Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 95 (7 milliseconds)
English
Persian
sorb
عبادت پرستش
Search result with all words
worship
عبادت پرستش کردن
worshiped
عبادت پرستش کردن
worshiping
عبادت پرستش کردن
worshipping
عبادت پرستش کردن
worships
عبادت پرستش کردن
the worship of god
پرستش یا عبادت خدا
Other Matches
worshipping
عبادت
worshiping
عبادت
worships
عبادت
worshiped
عبادت
devotions
عبادت
worship
عبادت
meditation
عبادت
divine service
عبادت
ritual practice
عبادت
meditating
عبادت کردن
mattins
عبادت بامدادی
meditated
عبادت کردن
devotionalist
عبادت کننده
d. service
عبادت خدا
nocturn
عبادت نیمه شب
vespers
عبادت شامگاهی
sext
عبادت ساعت 21
triduum
عبادت سه روزه
meditate
عبادت کردن
meditates
عبادت کردن
serviced
عبادت تشریفات
service
عبادت تشریفات
small hours
ساعات عبادت صبحگاهی
service
اطاعت و فرمانبرداری عبادت و نماز
serviced
اطاعت و فرمانبرداری عبادت و نماز
cult
پرستش
worshiped
پرستش
worship
پرستش
adoring
پرستش
adores
پرستش
adored
پرستش
adore
پرستش
worshiping
پرستش
worshipping
پرستش
cults
پرستش
adulation
پرستش
adoration
پرستش
divine service
پرستش
idolization
پرستش
worships
پرستش
sabbatarianism
اعتقاد به تعطیل کار و عبادت دریکشنبه ها
recusancy
سرپیچی امتناع از حضور در مجالس عبادت
recusance
سرپیچی امتناع از حضور در مجالس عبادت
phallicism
پرستش کیر
meeting house
پرستش گاه
hierolatry
پرستش اولیاء
martyrolatry
پرستش شهدا
adorable
قابل پرستش
praising
تحسین پرستش
praises
تحسین پرستش
praise
تحسین پرستش
zoolatry
پرستش حیوانات
worshipful
قابل پرستش
ritual
ایین پرستش
devotion
دعا پرستش
self worship
پرستش خویشتن
praised
تحسین پرستش
sabbatarian
مسیحی معتقد به تعطیل کار و عبادت در یکشنبه ها
object of worship
موضوع پرستش یاستایش
phallism
پرستش الت مردی
adorability
قابلیت پرستش ستودنی
adorableness
قابلیت پرستش ستودنی .
bethel
محل پرستش خدا
bibliolatry
پرستش کتاب مقدس
elemental worship
پرستش قوای طبیعی
polytheism
پرستش خدایان متعدد
latri
پرستش خدای برحق
hours of worship
ساعات پرستش یا نماز
lararium
[اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی]
recessional hymn
سرودیکه هنگام دست کشیدن کشیشان از عبادت نواخته میشود
idolized
بحد پرستش دوست داشتن
idolize
بحد پرستش دوست داشتن
idolizes
بحد پرستش دوست داشتن
idolised
بحد پرستش دوست داشتن
idolizing
بحد پرستش دوست داشتن
idolising
بحد پرستش دوست داشتن
idolises
بحد پرستش دوست داشتن
monolatry
پرستش یک خدا از میان چندخدا
hagiolatry
پرستش مقدسین وروحانیون ملاپرستی
mariolatry
پرستش مریم مادر عیسی
philanthropically
ازروی نوع پرستش یا بشردوستی
theriaanthropism
پرستش موجوداتی که نیمی انسان ونیمی جانورباشند
three-day retreat
گردهمایی سه روزه دور از مردم عمومی
[برای دعا کردن، درس دینی و عبادت]
bacchic
وابسته به باکوس خدای میگساری و پرستش او مستانه و پرهیاهو
prostyle
ایوان پرستش گاههای یونانی که چهار ستون بیشتر نداشت
altar-rail
[نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
religiosity
مجلس عبادت مجلس مذهبی
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com