فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
interview مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviewed مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviewing مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviews مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
acoustical intelligence اطلاعات جمع اوری شده ازسیستم صوتی
information bureau مرکز جمع اوری اطلاعات
information center مرکز جمع اوری اطلاعات
intelligence collection جمع اوری اطلاعات
intelligence department ادارهای که وفیفه اش جمع اوری اطلاعات است
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
target dossiers پرونده اطلاعات جمع اوری شده درمورد هدفهای منطقه
target information center مرکز جمع اوری اطلاعات هدفها
Other Matches
proteranthy گل اوری قبل از برگ اوری
window تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
associative storage یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
echo check بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
attribute 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributes 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributing 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
derived information اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
aperture card روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
radar correlation درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
automatic data processing پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
distance vector protocols اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
read time زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
connection پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connexions پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
defense system aquisition سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
civilian internee information bureau دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
help پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
negative acknowledgement کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
windowing 1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
IrDA روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
supplementation پس اوری
competition هم اوری
rivalries هم اوری
rivalry هم اوری
supplementation هم اوری
reproductions هم اوری
reproduction هم اوری
competitions هم اوری
ingathering فراهم اوری
symbolization نماد اوری
innovate نو اوری کردن
innovated نو اوری کردن
titillation غلغلک اوری
accumulations جمع اوری
innovating نو اوری کردن
boring ملال اوری
malignancy زیان اوری
harassment بستوه اوری
lethality مرگ اوری
nauseousness تهوع اوری
obtainment بدست اوری
gathering گرد اوری
odontiasis دندان در اوری
perniciousness زیان اوری
procurement بدست اوری
gatherings گرد اوری
productiveness بار اوری
prosaicness کسالت اوری
reproductivity استعداد هم اوری
salivation بزاق اوری
sporogony هاگ اوری
stigmatism ننگ اوری
accumulation جمع اوری
staging برصحنه اوری
assemblage جمع اوری
collections جمع اوری
collection جمع اوری
exemplification مثال اوری
assemblages جمع اوری
exemplification نمونه اوری
enucleation مغزبیرون اوری
justification دلیل اوری
justifications دلیل اوری
resuscitation بهوش اوری
childbearing بچه اوری
innovates نو اوری کردن
food gathering خوراک اوری
data gathering جمع اوری داده
data gathering جمع اوری داده ها
recovering جمع اوری کردن
round on جمع اوری کردن
muster جمع اوری کردن
data gathering گرد اوری داده ها
reflorescence غنچه اوری مجدد
collects جمع اوری کردن
collecting جمع اوری کردن
deposit collection جمع اوری سرمایه
recovering جمع اوری یکان
recover جمع اوری کردن
marshalling جمع اوری کردن
assemblages جمع اوری اماد
fruition تمتع میوه اوری
stemless فاقداستعداد ساقه اوری
mustered جمع اوری کردن
codification گرد اوری قوانین
capitalization جمع اوری سرمایه
capacitance قدرت جمع اوری
collecting point نقطه جمع اوری
collection plan طرح جمع اوری
conglobation گردشدگی- گرد اوری
culler جمع اوری کننده
tax collection جمع اوری مالیات
cumulation جمع اوری انباشتگی
data capturing جمع اوری داده
data collection جمع اوری داده ها
mustering جمع اوری کردن
stypticity بند اوری خون
assemblage جمع اوری اماد
paragraph assembly جمع اوری پاراگراف
recovers جمع اوری کردن
herborization جمع اوری گیاه
exogamy برون زاد اوری
innovations چیز تازه نو اوری
innovation چیز تازه نو اوری
florescence فصل شکوفه اوری
mass جمع اوری کردن
masses جمع اوری کردن
massing جمع اوری کردن
get in جمع اوری کردن
collect جمع اوری کردن
production عمل اوری ساخت
productions عمل اوری ساخت
ingethering جمع اوری محصول
marshall جمع اوری کردن
recovers جمع اوری یکان
compiling جمع اوری کردن
outbreeding برون زاد اوری
antagonism هم اوری اصل مخالف
cull جمع اوری کردن
culled جمع اوری کردن
culling جمع اوری کردن
culls جمع اوری کردن
musters جمع اوری کردن
recover جمع اوری یکان
neurypnology علم خواب اوری
seeds اولاد تخم اوری
seed اولاد تخم اوری
compile جمع اوری کردن
compiled جمع اوری کردن
compiles جمع اوری کردن
inspissation قوام اوری سفتی
to beat up for جمع اوری کردن
compilations جمع اوری و انتخاب
to get in جمع اوری کردن
compilation جمع اوری و انتخاب
to round up جمع اوری کردن
to put in mind یاد اوری کردن
rake جمع اوری کردن
rakes جمع اوری کردن
collection جمع اوری اخبار
collection جمع اوری کردن
collections جمع اوری اخبار
collections جمع اوری کردن
raking جمع اوری کردن
roll up جمع اوری کردن تاسیسات
gathering pit گودال جمع اوری فاضلاب
raise money جمع اوری کردن پول
vernalize میوه اوری را تسریع کردن
assemblages جمع اوری اقلام تدارکاتی
deposit collection جمع اوری کردن زباله ها
wrangled گرد اوری وراندن احشام
wrangle گرد اوری وراندن احشام
hoardings جمع اوری دیوار موقتی
reviviscence بهوش اوری نیرو بخشی
collection plan طرح جمع اوری اخبار
convocate احضارکردن جمع اوری کردن
attachment ضمیمه اثاث جمع اوری
antisweep device ضامن ضد جمع اوری مین
hoarding جمع اوری دیوار موقتی
scrounging علیق جمع اوری کردن
group جمع اوری چندین چیز با هم
parthenocarpy میوه اوری بدون لقاح
pathetism خواب اوری مصنوعی هیپنوتیزیم
scrounges علیق جمع اوری کردن
scrounged علیق جمع اوری کردن
scrounge علیق جمع اوری کردن
groups جمع اوری چندین چیز با هم
portfolio اسناد بهادارجمع اوری شده
portfolios اسناد بهادارجمع اوری شده
harvest home محل جمع اوری خرمن
sewerage شبکه جمع اوری فاضلاب
assemblage جمع اوری اقلام تدارکاتی
data collection system سیستم جمع اوری داده ها
blood banks بانک جمع اوری خون
rallied دوباره جمع اوری کردن
blood bank بانک جمع اوری خون
rallies دوباره جمع اوری کردن
rally دوباره جمع اوری کردن
wrangling گرد اوری وراندن احشام
collection agency عامل جمع اوری اخبار
wrangles گرد اوری وراندن احشام
intelligence process جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
fifo lifo دو روش جمع اوری اقلام داده
levying مالیات بستن بر جمع اوری کردن
oology بررسی و جمع اوری تخم پرندگان
reaps جمع اوری کردن بدست اوردن
ingross جمع اوری کردن نیروی خودی
reaped جمع اوری کردن بدست اوردن
reaping جمع اوری کردن بدست اوردن
stacks جمع اوری و منظم کردن وسایل
stacked جمع اوری و منظم کردن وسایل
stack جمع اوری و منظم کردن وسایل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com