Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
admiral
عالی ترین افسرنیروی دریایی
admirals
عالی ترین افسرنیروی دریایی
Other Matches
naval
افسرنیروی دریایی
court rug
فرش تالاری یا درباری
[این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
upmost
عالی ترین بالاترین درجه
high fidelity
ایجاد صدا با عالی ترین درجه وشباهت زیاد به اصل ومبداء ان
silicon valley
محلی در دره سانتاکلارای کالیفرنیا باگسترده ترین تمرکز تجارت وکار تکنولوژی عالی در جهان
garters
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garter
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
end
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
nethermost
پایین ترین زیر ترین
carry
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
seabee
گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
advanced level
پایه مهارت عالی در سطح عالی
on an even keel
<idiom>
به ترتیب عالی یا محیطی عالی
combat resolution
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
midshipman
افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
running lights
فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
oceanography
تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
petty officer
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
pilot chart
نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
kites
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
petty officers
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
kite
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
chine
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
sea cucumber
حلزون دریایی از جنس راب دریایی
stadimeter
مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea mark
راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
sea power
قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner
ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
terns
پرستوک دریایی چلچله دریایی
marines
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marine
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
tern
پرستوک دریایی چلچله دریایی
naval activity
تاسیسات دریایی قسمت دریایی
task unit
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director
وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
light lists
کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
summary areas
مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
knot
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
maritime
ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
rear commodore
سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
bureau of naval personnel
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
light period
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
backmost
پس ترین
crash position indicator
برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
convoy commodore
فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
naval gunfire
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
drier
: خشک ترین
lower most
پایین ترین
lowest
پایین ترین
meritorious
شایسته ترین
lowermost
پایین ترین
arrant
بدنام ترین
undermost
زیر ترین
aftmost
عقب ترین
rearmost
عقب ترین
middlemost
میان ترین
downmost
پایین ترین
most important
<adj.>
مهم ترین
topmost
اعلی ترین
leftmost
سمت چپ ترین
driest
خشک ترین
first and foremost
<adv.>
پیش ترین
eldest
مسن ترین
rightmost
راست ترین
westernmost
غربی ترین
more like;most like
شبیه ترین
furthest
پیشرفته ترین
lattermost
پست ترین
best
عظیم ترین
midmost
میان ترین
undermost
پایین ترین
backmost
عقب ترین
bottommost
پایین ترین
least significant
کم اهمیت ترین
lattermost
عقب ترین
most significant
پراهمیت ترین
nethermost
پست ترین
foremost
پیش ترین
hindmost
عقب ترین
proto
مهم ترین
least significant digit
کم اهمیت ترین رقم
most significant bit
با ارزش ترین بیت
heartstring
عمیق ترین احساسات دل
most significant bit
با اهمیت ترین بیت
tenth rate
پایین ترین درجه
tenth rate
از پایین ترین جنس
bottom price
پائین ترین قیمت
full-back
عقب ترین بازی کن
full-backs
عقب ترین بازی کن
least significant bit
کم اهمیت ترین بیت
most significant digit
با ارزش ترین رقم
aftermost
عقب ترین واپسین
innermost
داخلی ترین دراعماق
most significant digit
با اهمیت ترین رقم
best
شایسته ترین پیشترین
royal road
اسان ترین راه
lsb
کم اهمیت ترین بیت
neap tide
پائین ترین جزر و مد
neap
خفیف ترین جزر و مد
eastermost
شرقی ترین نقطه
ticked
سخت ترین مرحله
top flight
اعلی ترین مرتبه
tick
سخت ترین مرحله
ticks
سخت ترین مرحله
next
نزدیک ترین پس ازان
easternmost
شرقی ترین نقطه
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
convoy schedule
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
crash locator beacon
برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
last
پایین ترین درجه یا مقام
thermosphere
خارجی ترین لایه اتمسفر
lower high water
پایین ترین پیشرفت اب دریا
combat resolution
پایین ترین رده رزمی
curtal step
پایین ترین پله پلگان
troposphere
پایین ترین بخش اتمسفر
lasts
پایین ترین درجه یا مقام
sternmost
عقب ترین قسمت کشتی
culminant
درمرتفع ترین موضع کامل
fullback
جای عقب ترین بازی کن
exosphere
خارجی ترین لایه اتمسفر
Put your warmest clothes on .
گرم ترین لباسهایت را تن کرد
lasted
پایین ترین درجه یا مقام
main battle tank
قوی ترین تانک رزمی
primitive data type
ساده ترین شکل داده
curtail step
پایین ترین پله پلگان
belly
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
skirting armor
ضخیم ترین قسمت زره تانک
lower low water
پایین ترین پست رفت اب دریا
master pick
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master tooth
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
bellies
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
subcutis
عمیق ترین قسمت زیر پوست
lowest common multiple
[LCM]
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
heart strings
عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
last but not least
<idiom>
آخرین موقعیت وپر اهمیت ترین
supremum
کوچک ترین کران بالا
[ریاضی]
bottoms
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
next of kin
نزدیک ترین خویشاوندان منسوب بلافصل
least developed countries
پائین ترین کشورهای در حال توسعه
least upper bound
[lub, LUB]
کوچک ترین کران بالا
[ریاضی]
This is the easisrt way.
این آسان ترین راه است
bottom
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
least common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
lowest common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
smallest common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
least common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
greatest common factor
[GCF]
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
highest common factor
[HCF]
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
knight bachelor
پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
aftermost
نزدیکترین دگل عقب کشتی پست ترین
rock bottom
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
water collecting sump
پایین ترین نقطه در یک سیستم که در ان اب جمع میشود
best-seller
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
best-sellers
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
greatest common divisor
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
rock-bottom
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
This is the oldest Persian script in existence.
این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
msb
با اهمیت ترین بیت Bit Significant ost
msd
با اهمیت ترین رقم Digit Significant ost
greatest common divisor
[gcd]
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
endodermis
داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
white wool
[مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
best seller
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
beautiful
عالی
plummier
عالی
plummiest
عالی
plummy
عالی
magnificent
عالی
supreme
عالی
excellent
عالی
imperial
عالی
bravest
عالی
much
عالی
high grade
عالی
braving
عالی
braves
عالی
braver
عالی
braved
عالی
brave
عالی
swells
عالی
swelled
عالی
firsthand
عالی
first rate
عالی
eximious
عالی
lofty
عالی
braw
عالی
copacetic
عالی
splendid
عالی
superior
عالی
immense
عالی
superiors
عالی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com