English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
prohibitionism طرفداری از حکم منع فروش نوشابههای الکی
Other Matches
on licence پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
temperance طرفداری از منع نوشابههای الکلی خودداری
off-licences فروشگاه نوشابههای الکلی
off-licence فروشگاه نوشابههای الکلی
dipsomania میل مفرط به نوشابههای الکلی
random اتفاقی الکی
randomly اتفاقی الکی
spurious قلابی الکی
old wives' tales حرف الکی
old wives' tale حرف الکی
woollen draper پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
cirrhosis ناخوشی الکی جگر
oenomania میل مفرط به نوشابه ها یا الکی
pearlies جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
wine seller میفروش باده فروش شراب فروش خمار
sales force نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
hard sell سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
sale maximization به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
fools paradise خوشی بی اساس یا خیالی الکی خوشی
optional claiming race مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
partisanship طرفداری
one sidedness طرفداری
one tideness طرفداری
favouritism طرفداری
adhesion طرفداری
devotion طرفداری
partiality طرفداری
siding طرفداری
favoritism طرفداری
sidings طرفداری
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
prelatism طرفداری ازمتران ها
take the part of طرفداری کردن
to stand for طرفداری کردن از
advocate طرفداری کردن
sides طرفداری کردن از
bias طرفداری تعصب
side طرفداری کردن از
germanism طرفداری از المان
growthmanship طرفداری ازرشد
he sided with us طرفداری از ما کرد
party spirit طرفداری حزبی
biases طرفداری تعصب
advocates طرفداری کردن حامی
favoring طرفداری مرحمت کردن
favored همراهی یا طرفداری کردن با
To take someones side . To side with someone. از کسی طرفداری کردن
respect of persons طرفداری و واهمه از کسان
favored طرفداری مرحمت کردن
royalism طرفداری از رژیم سلطنتی
proslavery طرفداری از برده فروشی
advocating طرفداری کردن حامی
favor طرفداری مرحمت کردن
unprejudiced بدون تبعیض یا طرفداری
favour همراهی یا طرفداری کردن با
favour طرفداری مرحمت کردن
favors همراهی یا طرفداری کردن با
favouring همراهی یا طرفداری کردن با
favours طرفداری مرحمت کردن
favors طرفداری مرحمت کردن
advocated طرفداری کردن حامی
favours همراهی یا طرفداری کردن با
libertarianism طرفداری از ازادی فردی
favoring همراهی یا طرفداری کردن با
to take the p of a person ازکسی طرفداری کردن
favouring طرفداری مرحمت کردن
with out any p to بدون هیچ طرفداری ازاو
partook بهره داشتن طرفداری کردن
sectionalism طرفداری ازمحله یا استان بخصوصی
pan americanism طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
phonetioist طرفداری املای مطابق صدا
The senator argued in favour of lowering the tax. سناتور از کاهش مالیات طرفداری کرد.
insurrectionism اصول یاغی گری یا طرفداری ازشورش
feminism عقیده به برابری زن ومرد طرفداری اززنان
teetotal وابسته به طرفداری از منع مسکرات کردن
world federalism طرفداری از حکومت جهانی ائتلاف دول
royalism شاهپرستی طرفداری از سیستم حکومت سلطنتی
furriers خز فروش پوست فروش
furrier خز فروش پوست فروش
to lobby against [for] somebody سخنرانی وتبلیغات کردن مخالف [طرفداری از] کسی
p in favour of a person تمایل بی جهت نسبت بکسی طرفداری تعصب امیزازکسی
loyalist کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
loyalists کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
phonetist متخصص ترکیب صداها طرفداری املای مطابق صدا
sales promotion افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
agrarianism تساوی در پخش زمین طرفداری از تقسیم اراضی بتساوی بین مردم
oligopoly انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
vendible قابل فروش جنس قابل فروش
vendable قابل فروش جنس قابل فروش
to stand up for پشتی یا حمایت کردن از طرفداری کردن از
favours نیکی کردن به طرفداری کردن
favor نیکی کردن به طرفداری کردن
favored نیکی کردن به طرفداری کردن
favoring نیکی کردن به طرفداری کردن
favors نیکی کردن به طرفداری کردن
favour نیکی کردن به طرفداری کردن
favouring نیکی کردن به طرفداری کردن
vendition فروش
taverner می فروش
marketing فروش
iceman یخ فروش
offtake فروش
sells فروش
sell فروش
selling فروش
retailer تک فروش
turnover فروش
sales فروش
turnover کل فروش
sale فروش
herborist گیاه فروش
linen draper کتان فروش
fruiterer میوه فروش
killcalf گوشت فروش
jeweler گوهر فروش
iron monger اهن فروش
herbist گیاه فروش
haught جاه فروش
newspaperman روزنامه فروش
hucksterer خرده فروش
hosier جوراب فروش
lumberer تیر فروش
news agent روزنامه فروش
news vendor روزنامه فروش
mealman ارد فروش
oilman روغن فروش
oligopoly انحصار فروش
money off offer فروش با تخفیف
milk man شیر فروش
lumberer الوار فروش
lumberman تیر فروش
lumberman الوار فروش
mass market product محصول پر فروش
mealmen ارد فروش
meatman گوشت فروش
mercer پارچه فروش
merchantable قابل فروش
chemic دارو فروش
credit sale فروش غیرنقدی
credit system فروش اعتباری
crier دست فروش
cutler کارد فروش
d. in second hand goods دست فروش
dead market بازار کم فروش
deed of sale سند فروش
turnover حجم فروش
direct selling فروش مستقیم
credit sale فروش قسطی
credit sale فروش نسیه
cloth merchant پارچه فروش
clothier پوشاک فروش
clothier لباس فروش
contract of sale قرارداد فروش
contract of sales قرارداد فروش
corn chandler گندم فروش
corn chandler غله فروش
corn d. غله فروش
cornfactor غله فروش
coster سبزی فروش
costermonger میوه فروش
drover گله فروش
drysalter کالباس فروش
turn-over مقدار فروش
fleshmonger گوشت فروش
sales {pl} مقدار فروش
forced sale فروش قانونی
forced sale فروش اجباری
forward sale پیش فروش
forward sales فروش سلف
flesher گوشت فروش
turnover مقدار فروش
duffre دست فروش
euphuist فصاحت فروش
excise taxes مالیات بر فروش
turn-over حجم فروش
sales {pl} حجم فروش
fellmonger پوست فروش
fellmonger پوستین فروش
volume of sales مقدار فروش
at the point of sale در نقطه فروش
fish fag زن ماهی فروش
forward sales پیش فروش
sales area بازار فروش
sales tax مالیات بر فروش
salesroom محل فروش
salt seller نمک فروش
scholasticate علم فروش
sales فروش [اقتصاد]
sellable قابل فروش
selling costs هزینههای فروش
selling monopoly انحصار فروش
sales tax مالیات فروش
sales represntative نمایندگی فروش
sales area حیطه فروش
sales check صورت فروش
sales contract قرارداد فروش
sales department قسمت فروش
sales department بخش فروش
sales figure ارقام فروش
sales for the account فروش نسیه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com