English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (4 milliseconds)
English Persian
top-notch <idiom> عالی ،بهترین
Search result with all words
wallies عالی
wally عالی
first-rate عالی
topping عالی ممتاز
toppings عالی ممتاز
garter عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
advanced عالی
high عالی
highest عالی
highs عالی
capital عالی
get برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
gets برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
getting برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
advance عالی
advances عالی
advancing عالی
exquisite عالی
gallant عالی خوش لباس
tweak تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaked تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaking تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaks تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
august عظیم عالی نسب
knockout عالی
knockouts عالی
general ژنرال امیر ارتش دادگاه عالی تیمسار
generals ژنرال امیر ارتش دادگاه عالی تیمسار
fine عالی لطیف
fine کیفیت بسیار بالا و عالی
fined عالی لطیف
fined کیفیت بسیار بالا و عالی
finest عالی لطیف
finest کیفیت بسیار بالا و عالی
top رویه عالی
grandiose عالی نما
sovereign عالی و موثر
sovereigns عالی و موثر
superlative عالی
superlative بیشترین درجه عالی
superlative صفت عالی افضل
superlatives عالی
superlatives بیشترین درجه عالی
superlatives صفت عالی افضل
superb عالی
superbly عالی
famous عالی
admiral عالی ترین افسرنیروی دریایی
admirals عالی ترین افسرنیروی دریایی
super عالی
remarkable عالی
dainty هر چیز فریف و عالی
perfect عالی ساختن
perfected عالی ساختن
perfecting عالی ساختن
perfects عالی ساختن
evolution تمرین عالی
dignitaries عالی مقام
dignitary عالی مقام
prohibition حکم خودداری از اقدام قضایی که دادگاه عالی به محکمه تالی میدهد
immense عالی
swell عالی
swelled عالی
swells عالی
elevate عالی کردن
elevates عالی کردن
elevating عالی کردن
brave عالی
braved عالی
braver عالی
braves عالی
bravest عالی
braving عالی
high fidelity ایجاد صدا با عالی ترین درجه وشباهت زیاد به اصل ومبداء ان
high fidelity دستگاه گیرنده عالی وخوش صدا
ripping عالی
grand بسیار عالی باشکوه
grander بسیار عالی باشکوه
grandest بسیار عالی باشکوه
ranking دارای مقام بزرگ و عالی رتبه بندی
ranking عالی رتبه
superior عالی
superiors عالی
splendid عالی
splendidly باجلال عالی
streak یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaked یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaking یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaks یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
fees پرداخت اجرت به صورت همت عالی
lofty عالی
much عالی
much عالی مقام
eminence عالی رتبه عالیجناب
plummier عالی
plummiest عالی
plummy عالی
beautiful عالی
magnificent عالی
Other Matches
brand leader بهترین علامت تجاری بهترین مارک
advanced level پایه مهارت عالی در سطح عالی
on an even keel <idiom> به ترتیب عالی یا محیطی عالی
priding بهترین
prided بهترین
of the first water بهترین
first class بهترین
best بهترین
prides بهترین
foremost بهترین
gilt edged بهترین
gilt edge بهترین
tiptop بهترین
gilt-edged بهترین
the best of all بهترین
pride بهترین
quality بهترین کیفیت
qualities بهترین کیفیت
best به بهترین وجه
best بهترین کار
optimum بهترین امکان
best efforts بهترین مساعی
In the best possible manner. به بهترین وجه
nap بهترین شرکت کننده
napped بهترین شرکت کننده
napping بهترین شرکت کننده
naps بهترین شرکت کننده
tip top بهترین اعلی درجه
classics مطابق بهترین نمونه
(live off the) fat of the land <idiom> بهترین از هرچیز را داشتند
dressed to kill <idiom> بهترین لباس را پوشیدن
back on one's feet <idiom> به بهترین سلامتی رسیدن
prime کمال بهترین قسمت
primed کمال بهترین قسمت
classic مطابق بهترین نمونه
best move بهترین حرکت شطرنج
second best theory نظریه بهترین دوم
designated tournament مسابقه بهترین بازیگران
skimeister بهترین اسکی باز
first-class درخورمردم طبقه یک بهترین
lion share بزرگترین یا بهترین بخش
primes کمال بهترین قسمت
History is the best testimony. تاریخ بهترین شاهد است
beluga نام بهترین نوع خاویار
You are counted among my best friends. شما را از بهترین دوستانم می شمارم
honesty is the best policy راستی ودرستی بهترین رویه
The best advice is, not to give any <idiom> بهترین اندرز ندادن آن است
flight بهترین نتیجه دور مقدماتی
dress up <idiom> بهترین لباس خود را پوشیدن
hit it off with someone <idiom> بهترین همراه با کسی داشتن
the best thatone can do بهترین کاری که میتوان کرد
best governed country کشوری که بهترین طرزحکومت رادارد
the best game out بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
give someone the benefit of the doubt <idiom> همیشه بهترین را درمورد کسی فرض کن
ground badge علامت بهترین درجه دار یاسرباز
i had best to leaveit بهترین کاران است که ان راول کنیم
golden shoe بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
