Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English
Persian
towrope
طناب مخصوص یدک کشیدن چیزی
towropes
طناب مخصوص یدک کشیدن چیزی
Other Matches
downhaul
طناب مخصوص کشیدن بادبان کشتی
lanyard
طناب کوتاه برای کشیدن چیزی
lanyards
طناب کوتاه برای کشیدن چیزی
houseline
رسن سه لا مخصوص کشیدن چیزی
bouse
بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
towline
طناب مخصوص صیدبالن
tow
با طناب کشیدن
tail on
کشیدن طناب
tows
با طناب کشیدن
tracks
با طناب کشیدن راه
track
با طناب کشیدن راه
rouse in
کشیدن طناب با دست
tracked
با طناب کشیدن راه
sheet bend
گره مخصوص وصل دو طناب قایق
lyle gun
تفنگ مخصوص پرتاب طناب از کشتی
grab rope
طناب مخصوص اویزان شدن از ناو
hawse hole
سوراخ دماغه کشتی مخصوص عبور طناب
hawser
طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
hawsers
طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
clear for running
طناب برای کشیدن ازاد است
heave around
شروع به کار کشیدن طناب با دوار
cable
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cabled
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
towline
طناب یا ریسمانی که بوسیله ان چیزی را می کشند
laniard
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
to sniff something
بو کشیدن چیزی
to have a sniff of something
بو کشیدن چیزی
unstring
نخ چیزی را کشیدن
dump
رها کردن گوی بولینگ از انگشت و شست باهم بطوریکه گوی پیچ نخورد کشیدن طناب یا سیم بازکننده چتر
scooped
اسباب مخصوص دراوردن چیزی
scoop
اسباب مخصوص دراوردن چیزی
scooping
اسباب مخصوص دراوردن چیزی
scoops
اسباب مخصوص دراوردن چیزی
underlined
زیر چیزی خط کشیدن
underlines
زیر چیزی خط کشیدن
underline
زیر چیزی خط کشیدن
lay out
<idiom>
نقشه چیزی را کشیدن
To set fire to something.
چیزی را به آتش کشیدن
To stop coveting something.
دندان طمع چیزی را کشیدن
platinize
پلاتین روی چیزی کشیدن
profiled
برجسته نمودار یا منحنی مخصوص نمایش چیزی
profiles
برجسته نمودار یا منحنی مخصوص نمایش چیزی
profiling
برجسته نمودار یا منحنی مخصوص نمایش چیزی
profile
برجسته نمودار یا منحنی مخصوص نمایش چیزی
to lay down ones hopes
از چیزی امید بریدن یا دست کشیدن
to torch something
چیزی را آتش زدن
[سوزاندن]
[زبانه کشیدن ]
cross (something) out
<idiom>
حذف کردن یاخط کشیدن روی چیزی
pay out the rope
طناب را شل کنیدتاباز شود طناب رابدهیدبیاید
lanyard
طناب کوتاه طناب کمر
lanyards
طناب کوتاه طناب کمر
cargo sling
طناب بستن محمولات به زیرهلی کوپتر طناب باربندی هلی کوپتر یا خودرو
how long is the rope
درازی طناب چقدر است طناب چند متر است
lutes
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typefaces
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
bight
حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
graphics
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
weight
بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
non rotating wire rope
طناب سیمی یک سو با مغزی طناب سیمی نپیچ
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone .
ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
register
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
snuffling
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffle
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
agonise
زحمت کشیدن درد کشیدن
twinges
درد کشیدن تیر کشیدن
twinge
درد کشیدن تیر کشیدن
deleted
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
to concern something
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
dispersal airfield
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
drag
کشیدن بزور کشیدن
drags
کشیدن بزور کشیدن
dragged
کشیدن بزور کشیدن
to watch something
مراقب
[چیزی]
بودن
[توجه کردن به چیزی]
[چیزی را ملاحظه کردن]
to stop somebody or something
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن
[متوقف کردن]
[مانع کسی یا چیزی شدن]
[جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
relevance
1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند
enclose
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
enclosing
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
encloses
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
to appreciate something
قدر چیزی را دانستن
[سپاسگذار بودن]
[قدردانی کردن برای چیزی]
pushes
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
modifies
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
queried
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
queries
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
querying
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
modify
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifying
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
replace
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
pushed
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
push
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
replaces
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
query
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
replacing
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
via
حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
replaced
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
to esteem somebody or something
[for something]
قدر دانستن از
[اعتبار دادن به]
[ارجمند شمردن]
کسی یا چیزی
[بخاطر چیزی ]
coveting
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
covet
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
controls
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
covets
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
establishing
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
control
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
correction
صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
establishes
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establish
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
to pass by any thing
از پهلوی چیزی رد شدن چیزی رادرنظرانداختن یاچشم پوشیدن
to hang over anything
سوی چیزی پیشامدگی داشتن بالای چیزی سوارشدن
controlling
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
hawse laid rope
طناب سه لا
ropes
طناب
fag end
ته طناب
headlines
طناب
guide rope
طناب
upper end of the rope
سر طناب
line
طناب خط
running end
سر طناب
headline
طناب
lines
طناب خط
guys
طناب
tow
طناب
footrope
طناب پا
rope
طناب
tows
طناب
cords
طناب
roped
طناب
towline
طناب
guy
طناب
tackline
طناب تک
fag ends
ته طناب
cord
طناب
appreciated
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
rate
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
appreciate
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
appreciating
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
appreciates
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
think nothing of something
<idiom>
فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
rates
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
to regard somebody
[something]
as something
کسی
[چیزی]
را بعنوان چیزی بحساب آوردن
painters
طناب قایق
stopper
خفت طناب
tow rope
طناب یدک کش
towline
طناب بوکسل
life line
طناب ایمنی
life line
طناب نجات
cord
طناب نازک
left handed rope
طناب چپ گرد
lead line
طناب بولت
wire rope
طناب سیمی
thightrope
طناب بندبازی
tail on
طناب را بکشید
towline
طناب سورتمه
traction rope
طناب کشش
stoppers
خفت طناب
eye
چشمی طناب
to skip rope
از طناب پریدن
eying
چشمی طناب
eyes
چشمی طناب
tightwire
طناب سیمی
tie down
طناب اتصال
drawstring
طناب کشی
drawstrings
طناب کشی
stern rope
طناب پاشنه
eyeing
چشمی طناب
lay
خواب طناب
painter
طناب قایق
veer
شل کردن طناب
marl
پیچیدن طناب
cords
طناب نازک
pendants
طناب نگهدارنده
tackling
طناب وقرقره
ratline
طناب پیراج
tackles
قرقره و طناب
preventor
خفت طناب
tackles
طناب وقرقره
tackled
قرقره و طناب
tackled
طناب وقرقره
tackle
قرقره و طناب
tackle
طناب وقرقره
ropiness
طناب نمائی
round line
طناب گرد
pass a line
رد کردن طناب
He let go of the rope .
طناب را ول کرد
parrel
طناب حلقهای
parabuckle
طناب جرثقیل
tackling
قرقره و طناب
reeve
مرغدانی طناب
ropeway
طناب نقاله
pendants
طناب اتصال
messenger
طناب حامل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com