English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
libertarianism طرفداری از ازادی فردی
Other Matches
individualism اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
emancipation proclamation اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
favoritism طرفداری
devotion طرفداری
partiality طرفداری
favouritism طرفداری
one tideness طرفداری
sidings طرفداری
partisanship طرفداری
siding طرفداری
one sidedness طرفداری
adhesion طرفداری
subjective فردی
individuals فردی
individual فردی
bias طرفداری تعصب
biases طرفداری تعصب
prelatism طرفداری ازمتران ها
to stand for طرفداری کردن از
sides طرفداری کردن از
party spirit طرفداری حزبی
advocate طرفداری کردن
he sided with us طرفداری از ما کرد
growthmanship طرفداری ازرشد
germanism طرفداری از المان
side طرفداری کردن از
take the part of طرفداری کردن
favouring طرفداری مرحمت کردن
favor طرفداری مرحمت کردن
favouring همراهی یا طرفداری کردن با
advocates طرفداری کردن حامی
royalism طرفداری از رژیم سلطنتی
favours طرفداری مرحمت کردن
respect of persons طرفداری و واهمه از کسان
proslavery طرفداری از برده فروشی
favour طرفداری مرحمت کردن
favours همراهی یا طرفداری کردن با
advocating طرفداری کردن حامی
to take the p of a person ازکسی طرفداری کردن
favored همراهی یا طرفداری کردن با
To take someones side . To side with someone. از کسی طرفداری کردن
favoring طرفداری مرحمت کردن
favoring همراهی یا طرفداری کردن با
favors طرفداری مرحمت کردن
advocated طرفداری کردن حامی
favors همراهی یا طرفداری کردن با
favour همراهی یا طرفداری کردن با
unprejudiced بدون تبعیض یا طرفداری
favored طرفداری مرحمت کردن
individual differences تفاوتهای فردی
individuality وجود فردی
idiosyncrasies خصیصه فردی
personal tempo اهنگ فردی
personal pace اهنگ فردی
interindividual میان فردی
individualization فردی ساختن
intraindividual درون فردی
intrapersonal درون فردی
individual ownership مالکیت فردی
idiosyncrasy خصیصه فردی
hexastich قطعه شش فردی
libertarians طرفدارازادی فردی
libertarian طرفدارازادی فردی
interpersonal coherence انسجام بین فردی
interpersonal میان فردی
patterns خصوصیات فردی
ontogency تکوین فردی
ontogenesis پدیدایی فردی
ontogeny پدیدایی فردی
individual responsibility مسئوولیت فردی
pattern خصوصیات فردی
Every individual in the society should . . . هر فردی درجامعه با ید ...
single entry حسابداری فردی
personal right حقوق فردی
personalism فلسفه فردی
pan americanism طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
phonetioist طرفداری املای مطابق صدا
sectionalism طرفداری ازمحله یا استان بخصوصی
with out any p to بدون هیچ طرفداری ازاو
partook بهره داشتن طرفداری کردن
personal data sheet برگه اطلاعات فردی
individualism اصول استقلال فردی
autecology بوم شناسی فردی
individual demand schedule جدول تقاضای فردی
aptitude tests ازمون قابلیت فردی
aptitude test ازمون قابلیت فردی
interpersonal conflict تعارض میان فردی
pinning عدد شناسایی فردی
pinned عدد شناسایی فردی
pin عدد شناسایی فردی
patterns الگو صفات فردی
pattern الگو صفات فردی
units نفر عدد فردی
unit نفر عدد فردی
personal distribution توزیع درامد فردی
The senator argued in favour of lowering the tax. سناتور از کاهش مالیات طرفداری کرد.
insurrectionism اصول یاغی گری یا طرفداری ازشورش
teetotal وابسته به طرفداری از منع مسکرات کردن
royalism شاهپرستی طرفداری از سیستم حکومت سلطنتی
world federalism طرفداری از حکومت جهانی ائتلاف دول
feminism عقیده به برابری زن ومرد طرفداری اززنان
temperance طرفداری از منع نوشابههای الکلی خودداری
streaky دارای اخلاق وخصوصیات فردی
individuals اختصاصی فردی یک نفر سرباز
streakiest دارای اخلاق وخصوصیات فردی
depersonalization توجه نکردن به هویت فردی
streakier دارای اخلاق وخصوصیات فردی
individual اختصاصی فردی یک نفر سرباز
prohibitionism طرفداری از حکم منع فروش نوشابههای الکی
to lobby against [for] somebody سخنرانی وتبلیغات کردن مخالف [طرفداری از] کسی
chandler فردی که تدارکات کشتی راانجام میدهد
IRA مخفف حساب پس انداز بازنشستگی فردی
loyalists کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
p in favour of a person تمایل بی جهت نسبت بکسی طرفداری تعصب امیزازکسی
phonetist متخصص ترکیب صداها طرفداری املای مطابق صدا
loyalist کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
data clerk فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
individualised منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualises منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualising منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualize منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualized منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualizing منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualizes منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
miscegenation ازدواج سفید پوست با فردی ازنژاد دیگر
to walk on eggshells <idiom> در برخورد با فردی یا موقعیتی بیش از اندازه مراقب بودن
libertarian طرفدارآزادی [جدا از حکم دولت] فردی [فلسفه] [سیاست]
accommodation bill براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
security specialist فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
liberal ازادی
indpendence ازادی
insubjection ازادی
freedom ازادی
liberals ازادی
freeness ازادی
emancipation ازادی
immunity ازادی
liberties ازادی
liberation ازادی
looseness ازادی
openness ازادی
release ازادی
manumission ازادی
released ازادی
releases ازادی
independence ازادی
option ازادی
freedoms ازادی
large n ازادی
enfranchisement ازادی
liberticide ازادی کش
liberty ازادی
options ازادی
agrarianism تساوی در پخش زمین طرفداری از تقسیم اراضی بتساوی بین مردم
sysop فردی که تابلوی اعلانات الکترونیکی را راه اندازی میکند سیساپ
mauled روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
mauling روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
mauls روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
maul روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
squeezer فردی که مداری را در شکل اصلی برگ ان طرح ریزی کند
freedom of experssion ازادی بیان
probational ازادی بقیدالتزام
paroled ازادی مشروط
freedom of choice ازادی انتخاب
freedom of enterprise ازادی تجارت
freedom to choose ازادی در انتخاب
freedom of the press ازادی مطبوعات
freedom of trade ازادی تجارت
freehand ازادی در تصمیم
freedom of seas ازادی دریاها
freehand ازادی عمل
parole ازادی مشروط
liberty of the press ازادی مطبوعات
liberty party حزب ازادی
manumission ازادی برده
toleration ازادی ازادگی
free will ازادی اراده
market freedom ازادی بازار
market freedom ازادی تجاری
liberally ازادی خواهانه
medal of freedom مدال ازادی
civil liberties ازادی مدنی
civil liberty ازادی مدنی
liberator ازادی بخش
liberators ازادی بخش
freedom of belief ازادی عقیده
free enterprise ازادی اقتصادی
paroling ازادی مشروط
degrees of freedom درجات ازادی
degree of freedom درجه ازادی
laissez-faire ازادی تجارت
elbowroom ازادی عمل
habeas corpus حکم ازادی
conditional discharge ازادی مشروط
relief فراغت ازادی
catholicity ازادی فکر
economic freedom ازادی اقتصادی
advantages accruning from ازادی مطبوعات
paroles ازادی مشروط
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com