Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
form insulation
عایق کاری قالب
Other Matches
insulation
عایق کاری یا عایق بندی ایزولاسیون
insulation
عایق کاری
insulation strength
استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
thermal insulation
عایق کاری گرمایشی
heat insulation
عایق کاری حرارتی
insulation fault
نقص عایق کاری
insulation of concrete
عایق کاری بتن
molding operation
قالب کاری
insulator
عایق کننده روکش عایق
insulators
عایق کننده روکش عایق
insulators
جسم عایق ماده عایق
insulator
جسم عایق ماده عایق
insulated instrument transformer
ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
basic type single tier formwork
قالب بندی نیمه لغزان با پایههای معادل ارتفاع قالب
import
1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
imported
1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
importing
1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
plasticize
قالب پذیر کردن از قالب در اوردن
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
blow-up
تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow up
تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-ups
تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
torched
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes
راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torches
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
pence for any thing
میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing
خطوط خاتم کاری و منبت کاری
compression molding process
فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
waterproof
عایق اب
waterproofs
عایق اب
cloggy
عایق
waterproofed
عایق اب
impediment
عایق
insulation
عایق
insulator
عایق
insulators
عایق
detent
عایق
pawl
عایق
dielectric
عایق
impediments
عایق
floor insulator
عایق کف
non conductor
عایق
insulant
عایق
drag chain
عایق
glid
تذهیب کاری
[در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
non conducting
عایق گرما
resistance
عایق مقاومت
non conducting
عایق برق
insulation testing apparatus
عایق سنج
weatherproof
عایق هوا
insulating
عایق کردن
insulated
عایق دار
cleat
عایق انگلیسی
circular loom
نای عایق
insulative
عایق کردن
adiabatic
عایق گرما
soundproof
عایق صدا
insulating
عایق سازی
insulates
عایق سازی
rachet
گیره عایق
insulates
عایق کردن
rainproof
عایق باران
slot insulation
عایق شیار
insulation
عایق گذاری
laggin
عایق بندی
insulate
عایق سازی
braking
عایق مانع
brakes
عایق مانع
braked
عایق مانع
brake
عایق مانع
insulate
عایق کردن
sound insulation
عایق صدا
mica dielectric
عایق میکا
battery insulator
عایق باتری
insulating cement
سیمان عایق
insulated layer
لایه عایق
insulated plier
انبر عایق
insulating varnish
لعاب عایق
insulated tongs
انبر عایق
insulated wall
دیواره عایق
insulating material
جسم عایق
insulated wire
سیم عایق
obstruction
مانع عایق
obstructions
مانع عایق
insulating bushing
بوش عایق
insulating material
ماده عایق
insulating compound
مواد عایق
insulation board
صفحه عایق
dielectric isolation
جداسازی با عایق
fish paper
عایق کاغذی
wall insulator
عایق دیوار
ideal dielectric
عایق کامل
drag hook
قلاب عایق
insulating material
مواد عایق
electrical insulator
عایق الکتریکی
insulant
ماده عایق
weatherbeater
<adj.>
عایق رطوبتی، آب بند
acoustical sound enclosure
محفظه عایق صوتی
electrical insulation
عایق سازی الکتریکی
insulating asphalt
اسفالت عایق بندی
insulating brick
اجر عایق بندی
insulated bearing
یاطاقان عایق شده
insulated cable
کابل عایق شده
insulated conductor
هادی عایق شده
insulated conduit tube
لوله عایق شده
insulated gate field effect transistor
ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
insulated intermediate layer
لایه میانی عایق
insulating
با عایق مجزا کردن
isolate
عایق دار کردن
mess kit
فرف عایق غذاخوری
isolates
عایق دار کردن
insulates
با عایق مجزا کردن
isolating
عایق دار کردن
to deaden a wall
عایق کردن دیوار
insulation breakdown test
ازمایش شکست عایق
to deafen a wall
عایق کردن دیوار
insulation fault
نقص عایق بندی
damper
عایق تعدیل کننده
insulation voltage
ولتاژ عایق بندی
insulation loss
تلف عایق بندی
acoustic ceiling
سقف عایق پوش
insulation protection
حفافت عایق بندی
insulation class
کلاس عایق بندی
tightening material
مواد عایق کننده
flameproof
عایق شعله ضد اتش
insulation defect
نقص عایق بندی
lead in insulator
عایق سیم انتن
insulate
با عایق مجزا کردن
utilidor
لوله عایق کننده
insulation resistance
مقاومت عایق بندی
insulated cable
کابل عایق بندی شده
insulated bearing housing
پوسته یاطاقان عایق شده
dewar
محفظه عایق حرارتی با دوجداره
post-insulated connection
پس از پیوند عایق دار شده
winding insulation
عایق بندی سیم پیچی
clothing
عایق بندی روکش کشیدن
insulation
روپوش کشی عایق کردن
bushing
عایق غلاف حیله گردان
insulation tester
دستگاه ازمایش عایق بندی
ferroxcube
مواد مغناطیسی عایق غیرفلزی
insulation indicator
دستگاه ازمایش عایق بندی
storm door
درب عایق هوای توفانی
asbestos mica
عایق پنبه نسوز و میکا
insulation power factor
ضریب قدرت عایق بندی
cold plug
شمعی با الکترود عایق شده کوتاه
quad
سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
ratchet
[گیره عایق چرخ ضامن دار]
ratchets
گیره عایق چرخ ضامن دار
insulation shielding
زره پوش کردن عایق بندی
quads
سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
quadrangles
سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
weathertight
محفوظ در برابر باد و باران عایق هوا
insulation detector
دستگاه ازمایش عایق بندی اشکارساز ایزولاسیون
quadrangle
سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
reefers
خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
reefer
خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
kapton
نوعی پلاستیک عایق حرارتی باپوشش طلایی در فضاپیما
blanket
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shields
کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
shields
کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
blankets
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shield
کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
blanketed
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shield
کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
shields
, این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
shield
, این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
glass wool
تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
drilling pattern
نمونه مته کاری الگوی مته کاری
cross flow
دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
blocks
سد قالب
mattered
قالب
matter
قالب
unformatted
بی قالب
standard
قالب
fitted
قالب
burner frame
قالب
foot pocket
قالب پا
An ice – cube .
یک قالب یخ
standards
قالب
spectrum
قالب
matrixes
قالب
matrix
قالب
mattering
قالب
model
قالب
laster
قالب کن
laster
قالب گر
kata
قالب
models
قالب
die
قالب
cell format
قالب سل
modelled
قالب
carcases
قالب
carcass
قالب
carcasses
قالب
modeled
قالب
green sand mold
قالب تر
molded
قالب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com