Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
passage
عبارت فقره
passages
عبارت فقره
Other Matches
search and replace
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
spondyl
فقره
item
فقره
pericope
فقره
paticular
فقره
items
فقره
pieces
فقره
vertebrate
فقره
vertebrates
فقره
piece
فقره
paragraphic
فقره فقره
episodes
فقره
episode
فقره
vertebra
فقره
entry
فقره
piece de resistance
فقره برجسته
items
یک فقره جزء
vertebration
فقره بندی
paragraph
فقره ماده
vertebral
مهره فقره
particular redemption
متوجه فقره
paragraphs
فقره ماده
item
یک فقره جزء
undefined entry
فقره تعریف نشده
it is a passage from gulistan
فقره یا عبارتی از گلستان است
i saw this p in the scripture
این فقره را در کتاب مقدس دیدم
staple
فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapled
فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapling
فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
wordage
عبارت
experssion
عبارت
statements
عبارت
term
عبارت
clauses
عبارت
clause
عبارت
termed
عبارت
terming
عبارت
statement
عبارت
cl
عبارت
phrased
عبارت
word
عبارت
worded
عبارت
expressions
عبارت
expression
عبارت
phrases
عبارت
phrase
عبارت
protext
عبارت پیشین
an idiomatic experssion
عبارت اصطلاحی
doxology
عبارت تسبیحی
context style of a expression
سیاق عبارت
assignment statement
عبارت گمارشی
paragrapher
عبارت نویس
involution
پیچدارکردن عبارت
relational expression
عبارت رابطهای
put into words
به عبارت دراوردن
wording
عبارت سازی
prolixity
عبارت زاید
an exclamatory phrase
عبارت تعجبی
phraseologist
عبارت پرداز
range expression
عبارت دامنه
phraseology
عبارت پردازی
the letter of the law
عبارت قانون
namely
<adv.>
به عبارت دیگر
to wit
<adv.>
به عبارت دیگر
videlicet
به عبارت دیگر
in other words
<adv.>
به عبارت دیگر
in fact
به عبارت دیگر
term
عبارت
[ریاضی]
mathematical term
عبارت
[ریاضی]
affirmative
عبارت مثبت
quotation
اقتباس عبارت
quotations
اقتباس عبارت
expression
افهار عبارت
terming
جمله عبارت
termed
جمله عبارت
term
جمله عبارت
colloquialisms
عبارت مصطلح
colloquialism
عبارت مصطلح
trinomial
دارای سه عبارت
To phrase.
به عبارت در آوردن
Verbosity. Rhetoric.
عبارت پردازی
Namely …viz …it consists of…
عبارت است از ...
expressions
افهار عبارت
facies
عبارت مشخص یک طبقه
pull out quote
عبارت استخراج شده
it consists mainly
بیشتر عبارت است از
to express in worde
به سخن یا عبارت دراوردن)
verbalism
عبارت بی معنی پرحرفی
i.e
مخفف به عبارت دیگر
mixed mode experssion
عبارت امیخته یاب
metaphraze
به عبارت دیگر در آوردن
locus classicus
عبارت نمونه ادبی
limitation clause
عبارت تعیین حدود
landed a
که عبارت از زمین است
qualificative
کلمه یا عبارت توصیفی
phrase
فراز عبارت سازی
phrased
فراز عبارت سازی
escalation
ماده یا عبارت تعدیل
locution
سبک عبارت پردازی
passages
عبارت منتخبه از یک کتاب
anastrophe
تعویض کلمات یک عبارت
passage
عبارت منتخبه از یک کتاب
locutions
سبک عبارت پردازی
phrases
فراز عبارت سازی
restrictive
جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
fisher equation
این رابطه عبارت است از :
phraseography
نشان گذاری بجای عبارت
b. and b
مخفف عبارت 'breakfast and bed'
B.Sc
مخفف عبارت 'Science of Bachelor'
anaphora
تکرار یک یا چند عبارت متوالی
lambs wool
که عبارت از ابجوامیخته با سیب و قند
anastrophe
قلب عبارت کلمات مقلوب
equation of exchange
به این ترتیب معادله عبارت از : PQ=V
tongue twister
کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
irishism
عبارت یا اصطلاح یا رسوم مشخص ایرلندی
tongue-twister
کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
inverts
قلب عبارت معکوس کردن نسبت
inverting
قلب عبارت معکوس کردن نسبت
invert
قلب عبارت معکوس کردن نسبت
tongue-twisters
کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
C.A.B
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
worid
عبارت پیغام خبر قول عهد
well turned
خوب ادا شده خوش عبارت
word order
ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
Afro-American
نژاد آفریقایی آمریکایی
[عبارت قدیمی]
florulent
خوش عبارت دارای صنایع بدیعی
C.A.B.s
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
parachronism
اشتباهی که عبارت است ازدیرترقراردادن تاریخ یک رویداد
C.I.A
مخفف عبارت سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا
to knock head
چیزی که عبارت ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
diction
عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب
functional shift
تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
kowtow
سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
statements
خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statement
خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
legal
عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
haplography
اشتباهی که عبارت است ازیکبارنوشتن چیزی که بایددوبارنوشته شود
semicolon
که انتهای خط برنامه یا عبارت را در برخی زبان ها نشان میدهد.
