Dictiornary-Farsi | طفره رفتن بطول انجامیدن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (11 milliseconds)

English	Persian
prolong	طفره رفتن بطول انجامیدن
prolonging	طفره رفتن بطول انجامیدن
prolongs	طفره رفتن بطول انجامیدن


Other Matches

prolongate	بطول انجامیدن
pussyfoot	دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
fudge	طفره رفتن
baulks	طفره رفتن از
baulking	طفره رفتن از
baulked	طفره رفتن از
balks	طفره رفتن از
prolongate	طفره رفتن
fudging	طفره رفتن
balking	طفره رفتن از
balked	طفره رفتن از
balk	طفره رفتن از
hem and haw <idiom>	طفره رفتن
avoid	طفره رفتن از
avoided	طفره رفتن از
doffs	طفره رفتن
baulk	طفره رفتن
get round	طفره رفتن
avoids	طفره رفتن از
doffing	طفره رفتن
avoiding	طفره رفتن از
jink	طفره رفتن
doffed	طفره رفتن
evasions	طفره رفتن
fudged	طفره رفتن
fudges	طفره رفتن
doff	طفره رفتن
evasion	طفره رفتن
parried	دورسازی طفره رفتن
parry	دورسازی طفره رفتن
parrying	دورسازی طفره رفتن
parries	دورسازی طفره رفتن
to beg the question	طفره رفتن از پرسشی
to play the truant	از رفتن به اموزشگاه طفره زدن
put off	تاخیر کردن طفره رفتن
get round the law	با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن
To quibble and equivocate.	پشت هم اندازی کردن ( طفره رفتن ،دوپهلو صحبت کردن )
get round the law	با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن کلاه شرعی سرچیزی گذاشتن
inextenso	بطول کافی
longitudinal	وابسته بطول جغرافیایی
bellyboard	تختهای بطول 5/19 سانتیمتر
volleyball net	بطول 5/9 مترو پهنای 1 متر
association croquet	مسابقه بین دو تیم یا دو نفر در زمینی بطول 53 متر و عرض 62متر با 6 دروازه و یک میله عمودی
goose step	رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go	چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
subterfuges	طفره
shirks	طفره رو
subterfuge	طفره
dalliance	طفره
truants	طفره رو
truant	طفره رو
elusive	طفره زن
dodgers	طفره رو
dodger	طفره رو
evasions	طفره
avoidance	طفره
evasion	طفره
procrastination	طفره
shirking	طفره رو
stick in the mud	طفره رو
runaround	طفره
stick-in-the-muds	طفره رو
dallier	طفره زن
put off	طفره
elusion	طفره
jink	طفره
procrastinator	طفره رو
tergiversator	طفره رو
goldbrick	طفره رو
stick-in-the-mud	طفره رو
deflections	طفره
shirked	طفره رو
deflection	طفره
balker	طفره رو
shirk	طفره رو
ca'canny	طفره
dodgy	طفره رو
evasive	طفره زن
balky	طفره رو
dodging	طفره زدن
procrastinatory	طفره امیز
dodged	طفره زدن
dodge	طفره زدن
truancy	طفره زنی
hedge	طفره زدن
hedges	طفره زدن
dodges	طفره زدن
hedged	طفره زدن
ineludible	طفره نزدنی
goby	طفره پیشگیری
baulk	ردکردن طفره
aviod	طفره زدن از
bilk	طفره زدن
stalling	طفره زدن
defaulter	قصورکننده طفره زن
defaulters	قصورکننده طفره زن
elusory	طفره امیز
escape mechanism	طفره وتعلل
evadable	طفره پذیر
evadingly	طفره زنان
evasible	طفره زدنی
shirker	ادم طفره رو
dodgery	طفره روی
prorogation	طفره زنی
evasively	از روی طفره
fetched	بهانه طفره
shirk	طفره زدن
evaded	طفره زدن از
stall	طفره زدن
fetches	بهانه طفره
shirked	طفره زدن
evades	طفره زدن از
fetch	بهانه طفره
evading	طفره زدن از
wriggles	طفره زدن
shirks	طفره زدن
wriggled	طفره زدن
wriggle	طفره زدن
wriggling	طفره زدن
shirking	طفره زدن
evade	طفره زدن از
funk	طفره زدن
subterfuges	طفره زنی اختفاء
evasiveness	تمایل به طفره یاگریز
elusively	از روی طفره یا خدعه
stall	دور سرگرداندن طفره
subterfuge	طفره زنی اختفاء
stalling	دور سرگرداندن طفره
elude	طفره زدن دوری کردن از
swerve	عدول کردن طفره زدن
evasiveness	حالت یاخوی طفره زنی
swerving	عدول کردن طفره زدن
swerved	عدول کردن طفره زدن
swerves	عدول کردن طفره زدن
eluded	طفره زدن دوری کردن از
eludes	طفره زدن دوری کردن از
eluding	طفره زدن دوری کردن از
dallies	وقت را ببازی گذراندن طفره زدن
truants	شاگرد یا ادم طفره رو مکتب گریز
truant	شاگرد یا ادم طفره رو مکتب گریز
dallying	وقت را ببازی گذراندن طفره زدن
dally	وقت را ببازی گذراندن طفره زدن
dallied	وقت را ببازی گذراندن طفره زدن
mouch	راه رفتن دولادولاراه رفتن
beat around the bush <idiom>	غیره مستقیم وبا طفره صحبت کردن
trotted	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
parading	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade	سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades	سان رفتن رژه رفتن محل سان
to fly off	در رفتن
to pair off	رفتن
to flow over	سر رفتن
to fall short	کم رفتن
swipe	کش رفتن
swiped	کش رفتن
gangs	رفتن
to get over	رفتن از
to foot it	رفتن
to get away	رفتن
to get one's monkey up	از جا در رفتن
sink	ته رفتن
to go to mess	رفتن
to go to the bottom	ته رفتن
to break loose	در رفتن
bleneh	پس رفتن
to hang back	پس رفتن
sinks	ته رفتن
to go bang	در رفتن
to go backward	پس رفتن
to go back ward	پس رفتن
to make ones getaway	در رفتن
break loose	در رفتن
to take to ones heels	در رفتن
to peter out	پس رفتن
betake	رفتن
hang around	ور رفتن
twiddle	ور رفتن
meddles	ور رفتن
meddled	ور رفتن
meddle	ور رفتن
pullback	پس رفتن
retrograde	پس رفتن
regressing	پس رفتن
regresses	پس رفتن
regressed	پس رفتن
regress	پس رفتن
twiddled	ور رفتن
twiddles	ور رفتن
To go	رفتن
jauk	ور رفتن
go over	به ان سو رفتن
make off	در رفتن
go off	در رفتن
crawl	رفتن
mog	رفتن
nim	کش رفتن