optima legum ilerpres est consuetudo عرف و عادت بهترین تفسیرقانونی است
I wish you the best of luck. بهترین موفقیتها رابرایتان آرزومی کنم
Which is the best way to Tehran ? بهترین راه به تهران کدام است ؟
make the best of <idiom> دربدترین شرایط بهترین را انجام دادن
cover search جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
heisman trophy جام هایزمن برای بهترین بازیگر دانشگاهی
money player ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
to make the most of به بهترین طرزی بکار بردن استفاده کامل کردن از
sullivan award جایزه سولیوان برای بهترین ورزشکار اماتور سال
least cost design بهترین روش استفاده از حافظه به کمک فضا یا قط عات
Shoppers were scrambling to get the best bargains. خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
best ball بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
Hunger is the best sauce. <proverb> گشنگی بهترین خوشمزه کننده غذا است. [ضرب المثل ]
record prices بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
handicap مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
handicaps مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
tilt and swivel که روی محوری نصب شده است تا بتواند در بهترین جهت مناسب اپراتور بچرخد
adjudicating تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicate تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
wicked <adj.> عالی
imperial عالی
firsthand عالی
first rate عالی
sick [British E] <adj.> عالی
supreme عالی
eximious عالی
nobby عالی
excellent عالی
great <adj.> عالی
cool <adj.> عالی
braw عالی
copacetic عالی
copesetic عالی
awesome <adj.> عالی
high grade عالی
top-notch عالی
top hole عالی
tophole عالی
unrivaled عالی
whizbang عالی
whizzbang عالی
beaut عالی
beauts عالی
par excellence عالی
slap-up عالی
spankings عالی
living end <idiom> عالی
palmary عالی
ripsnorting عالی
spiffy عالی
spanking عالی
decca سیستم تعیین محل دقیق یا بهترین محل برای ایستگاه فرستنده
top-class عالی بااستانداردبالا
How wonderful(nice,beautiful). چه خوب ( چه عالی )
high toned زیر عالی
superior court دادگاه عالی
high ranking عالی رتبه
superlatively در درجه عالی
level best خیلی عالی
pooh bah عالی مرتبه
your excellency جناب عالی
glad-rags پوشاک عالی
jim dandy چیز عالی
quodlibet نکته عالی
quad density چگالی عالی
magna cum laude با درجه عالی
toppers چیز عالی
really sick واقعا عالی
really wicked واقعا عالی
high command فرماندهی عالی
magnificently بطور عالی
highly بطور عالی
higher education اموزش عالی
grandly بطور عالی
supremely بطور عالی
topper چیز عالی
pluperfect خیلی عالی
supreme فرماندهی عالی
advance course دوره عالی
advanced course دوره عالی
high contrast تغایر عالی
time of one's life <idiom> زمان عالی
high density چگالی عالی
stand out برجسته عالی
high moral روحیه عالی
corking بسیار عالی
doll up بهترین لباس خود را پوشیدن خود را اراستن
pull one's socks up <idiom> پیشنهاد عالی دادن
supreme commander's staff ستاد عالی ارتش
keep up <idiom> درشرایط عالی نگهداشتن
ultra vires بسیار عالی مقام
war college دانشگاه عالی جنگ
supreme court دیوان عالی کشور
high quality cast iron چدن با کیفیت عالی
internuncio در باب عالی عثمانی
technical college مدرسه عالی فنی
justiciary داور عالی رتبه
swanks عالی شیک وباشکوه
assocation justise مستشار دیوان عالی
technical colleges مدرسه عالی فنی
general court martial دادگاه عالی نظامی
high contrast image تصویر با تغایر عالی
high court of cassation دیوان عالی کشور
high strength cast iron چدن با استحکام عالی
swank عالی شیک وباشکوه
high strength steel فولاد با استحکام عالی
swanked عالی شیک وباشکوه
higher mental processes فرایندهای عالی ذهن
high density disk دیسک چگالی عالی
hight court of cassetion دیوان عالی تمیز
hight court of cassetion دیوان عالی کشور
high court of cassation دیوان عالی تمیز
grand jury هیات منصفه عالی
industrial college هنر سرای عالی
grand juries هیات منصفه عالی
grand juries هیئت منصفه عالی
school of tecnology مدرسه عالی فنی
Chief Justices رئیس دیوان عالی
Chief Justice رئیس دیوان عالی
eminency عالی رتبه عالیجناب
swanking عالی شیک وباشکوه
nlq کیفیت تقریبا" عالی
higher brain centers مراکز عالی مغز
grand jury هیئت منصفه عالی
commissioner مامور عالی رتبه دولت
commissioners مامور عالی رتبه دولت
distinguished investigated by the رای دیوان عالی کشور
eschatology هدف عالی یانهایی اخرت
haute ecole پرورش اسب در سطح عالی
than <conj.> از [در مقابل] [پس از صفت عالی افضل]
Esteemed commissioner! مامور عالی رتبه محترم!
do wonders <idiom> نتیجه عالی حاصل کردن
quashing نقض رای در دادگاه عالی
star chamber دادگاه عالی مدنی وجنایی
warlord افسر عالی رتبه ارتش
upmost عالی ترین بالاترین درجه
tron یک پسوند عالی فنی و مشهور
porte باب عالی دولت عثمانی
the sublime porte باب عالی دولت عثمانی
major suit دست عالی وپر امتیاز
reversal نقض رای در دادگاه عالی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com