Dictiornary-Farsi | عامل میکربی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
biological agent	عامل میکربی


Search result with all words

biological half time	زمان امکان فعالیت عامل میکربی
Other Matches

bacterial	میکربی
biological	میکربی
biologically	میکربی
chemical biological and radiological	میکربی ورادیولوژیکی
biological defense	پدافند میکربی
biological warfare	جنگ میکربی
nuclear biological chemical	شیمیایی میکربی هستهای
biological weapon	جنگ افزار میکربی
biological defense	پدافند بر علیه تک میکربی
foulbrood	بیماری میکربی ومهلک نوزادکرم زنبور عسل
cyanogen agent	عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
reserved character	حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
actuator	محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
capital intensive goods	کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand	تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shell	نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells	نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling	نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
piggyback	سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
blood agent	عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
class a agent officer	افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
piggybacks	سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
EXE file	در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
MS DOS	سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
propellants	عامل
propellant	عامل
propellent	عامل
agents	عامل
factor	عامل
operators	عامل
operant	عامل
operatives	عامل
factors	عامل
operator	عامل
operative	عامل
active	عامل
action	عامل
actions	عامل
coagent	هم عامل
element	عامل
v factor	عامل وی
elements	عامل
functionery	عامل
procurator	عامل
procurators	عامل
doers	عامل
assignee	عامل
agent representative	عامل
doer	عامل
devices	عامل
device	عامل
principal	عامل
attorneys	عامل
attorney	عامل
agencies	عامل
principals	عامل
parameters	عامل
parameter	عامل
operating	عامل
acting	عامل
agency	عامل
agent	عامل
preventive	عامل جلوگیری
OS	سیستم عامل
operating system	سیستم عامل
operating systems	سیستم عامل
factor of safety	عامل تامین
leaven	عامل کارگر
factoring agent	عامل تنزیل
factorization	عامل بندی
firing device	عامل منفجرکننده
fixing agent	عامل تثبیت
foaming agent	عامل کف زای
leavens	عامل کارگر
factor of safety	عامل اطمینان
factoring	عامل یابی
leavening	عامل کارگر
agent	واسطه عامل
agent	عامل اطلاعاتی
factor of production	عامل تولید
absorbing agent	عامل جذب
accountable disbursing officer	افسر عامل
combination influence	عامل ترکیبی
acid function	عامل اسیدی
acting company	شرکت عامل
active defense	پدافند عامل
active defense	دفاع عامل
active element	عنصر عامل
active material	مواد عامل
addition agent	عامل افزودنی
adhesion agent	عامل چسبندگی
air entraining agent	عامل هوادهنده
chemical agent	عامل شیمیایی
characteristic action	عامل مشخصه
anticrop agent	عامل ضد غلات
blowing agent	عامل پف کننده
blister agent	عامل تاول زا
common factor	عامل مشترک
aborticide	عامل سقط
reactors	عامل واکنش
agents	واسطه عامل
agents	عامل اطلاعاتی
disbursing officer	افسر عامل
biological agent	عامل زیستی
extrinsic factor	عامل خارجی
executive agent	عامل اجرایی
dual agent	عامل دو جانبه
distractor	عامل حواسپرتی
distilled mustard	عامل خردلی
dispersing agent	عامل پاشنده
developer agent	عامل فهور
depressant	عامل پریشانی
demasking agent	عامل عریانساز
cyanogen agent	عامل سیانید
prime mover	عامل محرک کل
prime movers	عامل محرک کل
reactor	عامل واکنش
bleaching agent	عامل رنگبر
structure factor	عامل ساختار
passive	غیر عامل
passives	غیر عامل
precipitating factor	عامل اشکارساز
factor	عامل مشترک
precipitant	عامل رسوب
factors	عامل مشترک
parasiticide	عامل طفیلی کش
oxidizing agent	عامل اکسنده
oxidizing agent	عامل اکسیداسیون
operating system/	سیستم عامل دو
operating handle	دستگیره عامل
operating agency	شعبه عامل
pesticide	عامل ضد طاعون
pesticides	عامل ضد طاعون
noise	عامل مخل
psychochemical agent	عامل عصبی
pull device	عامل کششی
sense organ	عامل احساس
self execuiting	عامل فی نفسه
unique factor	عامل یگانه
effective	عامل موثر
potential	عامل بالفعل
sealant	عامل درزگیر
potential	عامل بالقوه
press	عامل موثر
safety factor	عامل تامین
executives	مدیر عامل
executive	مدیر عامل
working fluid	سیال عامل
releasing agent	عامل رهاکننده
be-all and end-all	عامل عمده
reducing agent	عامل کاهنده
reducer	عامل کم کننده
noises	عامل مخل
growth factor	عامل رشد
absorbent	عامل جذب
coefficient	عامل مشترک
masking agent	عامل پوشاننده
coefficients	عامل مشترک
galactogogue	عامل شیرزایاشیرافزا
human factor	عامل انسانی
presses	عامل موثر
general factor	عامل عمومی
fusing agent	عامل ذوب
managing directors	مدیر عامل
managing director	مدیر عامل
mouthpieces	سخنگو عامل
mouthpiece	سخنگو عامل
potential <adj.>	عامل بالقوه
hypo	عامل محرک
idle characters	کاراکترهای عامل
interleave factor	عامل جاگذاری
lacrimatory factor	عامل اشک زا
impelent	عامل محرک
insurance agent	عامل بیمه
limiting factor	عامل محدودکننده
igniting agent	عامل احتراق
vesicant agent	عامل شیمیایی تاول زا
command processor	سیستم عامل فرمانی
understrapper	عامل پایین درجه
to be the clincher	عامل شاخص بودن
break bulk agent	عامل تفکیک محصولات
tape operating system	سیستم عامل نوار
confusion agent	عامل گیج کننده
thickening agent	عامل غلیظ کننده
complexing agent	عامل کمپلکس دهنده
complexing agent	عامل کمپلکس کننده
toxic agent	عامل شیمیایی سمی
common factor variance	پراکنش عامل مشترک
chlorinating agent	عامل کلردار کننده
a key actor in a process	عامل اصلی در روندی
to turn the scales	عامل شاخص بودن
chief executive officer [CEO] [American E]	مدیر عامل [شرکت]
choking agent	عامل خفه کننده
president of the board [ American E]	مدیر عامل [شرکت]
inst	وسیله یا عامل کار
working lead fluid	سیال متحرک یا عامل
chelating agent	عامل کی لیت ساز
wetting agent	عامل خیس کننده
vomiting agent	عامل تهوع اور
chromophore	عامل رنگی ملکول