English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
English Persian
insulator عایق کننده روکش عایق
insulators عایق کننده روکش عایق
Other Matches
insulated instrument transformer ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
clothing عایق بندی روکش کشیدن
insulation عایق کاری یا عایق بندی ایزولاسیون
insulators جسم عایق ماده عایق
insulator جسم عایق ماده عایق
tightening material مواد عایق کننده
damper عایق تعدیل کننده
utilidor لوله عایق کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
insulation strength استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
insulators عایق
floor insulator عایق کف
cloggy عایق
waterproof عایق اب
waterproofed عایق اب
waterproofs عایق اب
drag chain عایق
detent عایق
insulator عایق
insulation عایق
non conductor عایق
impediment عایق
pawl عایق
impediments عایق
dielectric عایق
insulant عایق
insulating material مواد عایق
insulating material ماده عایق
electrical insulator عایق الکتریکی
insulating material جسم عایق
resistance عایق مقاومت
ideal dielectric عایق کامل
insulating bushing بوش عایق
laggin عایق بندی
insulation board صفحه عایق
insulating varnish لعاب عایق
insulant ماده عایق
insulation عایق گذاری
insulating compound مواد عایق
insulated wire سیم عایق
non conducting عایق برق
non conducting عایق گرما
insulated wall دیواره عایق
insulation عایق کاری
weatherproof عایق هوا
insulated tongs انبر عایق
fish paper عایق کاغذی
insulated layer لایه عایق
battery insulator عایق باتری
wall insulator عایق دیوار
insulating cement سیمان عایق
rachet گیره عایق
braked عایق مانع
insulated plier انبر عایق
brakes عایق مانع
braking عایق مانع
insulated عایق دار
obstructions مانع عایق
insulates عایق سازی
insulate عایق کردن
rainproof عایق باران
adiabatic عایق گرما
soundproof عایق صدا
insulative عایق کردن
sound insulation عایق صدا
insulate عایق سازی
dielectric isolation جداسازی با عایق
brake عایق مانع
obstruction مانع عایق
cleat عایق انگلیسی
insulation testing apparatus عایق سنج
insulating عایق سازی
slot insulation عایق شیار
insulating عایق کردن
drag hook قلاب عایق
circular loom نای عایق
mica dielectric عایق میکا
insulates عایق کردن
mess kit فرف عایق غذاخوری
weatherbeater <adj.> عایق رطوبتی، آب بند
isolate عایق دار کردن
isolating عایق دار کردن
electrical insulation عایق سازی الکتریکی
insulated intermediate layer لایه میانی عایق
isolates عایق دار کردن
form insulation عایق کاری قالب
insulated conductor هادی عایق شده
insulated conduit tube لوله عایق شده
insulated gate field effect transistor ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
insulated bearing یاطاقان عایق شده
heat insulation عایق کاری حرارتی
flameproof عایق شعله ضد اتش
insulated cable کابل عایق شده
acoustic ceiling سقف عایق پوش
insulates با عایق مجزا کردن
insulate با عایق مجزا کردن
insulating asphalt اسفالت عایق بندی
insulation resistance مقاومت عایق بندی
insulation protection حفافت عایق بندی
insulation class کلاس عایق بندی
insulation fault نقص عایق کاری
lead in insulator عایق سیم انتن
insulating brick اجر عایق بندی
insulation loss تلف عایق بندی
insulation of concrete عایق کاری بتن
insulation breakdown test ازمایش شکست عایق
insulation voltage ولتاژ عایق بندی
thermal insulation عایق کاری گرمایشی
acoustical sound enclosure محفظه عایق صوتی
insulation fault نقص عایق بندی
insulating با عایق مجزا کردن
to deaden a wall عایق کردن دیوار
to deafen a wall عایق کردن دیوار
insulation defect نقص عایق بندی
insulated cable کابل عایق بندی شده
winding insulation عایق بندی سیم پیچی
storm door درب عایق هوای توفانی
insulation indicator دستگاه ازمایش عایق بندی
insulation tester دستگاه ازمایش عایق بندی
dewar محفظه عایق حرارتی با دوجداره
insulation روپوش کشی عایق کردن
insulated bearing housing پوسته یاطاقان عایق شده
ferroxcube مواد مغناطیسی عایق غیرفلزی
insulation power factor ضریب قدرت عایق بندی
asbestos mica عایق پنبه نسوز و میکا
bushing عایق غلاف حیله گردان
post-insulated connection پس از پیوند عایق دار شده
quad سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
ratchets گیره عایق چرخ ضامن دار
insulation shielding زره پوش کردن عایق بندی
ratchet [گیره عایق چرخ ضامن دار]
cold plug شمعی با الکترود عایق شده کوتاه
quads سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
insulation detector دستگاه ازمایش عایق بندی اشکارساز ایزولاسیون
quadrangle سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
weathertight محفوظ در برابر باد و باران عایق هوا
reefer خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
quadrangles سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
reefers خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
kapton نوعی پلاستیک عایق حرارتی باپوشش طلایی در فضاپیما
blanket لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shields کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
shields کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
blankets لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shield کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
blanketed لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shield کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
shields , این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
glass wool تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
shield , این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
cross flow دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
braid shield روکشی از الیاف بافته شده ولاستیک روی یک یا چند هادی عایق شده از یکدیگر
gastight غیر قابل نفوذ در مقابل گاز عایق گاز
thickest طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thick طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thicker طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
insulation test ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
wires روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wire روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
shield هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shields هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shaggy ugs فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
lohmannizing غوطه ور ساختن فلز درنمکهای ملقمه کننده و سپس روکش کردن انها توسط دو یاچند الیاژ پوشاننده محافظ
retread process تقویت روکش روکش دوباره
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
casings روکش
capote روکش
booster روکش
blanketed روکش
coated روکش
case روکش
sleeves روکش
cowling روکش
sleeve روکش
boosters روکش
coat روکش
casing روکش
blankets روکش
cases روکش
tilt material روکش
encrustations روکش
tarpaulins روکش
jackets روکش
tarpaulin روکش
revetment روکش
facing روکش
coats روکش
jacket روکش
facings روکش
boarding روکش
veneer روکش
encrustation روکش
blanket روکش
coating روکش
coatings روکش
loose cover روکش
hoods روکش
hood روکش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com