vigmette
ارایشی که عبارت است ازبرگها و پیچکهای تاک سرلوحه
mutatis mutandis
عبارت لاتینی به معنی تغییرات لازم را انجام دادن
multi statement line
خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
machine address
مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
branches
یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
Bye and take care of yourself!
[leaving phrase]
خداحافظ و مواظب خودت باش!
[عبارت هنگام ترک ]
branch
یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
kotow
سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
ended
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
end
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
demurrer
عبارت از ان است که خوانده ضمن تصدیق اصل افهارات خواهان
gongs
زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
paragram
جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
gong
زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
hatched moulding
گچ بری که عبارت است ازدورشته خطهای متوازی که همدیگر راقطع کر
ends
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
ignoratio elenchi
سفسطه منطقی که عبارت است از رد بیان یا افهار مخالف بابیان خود
indirect objects
داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
direct objects
داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
AFAIK
خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
object
داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
good offices
عبارت است ازدخالت دولت ثالث به منظورپایان دادن به اختلافات دودولت
objected
داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
objecting
داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
objects
داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
kedgeree
خوراک فرنگی که عبارت است ازماهی سردوبرنج جوشانده وتخم مرغ
predicated
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicate
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicates
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicating
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
optimize
برنامهای که از بهینه ساز عبور کرده است تا هر که یا عبارت ناکارا را حذف کند
IF statement
عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
labelled
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labels
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labeling
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
label
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
boolean algebra
قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
IF statement
عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
leitmotive
عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
leitmotif
عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
algebra
ساده کردن و تغییر دادن توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست ایجاد شده اند
cross elasticity of demand
درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
desktop
ترکیب نمایش گرافیکی . نشر رومیزی و چند رسانهای . این عبارت ابتدا توسط سیستم Apple استفاده شد
statement
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statements
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
assertion
1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
equitable mortgage
در CL عبارت است ازرهنی که در شرایط خاص خود به خود
wife's equity
عبارت است از مقدار مناسب و معقولی ازاثاث البیت و ..... که زن میتواند برای خود و اطفالش نگهدارد و شوهر حق تصرف در ان یا انتقال دادنش راندارد
token
کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود
tokens
کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود
backgrounds
امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند
background
امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند
syntactic error
خطای برنامه نویسی به علت اینکه عبارت برنامه دستور زبان را رعایت نکرده است
arc elasticity of demand
عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
gurantee
عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
errors and omissions expected
باستثنای اشتباهات وچیزهایکه از قلم افتاده این عبارت روی صورت حسابهانوشته میشود و یعنی مسئولیت اشتباهات بعهده شرکت نمیباشد
res ipsa loquitur
این عبارت در دعاوی مربوط به جرم ناشی از بی احتیاطی و درحالاتی بکار می رود که برای اثبات بی احتیاطی هیچ دلیلی لازم نباشد
estate in remainder
ملک معلق عبارت از ان است که شناسایی قانونی یک ملک منوط و موکول به تعیین تکلیف ملک دیگر باشد
parataxis
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
consisting
شامل بودن عبارت بودن از
consisted
شامل بودن عبارت بودن از
consists
شامل بودن عبارت بودن از
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com