Dictiornary-Farsi | طفره زنی اختفاء | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 148 (7 milliseconds)

English	Persian
subterfuge	طفره زنی اختفاء
subterfuges	طفره زنی اختفاء


Other Matches

covers	اختفاء
cover	اختفاء
concealment	اختفاء
coverings	اختفاء
privacy	اختفاء
cover and concealment	پوشش و اختفاء
dismounted defilade	اختفاء کامل
lain	اختفاء در لباس عوضی
To crouch .	قوز کردن ( از روی ترس یا بمنظور اختفاء )
ca'canny	طفره
subterfuges	طفره
dodgy	طفره رو
elusion	طفره
dalliance	طفره
dallier	طفره زن
balker	طفره رو
balky	طفره رو
subterfuge	طفره
shirking	طفره رو
shirked	طفره رو
shirk	طفره رو
evasion	طفره
evasive	طفره زن
evasions	طفره
procrastination	طفره
dodger	طفره رو
dodgers	طفره رو
elusive	طفره زن
shirks	طفره رو
stick-in-the-muds	طفره رو
stick-in-the-mud	طفره رو
stick in the mud	طفره رو
runaround	طفره
tergiversator	طفره رو
put off	طفره
procrastinator	طفره رو
jink	طفره
deflections	طفره
truant	طفره رو
deflection	طفره
goldbrick	طفره رو
avoidance	طفره
truants	طفره رو
stalling	طفره زدن
evading	طفره زدن از
evades	طفره زدن از
evasions	طفره رفتن
evasion	طفره رفتن
escape mechanism	طفره وتعلل
stall	طفره زدن
truancy	طفره زنی
hem and haw <idiom>	طفره رفتن
evadingly	طفره زنان
evadable	طفره پذیر
elusory	طفره امیز
goby	طفره پیشگیری
dodgery	طفره روی
ineludible	طفره نزدنی
jink	طفره رفتن
bilk	طفره زدن
baulk	ردکردن طفره
baulk	طفره رفتن
procrastinatory	طفره امیز
aviod	طفره زدن از
evasively	از روی طفره
prolongate	طفره رفتن
prorogation	طفره زنی
shirker	ادم طفره رو
get round	طفره رفتن
evasible	طفره زدنی
fetch	بهانه طفره
baulked	طفره رفتن از
baulking	طفره رفتن از
baulks	طفره رفتن از
defaulter	قصورکننده طفره زن
defaulters	قصورکننده طفره زن
doff	طفره رفتن
doffed	طفره رفتن
doffing	طفره رفتن
doffs	طفره رفتن
avoid	طفره رفتن از
avoided	طفره رفتن از
balks	طفره رفتن از
balking	طفره رفتن از
fetched	بهانه طفره
fetches	بهانه طفره
hedge	طفره زدن
hedged	طفره زدن
hedges	طفره زدن
dodged	طفره زدن
dodges	طفره زدن
dodging	طفره زدن
dodge	طفره زدن
balk	طفره رفتن از
balked	طفره رفتن از
avoiding	طفره رفتن از
avoids	طفره رفتن از
shirked	طفره زدن
fudging	طفره رفتن
shirking	طفره زدن
fudges	طفره رفتن
fudged	طفره رفتن
evade	طفره زدن از
fudge	طفره رفتن
funk	طفره زدن
shirks	طفره زدن
evaded	طفره زدن از
wriggling	طفره زدن
wriggles	طفره زدن
wriggled	طفره زدن
wriggle	طفره زدن
shirk	طفره زدن
parrying	دورسازی طفره رفتن
stalling	دور سرگرداندن طفره
stall	دور سرگرداندن طفره
to beg the question	طفره رفتن از پرسشی
evasiveness	تمایل به طفره یاگریز
parried	دورسازی طفره رفتن
parry	دورسازی طفره رفتن
parries	دورسازی طفره رفتن
elusively	از روی طفره یا خدعه
prolonging	طفره رفتن بطول انجامیدن
prolongs	طفره رفتن بطول انجامیدن
eluded	طفره زدن دوری کردن از
swerved	عدول کردن طفره زدن
prolong	طفره رفتن بطول انجامیدن
to play the truant	از رفتن به اموزشگاه طفره زدن
evasiveness	حالت یاخوی طفره زنی
put off	تاخیر کردن طفره رفتن
eluding	طفره زدن دوری کردن از
swerves	عدول کردن طفره زدن
swerve	عدول کردن طفره زدن
eludes	طفره زدن دوری کردن از
elude	طفره زدن دوری کردن از
swerving	عدول کردن طفره زدن
dallied	وقت را ببازی گذراندن طفره زدن
dallies	وقت را ببازی گذراندن طفره زدن
dally	وقت را ببازی گذراندن طفره زدن
dallying	وقت را ببازی گذراندن طفره زدن
truant	شاگرد یا ادم طفره رو مکتب گریز
truants	شاگرد یا ادم طفره رو مکتب گریز
get round the law	با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن
beat around the bush <idiom>	غیره مستقیم وبا طفره صحبت کردن
pussyfoot	دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
To quibble and equivocate.	پشت هم اندازی کردن ( طفره رفتن ،دوپهلو صحبت کردن )
get round the law	با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن کلاه شرعی سرچیزی گذاشتن